تولد دوباره «رسالت»
|مرضيه صاحبي دبير گروه اجتماعي|
«رسالتِ ما» يا بهتر است بگويم، «رسالتِ شما»، پا به سن گذاشته و هنوز دلش جوان است. شايد براي آدمها، ۳۴ سالگي، سني نباشد اما براي يک روزنامه، نشانه موي سپيدي و قدمت است و حالا اين رسانه در شرايطي که ساير رقباي مکتوب، بقا و ماندگاري خود را درخطر ديدهاند، آنقدر پرتجربه و آبديده هست که با تکيه بر جذابيتهاي چندرسانهاي و عمقبخشي آگاهانه به محتواي توليدات، کام تشنه خوانندگان و مخاطبانشان را بهقدر بضاعت، سيراب سازد و در پرتو پذيرش نقد و نظرها، نقشه راهي بيرون آورد که دستمايه تصميم سازي، تسهيل امور و گرهگشايي از چالشها شود.
جهان در حال حاضر وارد عصر تازهاي شده که در آن رسانههاي مجازي حاکميت بلامنازعي در تمامي عرصههاي زندگي بشر ايجاد کردهاند و بهطور غيرقابلباوري با شتابي وصفناشدني در حال ايجاد تغييرات بسيار گستردهتري در تمامي شئونات زندگي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جامعه امروز هستند. ازاينرو، زمان نشستن پشت ميز تحريريهها گذشته و مخاطبان از سوژههاي تکراري، صفحهبنديهاي بيروح و غيرحرفهاي خستهاند و کلافه، جريان رخدادهاي زندگي با سرعت بهپيش ميرود و شبکههاي اجتماعي و فناوري عرصه جهاني را کوچک کرده و دسترسي به دادهها را در کوتاهترين زمان فراهم ميکند، روزنامه «رسالت» هم گاهي زخمي اين چالشها شده اما راهش را بهدرستي برگزيده و تا حدودي با تغيير شيوه توانسته، حيات نويي را سپري کند و جايگاهش را در مناسبات اجتماعي، سياسي و فرهنگي و اقتصادي محکم سازد.
امروزه رسانهها ازجمله قدرتمندترين ابزارهاي در اختيار بشر محسوب ميشوند اما فضاي مجازي نسبت به رسانههاي مکتوب در زمینه ارائه اخبار، سرعت بيشتري دارد، در مجازها، دروازهبانان خبر، خود مخاطبان يا کاربران هستند که اطلاعات را بهسرعت در اختيار ميگذارند و خوانندگان قابلتوجهي دارند. استفاده از آن بي هزينه يا بسيار کمهزينه است اما بااينهمه، نميتوان مدعي شد که دوره روزنامهنگاري نوشتاري به پايان رسيده است؛ زيرا دستکم رسانههاي مکتوب نظير «رسالت» بر صحتوسقم اطلاعات و اخبار اهميت داده و در صورت اشتباه آن را تصحيح ميکنند. هرچند ترکيب صدا و تصوير ازجمله ويژگي رسانههاي جديد است که نقصان رسانههاي سنتي را به رخ ميکشد، مولتيمديا بودن بهويژه براي جوانان که همواره خواهان جذابيت و دسترسي به آخرين اخبار و اطلاعات با سرعت بالا و روشهاي متنوع هستند، امر حياتي تلقي ميشود، به همين علت، «رسالت» با درک و فهم دقيق اين مسئله، نسبت به راهاندازي مجله تصويري اقدام کرده تا خود را به طرز فزايندهاي به سمت رسانههاي جديد سوق بدهد و حال بهرغم تکثر و تعدد منابع خبري، با توجه به جاذبههاي ايجادشده، مخاطبان، اخبار اين رسانه را دنبال ميکنند.
