تنش زیر سقف دودی - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 20293
  پرینتخانه » اجتماعی تاریخ انتشار : 31 فروردین 1399 - 8:34 |
«رسالت» به بررسی تشدید اختلافات خانوادگی در دوران قرنطینه می‌پردازد؛

تنش زیر سقف دودی

تاریخ انقضای کرونا مشخص نیست و نگرانی از آینده‌ای مبهم به فقدانِ معنا در زندگی یا دست‌کم، نداشتن تصوری روشن از مفهوم آن انجامیده و برآیند چنین بستری، تشدیدِ تنش‌های خانوادگی و ابراز خشم‌های انباشته و فروخورده‌ای است که پیش از این، زمینه ظهور و بروز چندانی نداشته و قرنطینه در شرایطِ حال حاضر به اختلاف همسرانی منجر شده که هیچ‌گاه فرصت ریشه‌یابی و تحلیل در روابط‌ نه‌چندان گرم خویش را نیافته‌اند.  
تنش زیر سقف دودی

|  مرضیه صاحبی- دبیر گروه اجتماعی|
تاریخ انقضای کرونا مشخص نیست و نگرانی از آینده‌ای مبهم به فقدانِ معنا در زندگی یا دست‌کم، نداشتن تصوری روشن از مفهوم آن انجامیده و برآیند چنین بستری، تشدیدِ تنش‌های خانوادگی و ابراز خشم‌های انباشته و فروخورده‌ای است که پیش از این، زمینه ظهور و بروز چندانی نداشته و قرنطینه در شرایطِ حال حاضر به اختلاف همسرانی منجر شده که هیچ‌گاه فرصت ریشه‌یابی و تحلیل در روابط‌ نه‌چندان گرم خویش را نیافته‌اند.  
به دیگر سخن، برآیند چنین وضعیتی، همزیستی غیرمسالمت آمیز آدم‌هاست و به نظر می‌رسد که رهاورد این فرآیند، تنزل عاطفه و گسستن ریسمان‌های محبت است که آدمی از فقدانش به‌شدت رنج می‌برد و هجوم یک‌باره ویروسی عجیب، ساختارهای  «سبک زندگی »
انسان معاصر را دستخوش تغییر قرار داده است و ماندن در خانه و فراق از جامعه، سه برابر شدن اختلافات خانوادگی در ایران را رقم زده و این آماری است که چین و فرانسه هم اعلام کرده‌اند. این‌طور به نظر می‌رسد که یک «ویروس عالم‌گیر» باید پایش را از گلیم فراتر می‌گذاشت تا ساکنان زمین به عمقِ اختلافات خویش با شرکای زندگی در زیر  سقف مشترک پی ببرند، البته که این اختلافات مرز نمی‌شناسد وصف‌های طولانی متقاضیان طلاق در چین و افزایش ۴۰ درصدی پرونده‌های خشونت خانگی در برزیل، پدیده عشق و نفرت را به‌عنوان دو روی یک سکه عیان ساخته است.  در سایر کشورهای جهان هم شرایط مشابه ایحاکم است؛ در انگلیس پس از برقراری قرنطینه، خشونت خانگی ۲۵ درصدافزایش پیدا کرده و وزارت خانواده آلمان ضمن اطلاع‌رسانی از روند صعودی خشونت، هشدار داده است: ترکش‌های این اتفاق ناگوار بیش از همه به زنان و کودکان اصابت می‌کند. مقامات شهر نیویورک هم که بالاترین آمار مبتلایان کرونا را تاکنون به ثبت رسانده‌اند، در مورد شدت یافتن خشونت خانگی در این شهر ابراز نگرانی کرده‌اند. این مسئله در آرژانتین طی هفته‌های اخیر به قیمت از دست رفتن جان ۶ زن و کودک تمام شده است! این موضوع به‌قدری بغرنج و زجرآور است که «آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل در پیامی ویدئویی نسبت به افزایش مهلک خشونت در جریان قرنطینه خانگی و تعطیلی‌های ناشی از شیوع ویروس کرونا هشدار داده و برای خانه‌های سراسر جهان، طلب صلح و آشتی نموده است. 
* اختلافات خانوادگی، عقوبتِ شیوع کرونا 
کرونا نخستین ضربات مهلک خود را از «ووهان» آغاز کرد و نخستین ترکش‌ آسیب‌های اجتماعی و فروریزش اخلاقی از همین نقطه آغاز شد و اکنون حاکمان و مصلحان جوامع، تبعات اجتماعی این اپیدمی را بیش از کشندگی ویروسی می‌دانند که همچون هیولایی «درنده‌خو» بر سرتاسر عالم سایه افکنده است. آدم‌هایی که ساعات متمادی را در محیطی بیرون از خانه به سر می‌بردند و تنها برای مدتی کوتاه، همنشینی و همراهی همدیگر را تجربه می‌نمودند، با هجوم کرونا از سر استیصال و اجبار، به خانه‌نشینی روی آورده و ملزم به کنار هم بودند و از اوجی عاشقانه آرام‌آرام به سقوطی نفرت‌انگیز رسیده‌اند و حال بر انسان معاصر مسجل شده که اعمال خشونت تنها محدود به میدان جنگ نیست. 
