اخبار ویژه »
شناسه خبر : 19363
پرینتخانه » اجتماعی, ویژه
تاریخ انتشار : 18 فروردین 1399 - 8:17 |
بررسی سهم آموزش مجازی در تشدید نابرابریها؛
تاراجِ عدالت آموزشی در روزگار کرونایی
دستیابی به عدالت یکی از جدالهای جدی مصلحان جامعه بوده و هست و تا همین مدتی قبل بحث بر سر عدالت آموزشی در تحول نظام تعلیم و تربیت نوین، مبتنی بر دسترسی برابر بود و مباحثی ازایندست که خشتِ اول را کج بنا نهادهایم و هیچ بعید نیست که این دیوار تا ثریا کج بالا برود.
|مرضیه صاحبی- دبیرگروه اجتماعی|
دستیابی به عدالت یکی از جدالهای جدی مصلحان جامعه بوده و هست و تا همین مدتی قبل بحث بر سر عدالت آموزشی در تحول نظام تعلیم و تربیت نوین، مبتنی بر دسترسی برابر بود و مباحثی ازایندست که خشتِ اول را کج بنا نهادهایم و هیچ بعید نیست که این دیوار تا ثریا کج بالا برود. بیگمان، اندیشهورزان بر این موضوع اتفاقنظر دارند هم ازلحاظ تعریف واژگانی و هم تعریف مفهومی و تعیین مصادیق و… همواره در بر هر پاشنهای چرخیده، بازهم شروط لازم برای جامعه متعالی در همین دستیابی به عدالتی توصیف شده که پیشتر سنگ اش را به سینه کوبیده و در باب ستایش آن بر توزیع مساوی امکانات و منابع تأکید نمودهایم زیرا عدالت آموزشی است که زمینه را برای دستیابی به عدالت در لایههای پیدا و پنهان جامعه فراهم میسازد.
حال در چنین بزنگاه حساسی که نهال ِتعادل و توازن فرصتهای یادگیری در حال بالیدن و درخت شدن است و میتوان بهمنظور پایداری اجتماع و پیشرفت و توسعه جامعه، برای بسط این پدیده هماندیشی کرد، بهیکباره و در شرایطی غیرمنتظره، نبرد جانانه با ویروسی مبهم و نوپدید که آوازهای عالمگیر دارد، با تعطیلی مدارس، دانش آموزان را پای درس مجازی مینشاند و در این میان، سلسله نابرابریهایی که مسبوق به سابقه بوده، فراتر از حد انتظار ظاهر میشود!مثالها و مصادیق فراوانی در این مورد مشخص قابلذکر است، ازجمله استفاده اپلیکیشنها برای کلاسهای آنلاین که تنها به دانش آموزانمدارس غیرانتفاعی و اصطلاحا «بالانشینها» محدود میشود و آنان که در مدارس دولتی تحصیل میکنند، بدون بهرهمندی از مواهب و امتیازات خاص، ملزم هستند با زل زدن به قاب جادویی تلویزیون ظرف ۲۰ دقیقه به طرز معجزهآسایی مطالب را فرابگیرند! موضوعی قابلتأمل که این روزها موجب واکنش کارشناسان تعلیم و تربیت هم شده و آنها اعلام کردهاند، شکاف طبقاتی آموزش بهقدری افزایشیافته که در روزگار سیطره کرونا، میتوان بهوضوح و در کمال شفافیت، نظارهگر زوال عدالت و یا افزایش نابرابریهای اجتماعی بود. کافیاست کمی سربچرخانیم و در مجازستان پرسه بزنیم، آنگاه با تصویر درس دادن آموزگاری اهوازی مواجه میشویم که چون تخته وایت برد ندارد، روی یخچال خانه مینویسد و یا ساکنان دورترین و محرومترین نقاط این سرزمین که از داشتن تلویزیون محروماند و بالطبع دسترسی به فضای مجازی و اینترنت برای آنان آرزوست. ازاینرو، عدالت آموزشی