حال در پي آنيم، تا با اندکي توقف و مکث، به راه طي شده نگاهي بيندازيم و منصفانه ارزيابي کنيم که در اين دوران پرفراز و فرود که کشور با انواع تلاطمهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي و بينالمللي روبهرو بود، اين جريده در جهت منافع ملي کشور و حقوق خوانندگان خود چگونه عمل کرده است؟ اگر گفتن اين عبارات تعريف و تمجيد از خود نباشد بايد تصريح کرد، آنان که با نگاهي از بيرون، «رسالت» را به نظاره و ارزيابي نشستهاند، توفيقهاي حرفهاي اين رسانه را فراتر از ساليان سپريشده برآورد ميکنند.
ورق زدن ۳۴ سال آرشيو روزنامه کار دشواري است. آنچه در پي ميآيد، روايتي از اهل رسانه است، با گفتارهايي از سيد نظامالدين موسوي دبیر کل انجمن روزنامه نگاران مسلمان: «رسالت» همچنان قدرت جريان سازي دارد | محمدسعيد احديان مدیر مسئول روزنامه خراسان: «رسالت» تأثيرگذار در سرنوشت سياسي کشور | پيام تيرانداز مدیر عامل خبرگزاري فارس: مهمترين خصوصيت روزنامه، دنبال کردن موضوعات اجتماعي| فرشاد مهدي پور مدیر مسئول روزنامه صبح نو: اثربخشي «رسالت» به علت تحليل معضلات اجتماعي و فرهنگي |عبدالله گنجي مدیر مسئول روزنامه جوان: «رسالت» در طوفان حوادث دچار تجديدنظرطلبي نشد | محمدامين ايمانجاني مدیر مسئول روزنامه فرهیختگان: ضريب نفوذ «رسالت» در خلق موضوعات اجتماعي |حميدرضا ترقي فعال سیاسي: «رسالت» پرچمدار تفکر اصلي انقلاب |
«رسالت» توانسته بهرغم همه فرازوفرودها در حوزه تحولات سياسي و اجتماعي و تحولات مربوط به رسانه، کشش و اثربخشي لازم را داشته باشد و به مدت ۳۴ سال تداوم پيدا کند، بناي اين روزنامه درزماني که تأسيس شد، بر اسلام فقاهتي بود و با ايستادن در مقابل بسياري از گرايشهايي که به دنبال حذف فقه از بدنه جامعه بودند از اسلام فقاهتي دفاع کرد و طيفي از فقها و معتقدين به اسلام فقاهتي از طريق اين روزنامه، ديدگاهها و نگاهشان را در جامعه منعکس نمودند، بعد از دوران جنگ و رحلت حضرت امام (ره) بازهم «رسالت» نقش مهمي در تثبيت و تئوري پردازي در حوزه ولايتفقيه و ولايت مطلقه فقيه داشت و در دوران دوم خرداد و اصلاحات که برخي جريانها به دنبال عبور دادن جامعه از مسائل فرهنگي، فقاهتي و ديني بودند، نقش بيبديلي را در افشاي اين حرکتها و تبيين ريشهها و مباني اعتقادي- انقلابي ايفا کرد و درواقع مسير صحيح خود را تا امروز ادامه داده است. معمولا رسانهها بهويژه رسانههايي که دولتي نيستند کمتر توان تداوم داشتهاند اما اين روزنامه در بدو تولد که يک روزنامه خصوصي تلقي ميشد و وابستگي سازماني بهجايي نداشت، کارش را باکيفيت پيش برد و اين هنر مؤسسان و گردانندگان «رسالت» است. يکي از مهمترين ويژگيهاي اين روزنامه فارغ از اينکه در تحولات و ادوار مختلف چه شمارگاني داشته، موضوع مهم تأثيرگذاري بوده، اين رسانه، سياسي – عمومي است اما نه به معناي زرد بلکه همواره وزنه بوده و در مقاطع مختلف اخبار موثق و مستند را به مخاطبان خويش ارائه کرده است و بزرگاني که در اين روزنامه قلم ميزدند، جزء مؤسسين و گردانندگان و در زمره چهرههاي برجسته سياسي کشور بودند و بخشي از تأثيرگذاري بهواسطه حضور اين شخصيتها بوده که خود را ملزم ميدانستند، ديدگاههايشان