بدیهی است که این مسئله، عقوبتِ شیوع کرونا و اعمال مقررات قرنطینه و تعطیلی کسب‌و‌کارهاست. تصور از دست دادن شغل و نحوه مواجهه با مشکلات فراوان مالی به تشدید سطح اضطراب انجامیده و در چنین اوضاع نابسامانی، آینده زیستی برای تک‌تک افراد جامعه تیره و تار شده است چرا که سفره و بسته معیشتی محدودشان قرار است کوچک‌تر یا حتی خالی شود بنابراین افسردگی و ناامیدی از آینده تاریک، سطح خشونت، جروبحث‌ها و اختلافات خانوادگی را افزون می‌سازد و در کنار هم ماندن اجباری زنان و مردان؛ ترکیبی است از انتظارات غیرواقعی و غیرعادلانه افراد از یکدیگر، آن‌هم در شرایطی که اولویت‌های جامعه به سمت دیگری متمرکز شده و می‌تواند به فجایعی منجر شود که حتی فرصت گزارش شدن را پیدا نکند. با این حال بهزاد وحیدنیا، معاون مشاوره و امور روان‌شناختی سازمان بهزیستی کشور داشتن مهارت ارتباط مؤثر و رعایت حریم فردی، فرصت دادن به یکدیگر و انتقال پیام مؤثر با صحبت و گفت‌وگو را از عوامل تنش‌زا در روزهای قرنطینه خانگی می‌داند. 
سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با هشدار نسبت به این‌که عوارض پساکرونا ماندگاری طولانی‌تری نسبت به عوارض دوران شیوع این بیماری می‌تواند داشته باشد، از حقیقتی تلخ پرده برداشته: «این‌که کرونا به ما نشان داد در بسیاری از خانواده‌ها مهارت در کنار یکدیگر زندگی کردن وجود ندارد.» 
«رضا بافتی»، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در تبیین ساختاری بحران کرونا و تأثیر آن بر ویران کردن بنیان خانواده، نکاتی را با« رسالت» در میان می‌گذارد و به تشریح نظریه دکتر «اشترنبرگ» می‌پردازد: «در این نظریه مفهوم عشق و ازدواج به‌عنوان مثلثی معرفی شده که از سه جزء اصلی متشکل است و یک ضلع این مثلث هوس، دو ضلع  دیگر، شامل صمیمیت و تعهد است و آزمون «اشترنبرگ» در مطالعات گسترده‌ای توسط پژوهشگران و روانشناسان سراسر دنیا مورداستفاده قرار گرفته تا مشخص شود رفتارهای همسران چه امتیازی می‌گیرد. گاه یک ضلع این مثلث یعنی صمیمیت بالاست اما تعهد پایین است و کم پیش می‌آید که هر سه ضلع این مثلث بالا باشد که در این صورت، زوجین در بهترین حالت قرار دارند و به‌شدت احساس خوشبختی می‌کنند. این مثلث وقتی نمایان می‌شود که افراد زیر یک سقف، مدت‌زمان طولانی‌تری را باهم سپری می‌کنند، تا پیش از کرونا، افراد سرشان با کار، دوردور کردن، مغازه‌گردی، خرید، یا سایر سرگرمی‌های هیجانی و عاطفی گرم بود اما حالا باید تمام مدت خانه بمانند و در اینجاست که اضلاع مثلث «اشترنبرگ» خودش را نشان می‌دهد.»
*زندگی‌هایی که بر پایه ضعیفی بنا شده، فرو می‌پاشد
 این جامعه‌شناس، بحث اصلی را قانون بقاء داروین می‌داند، قانونی که بر این مسئله تأکید دارد: «ضعیف‌ترها می‌مانند و قوی‌ترها از میان می‌روند.» او معتقد است، «این قانون در مواقع بحرانی تشدید می‌شود، کافی است نظریه داروین را به سایر بخش‌های جامعه انسانی و زندگی مشترک تسری داد تا بهتر درک کرد که وقتی شرکای زندگی در هنگام قرنطینه و بروز کرونا، تاب و تحمل یکدیگر را نداشته و دچار اختلاف‌نظر شدید شده‌اند، یعنی پیش‌تر هم روابط ضعیفی داشته و اختلافات متعددی را پشت سر گذاشته‌اند، در واقع بنیان برخی خانواده‌ها و روابط همسران به مثابه انبار باروت در انتظار جرقه بوده است. بنابراین زندگی‌های مشترکی که بر پایه‌های قوی‌تر بنا نهاده شده، باقی می‌مانند و زندگی‌هایی که بر پایه ضعیف‌تر قرار گرفته‌اند از بین می‌روند و این مسئله می‌تواند به تمام حوزه‌ها سرایت کند و آدم‌هایی که به لحاظ روانی، ضعیف‌ترند دچار استرس و اضطراب و فروپاشی می‌شوند و آنان که از نظر روانی قوی‌ترند، در بحران فعلی بهتر مقاومت کرده و می‌توانند با مدیریت خشم و اضطراب خود، روزهای بهتری را در کنار خانواده خویش سپری کنند.»