را از طريق ابزار رسانه به مردم جامعه معرفي بکنند. بههرحال اين رسانه پويا بهويژه در ساليان اخير توانسته ضمن وجاهت و حفظ مطلوبيت خود، با بهرهگيري از تکنيکهاي رسانهاي و افزودن جذابيتهاي بصري بهويژه در صفحه يک، با تحولات روز حوزه رسانه، خود را همراه کند که اين امر جزء خصيصههاي مثبت «رسالت» به شمار ميرود. از سوي ديگر يکي از ويژگيهاي بارز اين روزنامه از ابتدا، نگاه منتقدانه توأم با انصاف بوده و در دهه ۶۰ بهعنوان رسانه منتقد دولت وقت، ديدگاههاي دولت را نقد ميکرد و چنين سيري تداوم يافت. البته وجه انتقادي منصفانه موجب شده، اين روزنامه از پويايي و گيرايي لازم بهعنوان يک رسانه مؤثر برخوردار باشد. در فضاي رسانهاي برخي بهعمد نقدهايي را بر «رسالت» وارد ميدانند اما معتقدم وقتي رسانهاي نقد ميشود يعني ديده و خواندهشده و اين روزنامه آنقدر قابليت دارد که موردنقد قرار ميگيرد، بالطبع همه رسانههاي مکتوب در فضاي گسترش اينترنت و رسانههاي ديجيتال و رويآوري مردم به شبکههاي اجتماعي، بخشي از اثرگذاري خود را ازدستدادهاند اما «رسالت» همچنان قدرت جريان سازي خود را بهواسطه رسميت داشتن و رفرنس بودن حفظ کرده، البته همه رسانههاي مکتوب بهعنوان رسانههاي فکرساز و ايده پرداز مطرح هستند، چون بخش عمدهاي از نخبگان، تعاملشان را با رسانههاي مکتوب حفظ کردهاند و اين اثرگذاري هنوز وجود دارد و «رسالت» هم در زمره رسانههايي است که ديده ميشود و اگر ديده نميشد موردنقد قرار نميگرفت.
روزنامه «رسالت» در طول سالياني که فعاليت کرده، يک مقطع فوقالعاده درخشان داشته و در سرنوشت سياسي کشور بسيار تأثيرگذار بوده است؛ پس از رحلت امام راحل، فضاي سياسي تندي توسط جرياني که بعدها اصلاحطلب نام گرفتند و در آن برهه زماني بهعنوان مجمع روحانيون فعاليت ميکردند، در کشور حاکم شد و روزنامه «سلام» با تصويب طرحي با عنوان «اصلاحيه قانون مطبوعات »، سعي در بهرهبرداري جناحي از اين مصوبه داشت. همزمان با ارسال اصلاحيه قانون مطبوعات به هيئترئيسه مجلس، مجمع روحانيون مبارز با صدور اطلاعيهاي که در روزنامه ايران ۱۲ تير ۷۸ به چاپ رسيد، اعلام کرد: «طرحي توسط تعدادي از نمايندگان مجلس در دستور کار مجلس قرارگرفته که فقط تحديدکننده مطبوعات است و سايه استبداد را بر فضاي مطبوعات کشور ميگستراند. اعمال محدوديت و ممنوعيت همانطور که درگذشته نتيجهاي مطلوب در پي نداشته، اينک نيز چنين دستاوردي نخواهد داشت» روزنامه سلام يک روز مانده به مطرحشدن اصلاحيه در صحن علني مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نمود و هدفش نه رسالت اطلاعرساني مطبوعاتي بلکه حساس کردن مصوبهاي بود که بايد در مجلس تصويب ميشد. بهنوعي اين مطلب روزنامه سلام، جنگي رواني در جهت مخدوش کردن ذهنيت افکار عمومي نسبت به مسئله بود و در اين زمينه، موضوع ولايت مداري و تثبيت حضرت آيتالله خامنهاي بهعنوان رهبر، دچار چالش جدي ميشد چه ازنظر مباني ولايتفقيه که محل بحث بود و چه ازنظر رفتارهاي سياسي و رسانه اصلي و در اين ميان روزنامه «رسالت» تنها رسانهاي بود که در مقابل هجمههاي گسترده ايستاد و بار بسيار سنگيني را در آن مقطع تاريخي براي توجيه و روشنگري و تبيين مباني ولايتفقيه و تقويت جريان فکري که نزديک به رهبر انقلاب بود، به دوش کشيد لذا اين روزنامه هم فعال و مؤثر بود و هم با ادبيات استدلالي، منطقي و عقلاني عمل ميکرد و ما که در آن مقطع به دنبال پيدا کردن حق و حقيقت بوديم، وقتي تقابل فکري اين رسانهها و جريانها را نگاه ميکرديم، با محوريت روزنامه «رسالت» به اين جمعبندي ميرسيديم که مسير درست، همين مسيري است که توسط اين روزنامه تبيين ميشود بنابراين کار بسيار بزرگي در آن مقطع زماني صورت گرفت، البته در يک مقطع، روزنامه دچار رکود جدي شد و طيف محدودي مخاطب داشت اما اخيرا با تغيير و تحولات صورت گرفته، روزنامه توانسته با ارتقاء کارآمدي و تحليل مسائل روز در کنار بهرهمندي از ظرفيت شبکههاي اجتماعي، نقش مهمي ايفا کرده و در کنار ديگر رسانههاي جريان انقلاب، نقش اثرگذاري داشته باشد.
روزنامه «رسالت» در طول اين ۳۴ سال افتوخيزهايي داشته اما آنچه در اين روزنامه مثبت و قابلتوجه است، ريشهدار بودن، استمرار و ثبات در مواضع اصولي است و در طوفان حوادث، اصول و چارچوب و مباني که بر پايه آن بناشده بود را هميشه حفظ کرده و دچار تجديدنظرطلبي نشده. اين روزنامه در ساليان اخير، به جهت گرافيک و موضوع و توجه ويژه به مسائل اجتماعي، روزآمد شده و ميتوان گفت رويکرد متفاوتي پيداکرده است و نسبت به گذشته در نزد افکار عمومي جايگاه بهتري دارد و چون «رسالت» روزنامهاي است که از چارچوب خاصي تبعيت ميکند، مخاطبش خاص است و اغلب افراد باريشه و انقلابي آن را دنبال ميکنند، ازاينجهت يک مدل تنظيمکننده براي مخاطبانِ ريشهدار و انقلابي است، بههرروي نميتوان جهش اين رسانه را ناديده گرفت، «رسالت» تلاش ميکند، پابهپاي رسانههاي مجازي پيش برود و با شناخت دغدغههاي جامعه به مسائل تعمق ببخشد.
روزنامه «رسالت» داراي چارچوب و اصول است و تقريبا همه بر ساختاربندي و اصول و قواعد آن اتفاقنظر دارند. اين روزنامه، مخاطبهاي ويژه خودش را دارد و بخشي از جامعه متدين، روحانيت و مراجع هميشه جزء مخاطبان پروپاقرص «رسالت» بودهاند و در رويکرد جديد، نوآوري و خلاقيت در دستور کار قرارگرفته و ضمن ورود به حوزههاي اجتماعي، چارچوب فکري-مبنايي در خدمت مسائل اجتماعي است و مهمترين خصوصيت اين روزنامه پس از تحولات مديريتي، دنبال کردن موضوعات روز اجتماعي با توجه به اصول و مبناي اين رسانه است و شايد کمتر روزنامهاي باشد که چنين رويکردي داشته باشد. همچنين شکوفايي اين روزنامه در دوران جنگ و انقلاب بيبديل است و «رسالت» هميشه نقش محوري داشته و سابقه آن به همان اتفاقات ارزشمندي بازميگردد که در حوزه رسانه و تبيين، روشنگري و پشتيباني از مفاهيم انقلاب رقم زد. گرچه «رسالت» گاهي به جهت اثرگذاري و نقش مثبت، مورد نقد قرار ميگيرد که اتفاق خوبي است و اين امر را بايد بهعنوان يک شاخص موفقيت در نظر گرفت و تصور ميکنم هر رسانهاي اين شانس را داشته باشد که کار مؤثرتري را انجام بدهد، طبيعتا نقدها و تخريبهاي بيشتري پيرامونش شکل ميگيرد. بالطبع بخشي از کاهش اثربخشي مطبوعات به تغيير پارادايم رسانهاي در دنيا بازميگردد که به هر صورت شبکههاي اجتماعي با رسانههاي مکتوب يک فاصلهاي ايجاد کردهاند و بسياري از روزنامهها چون اين تغيير تکنولوژيکي و