«بافتی» بر این باور است که وقتی مقامات بهزیستی از سه برابر شدن اختلافات خانوادگی می‌گویند یعنی این اختلافات، آتش زیرخاکستر بوده و طلاق عاطفی که به نظر می‌رسد کم هم نباشد پیش از ورود کرونا و قرنطینه وجود داشته اما فرصتی برای بروز و ظهور نیافته است. این مسئله اثبات می‌کند، چقدر آمار طلاق عاطفی در ایران بالاست که البته مختص کشور ماهم نیست و سراسر جهان همین شرایط را تجربه می‌کنند، چون موضوع بر سر انسان است و بسیاری از اختلافات و چالش‌های زندگی مشترک شبیه به یکدیگر است با این وجود، مصائب و آسیب‌های شرکای زندگی در ایران عمیق‌تر است چون برنامه‌ریزی‌ها کمتر بوده و بودجه‌ای به این بخش اختصاص نمی‌یابد و بسیاری از زوجین در طول زندگی مشترک یک جلسه مشاوره هم نرفته‌اند چون همچنان مراجعه به روانشناس و مشاور جزء درمان‌های شیک به شمار می‌رود و فقط کسانی که درآمدشان متوسط رو به بالاست چنین امکانی دارند. دو سال قبل، بهزیستی برای افرادی که در صف طلاق قطعی قرار داشتند، ۵ جلسه اجباری در نظر گرفت تا به مشاور مراجعه کنند و دادگاه‌ها زوجین را به این مسئله موظف کردند، اما بسیاری افراد در این جلسات شرکت نکردند چون به دلیل مباحث مالی قصد جدایی داشتند. 
گفته می‌شود بحران کرونا، آن‌چنان را آن‌چنان‌تر می‌کند، پس این‌طور نیست که بخواهد پدیده‌ای را به‌یک‌باره به‌وجود بیاورد، «بافتی» در توضیح این مسئله می‌گوید: «اگر کسی می‌ترسد، ترسوتر می‌شود و اگر کسی شجاعت دارد، شجاع‌تر می‌شود و اگر کسی اهل خشونت خانوادگی است در این بحران، خشونت‌اش تشدید می‌شود. بنابراین اتفاق فعلی، میزان تشدید شده مسئله‌ای است که قبل هم وجود داشته و چنانچه فرد اهل قهر و تهدید بوده، کرونا بستری را فراهم کرده تا تهدیدات و پرخاشگری‌ها جدی‌تر شود. اگر زوجینی امروز بحث طلاق را مطرح می‌کنند یعنی این آمادگی را قبل از این هم داشته‌اند، فقط بحران کرونا، موضوع را حادتر و جدی‌تر کرده است. ما وقتی با مرگ روبه‌رو می‌شویم، حس می‌کنیم بالاتر از سیاهی رنگی نیست، امروز در جوامع مختلف، مرگ سایه افکنده و افراد راحت‌تر می‌توانند ناگفته‌های خویش را بیان کنند و آن پروتکل‌ها و مدیریت‌های پیشین در زندگی مشترک ارزش خود را از دست داده و از همه مهم‌تر فشارهای اقتصادی است. برخی از درگیری‌هایی که در خانواده‌ها وجود دارد ناشی از کاهش درآمد است. این نگرانی‌ها در بحران‌های اجتماعی و آسیب‌پذیری خانواده‌ها، بازیگر نقش اول است. 