پارادايمي را درک نکردهاند، همچنان به سمت توليد خبر و موضوعاتي از اين جنس ميروند در صورتي که کار روزنامه، روايتگري و ارائه تحليل به مخاطب با توجه به مضامين و مفاهيمي است که به آن اعتقاد دارد و روزنامه «رسالت» بهواسطه آن چارچوبها و بنيانهاي قوي فکري که از گذشته تاکنون داشته، داراي اين مزيت است و ميتواند تحليلهايي را با چارچوبهاي فکري مشخص ارائه کند. ممکن است برخي از رسانهها و روزنامهها عمدتا پشتيبان فکري را نداشته باشند و بخواهند اقتضائي تحليل بکنند اما «رسالت» بهواسطه اتاق فکر و سوابقي که دارد، اين بنيه فکري را دارد و کساني که «رسالت» را اثربخش نميدانند بايد از آنها پرسيد که اثربخشي را در چه مسئلهاي ميبينند و بعد هم کدام رسانه ازنظر آنها اثربخش است که «رسالت» نيست.
روزنامه «رسالت»، همواره پرچمدار تفکر اصلي انقلاب، امام راحل و رهبري بود و تلاش کرد رسالتي که براي خود بهعنوان دفاع از اسلام و ارزشهاي ديني قائل است و پيگيري گفتمان انقلاب اسلامي، تبيين انديشههاي امام راحل و رهبري را در جامعه و در بين مخاطبانش به انجام برساند و با ارائه تحليلهاي سياسي نزديک به حضرت امام و رهبر انقلاب و انديشههاي آنها، رشد سياسي جامعه را ارتقاء بدهد و طي اين مدت هم در کنار ارتقاي بينش سياسي مردم، هميشه به مسائل ديني، اعتقادي و فرهنگي مردم توجه جدي داشته است. در دوران جنگ روزنامه عمدتا براي پشتيباني و تشويق مردم بهمنظور حضور در جبههها و حفظ روحيه ملت در دفاع از انقلاب کوشيد، ضمن اينکه در آن دوران، مسائل اقتصادي از اهميت ويژهاي برخوردار بود و بعضا دولت، سياستها و روشهايي داشت که با نظرات حضرت امام متفاوت بود و تلاش روزنامه اين بود که دولت و مسئولين را به سمت مقاومت بيشتر و تبعيت از راهکارهاي حضرت امام در دوران جنگ و پساجنگ باهدف حل مشکلات اقتصادي بيشتر هدايت کرده و بهگونهاي عمل بکند که دولت در توجه به رهنمودهاي حضرت امام براي عبور از چالشهاي اقتصادي ناشي از جنگ، بهتر اقدام نمايد. اما نقش روزنامه در چند سال اخير در خط دهي و جهتدهي و بهروزرساني کنش سياسي مردم، افزايش قابلتوجهي پيداکرده و تحليلهاي بجا و بموقع و مفيد روزنامه همچنان نقش بسيار مؤثري را در مهندسي افکار عمومي جامعه ايفا کرده و توانسته تقابل با دشمنان انقلاب اسلامي، مرزبندي با جريانهاي سياسي ضدانقلاب و نظام را تقويت بکند و بيترديد روزنامه در شرايط کنوني با گرايش به جوانان و جوانگرايي تأثيرات بيشتري را بر روي مخاطبان خود ميگذارد. به نظر ميرسد عليرغم اينکه شمارگان روزنامه به لحاظ کاغذي محدود است اما به لحاظ مجازي تيراژ بسيار گستردهتري نسبت به گذشته پيداکرده و طبيعي است روزنامهاي که بر روي گفتمان انقلاب اسلامي پافشاري کرده و هيچ وابستگي به دولت ندارد و از کنشها و رفتارهاي دولت که بعضا متناسب با اصول و ارزشهاي انقلاب و نظام نيست، دفاع نميکند و از استقلال برخوردار است و وابستگي به قدرت ندارد، مورد هجمه قرار ميگيرد. عمدتا روزنامههايي که وابسته به دولت هستند و يا مواضعشان بيشتر حمايتي تا نقد و واقعنگري است، اين هجمه را به «رسالت» وارد ميکنند چون اين روزنامه استقلال داشته و بر اصول و آرمانهاي انقلاب پافشاري ميکند.
اگر بخواهيم ثبات قدم و موضعگيريها و نگاههاي «رسالت» را در طول اين ۳۴ سال مورد تجزيهوتحليل قرار دهيم، بايد تأکيد کنيم اين روزنامه از بدو تولد، موضع همراه و همسو با انقلاب داشته و دلسوزانه در بزنگاههاي سياسي، حرف جدي خود را مطرح کرده. سيدمرتضي نبوي نزديک به ۲۹ سال مسئوليت روزنامه را به عهده داشت و همراستا و همسوي انقلاب بود و با غم انقلاب غمناک بود و با خوشحالي اين انقلاب، خوشحال و درواقع کمکحال جمهوري اسلامي و نظام بود، با آمدن تيم جديد، انرژي و روحيه جديدي به روزنامه تزريق شد و با خلاقيت و نوآوري و فضاسازي مناسب در مطالب و ارائه محتوا و رويکرد پيشرو، دوباره در اين نقطه حساس انقلاب، توانسته ظرفيت خوبي براي جبهه انقلاب اسلامي باشد. گرچه رويکردي که رسانههاي ضدانقلاب يا اپوزیسيون و برخي رسانههاي داخلي دنبال ميکنند، مرگ رسانههاي مکتوب است، اما ما اين را نميپذيريم زيرا بسياري از موضوعات و سوژه ها
از دل روزنامه شروع و تبديل به جريان شده و اين امر شامل روزنامه «رسالت» و ساير رسانههاي مکتوب ميشود، بر همين اساس «رسالت» در دوره جديد، مسائل اجتماعي را دنبال کرده و با متمرکز شدن بر روي چالشها و مسائل کشور و پيگيري مداوم آنها و ظرفيتهاي مديايي که براي خود در حوزه اطلاعرساني قائل شده و بهرهگيري از ظرفيت بيبديل شبکههاي اجتماعي، نمود يا اثرگذاري بيشتري داشته و اين اثرگذاري در بزنگاهها و موضوعات روز خود را نشان داده، همينکه در بعضي موضوعات مهم، جريانات ضدانقلاب آن را به روزنامه «رسالت» ارجاع ميدهند حاکي از اثربخشي است.