هم‌اکنون هر سه دقیقه، یک نفر در ایران جدا می‌شود و اصولا در مواقع بحرانی، کسانی که ماقبل بروز بحران دچار اختلاف بوده‌اند، روند جدایی‌شان سرعت می‌گیرد اما به‌طورکلی وقتی مسائل حادی جامعه را فرا می‌گیرد و جدایی‌ها تشدید می‌شود، بر این نکته تأکید می‌کنیم که در سطح کلان اجتماعی، هیچ برنامه‌ریزی برای مدیریت مسائل خانواده و زندگی مشترک صورت نپذیرفته، بنابراین طبیعی است که کرونا تمام زیرساخت‌های ضعیف‌مان را در تمام حوزه‌ها به رخ بکشد. اغلب ما یک مذاکره و گفت‌وگوی معمولی را هم بلد نیستیم، چه رسد به این‌که بخواهیم مسائل اساسی‌ترمان را با یکدیگر حل نماییم و به این دلیل امروز دچار چالش جدی شده‌ایم.»  حلقه مفقوده مهارت‌های ارتباطی در کنار کاهش مراودات و محدودیت‌های رفت‌وآمدی سبب شده، کاهش آستانه تحمل به اعمال خشونت و اختلافات حاد رفتاری بینجامد و نسبت به گذشته، رنگ و رخ بیشتری بنماید. گرچه حبیب‌الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در گفت‌وگو با ایلنا این موضوع را از اساس تکذیب کرده و گفته است: «طبق آمارهای ما خشونت خانگی شامل مواردی مانند کودک‌آزاری، همسرآزاری، سالمندآزاری و معلول‌آزاری نسبت به گذشته و قبل از ایام کرونا و قرنطینه خانگی تفاوت معناداری نداشته است. البته موارد روال گذشته را داشته‌ایم، اما با افزایش معنادار مواجه نبوده‌ایم. البته این بحث وجود دارد، در شرایطی که استرس در افراد به دلیل موضوع بیماری کرونا و مسائل اقتصادی که افراد با آن درگیر شده‌اند و تعداد زیادی از مشاغل را تحت تأثیر خود قرار داده است، بیشتر شده، باید موضوع خشونت خانگی موردتوجه بیشتر قرار بگیرد.» اما گفته‌های منابع آگاه و برخی تحلیل‌های صاحب‌نظران اثبات می‌کند، موضوع اختلاف و خشونت خانگی این روزها به یکی از بحران‌های جدی بدل شده و قابل کتمان نیست! 
مهدی میر محمدصادقی، معاون اسبق دفتر مشاوره و امور روان‌شناختی سازمان بهزیستی از دو عامل در این زمینه نام می‌برد، اول افسردگی ناشی از قرنطینه که آستانه تحمل آدم‌ها را کاهش می‌دهد و افراد پرخاشگر می‌شوند، دوم، همسرانی که باهم زمینه درگیری و اختلاف داشته‌اند و پس از شیوع کرونا، آن زمینه‌های درگیری قدرت بروز بیشتری پیدا کرده و به بارز شدن بحث‌وجدل‌ها انجامیده است. راهکار کاهش تنش‌ها، برقراری تماس تلفنی یا تصویری با یک دوست و یا روانشناس است که می‌تواند تا حدود زیادی بار  روانی را کاهش بدهد و یا شماره ۱۴۸۰ صدای مشاور بهزیستی در دوران کرونا که می‌تواند با مداخلات روان‌شناختی، به راهنمایی زوجین بپردازد.  
او تأکید می‌کند، اگر علیه افسردگی اقدام نماییم، خشونت و اختلافات خانوادگی هم تا حدودی کاهش می‌یابد. ضمن این‌که باید در نظر داشت، خشونت خانگی هم زنانه و هم مردانه است. زنان این خشونت را به‌صورت کلامی-عاطفی و مردان، فیزیکال ابراز می‌دارند و ما هنوز به‌درستی نمی‌دانیم که در ایام کرونا، این خشونت چه میزان افزایش یافته است.  حتی اگر پیش از این، همسران اختلاف کمتری با یکدیگر داشته و افسرده هم نبوده باشند اما در حال حاضر به علت استرس و اضطراب، بیکاری و تشدید مشکلات مالی، میزان خشونت بیشتر شده، در واقع این‌گونه نیست که آدم‌ها از کنار یکدیگر بودن، لذت نبرند بلکه شرایط فعلی بسیار خاص است و از این نظر، سطح تنش بالا رفته و درنهایت احتمال دارد به افزایش طلاق هم منجر شود، هم‌اینک به دلیل اعمال محدودیت‌ها و قرنطینه، شرایطی برای جدایی وجود ندارد و نمودار طلاق پایین آمده اما پس از کرونا، این نمودار صعودی خواهد بود و به‌نوعی جبران می‌شود.  
افزایش مهارت‌های زندگی از مسائلی است که معاون اسبق دفتر مشاوره و امور روان‌شناختی سازمان بهزیستی، شاه‌کلید کاهش خشونت و بحران‌های خانوادگی می‌داند و با ارائه راهکار برای کاستن از دامنه اختلافات می‌گوید: «بهتر است همسرانی که به‌شدت دچار مشکل شده و تاب تحمل یکدیگر را ندارند، از هم قرنطینه شوند و به اتاق‌های مجزا بروند تا سطح تنش فیزیکی و کلامی کاهش یابد.» 

نویسنده : مرضيه صاحبي دبير گروه اجتماعي‌ |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای تنش زیر سقف دودی بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.