البته جبهه انقلاب از روزنامه «رسالت» توقع بيشتري دارد به اين خاطر که افراد حاضر در اين رسانه، در شمار افراد خوشسابقه و خوشنام جبهه انقلاب هستند، چه افراد گذشته و چه تيم جديد و اينها در هرکجا که خدمت کردهاند، تأثيرگذار بودهاند و اين روزنامه هرچه جلوتر ميرود، ضريب نفوذش را بيشتر افزايش ميدهد. در حال حاضر روزنامه با تمرکز بر روي تحليل مسائل اجتماعي و آوردن اين مسائل در صفحه اول و نشان دادن آن در قالب پرونده ويژه، توانسته، ضريب نفوذش را بيشتر کند و نکته تحسينبرانگيز اين است که در برخي از موضوعات اجتماعي، خلق موضوع کرده و اين باعث شده، بيشتر موردتوجه قرار بگيرد. بنابراين امروز، روزنامه «رسالت» يک ظرفيت اجتماعي و يک ظرفيت سياسي دارد و به برخي از جريانات و چهرههاي سياسي کشور نزديک است لذا موضعگيرياي که در روزنامه انجام ميشود، موضعگيري چهرهها و عناصر جبهه انقلاب است و از سوي ديگر محسن پيرهادي بهعنوان مديرمسئول روزنامه، جدا از جلوه سياسي، جلوه اجتماعي هم دارد و رويکردش نشان داده که دغدغه اجتماعي در نظر او نسبت به موضوعات سياسي اولويت دارد حالآنکه بسياري، از چهره اجتماعي دکتر پيرهادي غفلت ميکنند اما ايشان از زمان فعاليت در شورا تا به امروز بر روي موضوعات و حوزههاي اجتماعي متمرکزشده و اين امر در محتواي روزنامه نمود داشته و افرادي که در روزنامه هستند، ميتوانند با توجه به ضريب نفوذي که در فضاي سياسي و حاکميتي کشور دارند، به دنبال حل مسائل مهم بروند، «رسالت» در حال حاضر اين شرايط را دارد و در آينده هم ميتواند براي حل مسائل کشور چنين مأموريتي را عهدهدار شود.
روزنامه «رسالت» که در دهه ۶۰ متولد شد، يک روزنامه سياسي با جهتگيري روشن در مناسبات داخلي ايران بود و گروهي از نخبگان را نمايندگي ميکرد و از پتانسيل و ظرفيت افراد خوشفکر بهره ميبرد، بهمرور در دهه ۷۰ و بعد در دهه ۸۰ با نسل جديد روزنامهها و رسانهها و تحولات سياسي که بعد از دوم خرداد در ايران به وجود آمد، شايد «رسالت» تا حدي موقعيتاش در ميان رسانههاي جريان اصلي تضعيف شد و از آن جايگاه اصلي خود بهرهمند نبود و تا حدي از مسير اصلي جريان سازي کناره گرفت اما در ساليان اخير با تغييراتي که در روزنامه به وجود آمده، به نظر ميرسد خون تازهاي در رگهايش جاريشده و اين رسانه دوباره به مسير جريان سازي اصلي بازگشته است. نبايد فراموش کنيم که «رسالت» يک برند شناختهشده و قديمي و پر سابقه با شبکه توزيع وسيع در سراسر کشور است و در حوزه رسانه، روزنامههايي که وجه قديميتر دارند به دليل اينکه در دهههاي قبل تعداد رسانهها محدودتر بود از شناخت و پايگاه بهتري برخوردارند و اگر اين پايگاه بهدرستي مورداستفاده قرار بگيرد، مسير روزنامه را به سمت درستتري حرکت ميدهد. تصور ميکنم با تغيير مديريتي و توليد محتوا، اين رسانه در حال بازگشت به جايگاه قبلي خود در حوزه جريان سازي است. البته گاها جنگ و جدالهاي رسانهاي وجود دارد و برخي رسانهها، خود را اثربخشتر ميدانند اما طرح اين مسائل، خودش غير اثربخش است چون صرفا يک برچسب است و چنين نگرشي باارزش نيست و در عين حال به کار بردن واژه اثربخشي نميتواند از ناحيه يک رسانه نسبت به رسانه ديگر بيان شود آنهم دو رسانهاي که در دو قطب مختلف قرار دارند. به هر حال، اين روزنامه در گذشته مايل به مسائل اقتصادي- سياسي بود و کمتر به حوزه فرهنگ و مسائل اجتماعي توجه ميکرد. اما پس از تغيير مديريت، به دو حوزه مذکور ورود پيداکرده و معضلات اجتماعي و فرهنگي را واکاوي و تحليل ميکند و حتي اين دو حوزه در صفحات اول ميآيند. در عين حال «رسالت» با باز کردن حوزههاي محتوايي جديد، از مسائل اقتصادي-سياسي به حوزههاي گستردهتري ورود کرده و اين مسئله، اثربخشي روزنامه را بالابرده است.
تولد رسالت , رسالت , رسالت شما , مرضيه صاحبي
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.