کانون توجه متخصصان تعلیم و تربیت بوده و هست و این عدالت شامل، عدالت در منابع، عدالت در فرآیند و پیامد فعالیتهای یاددهی- یادگیري است و یکی از مؤثرترین راههای تحقق عدالت آموزشی، تأمین فرصتهای یکسان براي دسترسی عموم افراد جامعه به آموزشوپرورش است و همه آحاد انسانی حقدارند از آموزش یکسان برخوردار گردند. در جهان کنونی یکی از شاخصهای پیشرفت اجتماعی، آموزشوپرورش و چگونگی بهرهمندی از آن است و این روزها در جدال با کرونا، آنچه باری دیگر توجهها را به خود معطوف نموده، ایجاد فرصتهای برابر آموزشی است. بر همین اساس «رضوان حکیم زاده»، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش در گفتوگو با تسنیم و بهمنظور پاسخگویی به منتقدان گفته است، راهبران آموزشی با توزیع بسته یادگیری، جریان آموزش را پیگیری میکنند. او از تلویزیون برای بخشهایی که امکان استفاده از فناوری و اینترنت وجود ندارد، بهعنوان ابزاری برای برقراری عدالت آموزشی نامبرده و تأکید کرده است: شبکه آموزش جزء شبکههایی است که بیشترین برد را دارد و همانند شبکه یک و دو است و در۹۶ درصد نقاط کشور قابل دسترسی است.
با این حال بهزعم کنشگران و پژوهشگران عرصه تعلیم و تربیت، فشردگی و محدویت برنامههای آموزشی تلویزیون از میزان بازدهی آن کاسته و در زمانی محدود تنها برخی دروس تدریس میشود و در برخی موارد حتی عدم هماهنگی سرفصلها در مناطق مختلف کشور باعث شده دانش آموزان نتوانند از دروس ارائهشده بهره لازم را ببرند. از سوی دیگر، حتی به فرض اینکه محصلان مدارس دولتی به فضای مجازی هم دسترسی کافی و مطلوب داشته باشند بازهم آموزش این گروه از دانش آموزان بسیار دشوار است چرا که آنها در کانون ستم اجتماعی قرار داشته و برای یادگیری به تمرین و تکرار فراوان نیاز دارند و پیش از رواج این جریان، نابرابری و بیعدالتی آموزشی باعث شده نیازهای مادی معلمین مدارس دولتی تأمین نشده و آنان در هنگامیکه کلاسهای درس دایر بوده است بهرغم توانایی در آموزش کیفی، عملکرد مناسبی نداشته باشند، ضمن اینکه تراکم بالای کلاسها سبب شده معلم، توان و نیروی خود را اصطلاحا صرف مبصری کند و این موضوع نهتنها به تنزل بار علمی و کیفیت آموزشی منجر شده بلکه بینظمیهای به وجود آمده در کلاس، مجالی برای آموزگاران باقی نگذاشته تا همه مطالب را طبق بودجهبندی پیش ببرند. اما در نقطه مقابل، تراکم پایین کلاسها در مدارس خصوصی، بازدهی و کیفیت عملکرد معلمین را بالابرده است و هماینک که مدرسهای برقرار نیست، امکانات ارائهشده بر روند کیفیت آموزش و ساختار علمی این مدارس تأثیر بسزایی داشته است. اما ازآنجاییکه هر دم از باغِ نظام آموزشی ما بری میرسد، این بار هم در تصمیمی خلقالساعه، «مهدی شرفی»، سرپرست مرکز برنامهریزی و فناوری اطلاعات وزارت آموزشوپرورش در گفتوگو با خبرنگار تسنیم از ادامه کلاسهای مجازی دانشآموزان در شبکه اجتماعی شاد خبر داده، البته شرفی در تحقق این مسئله، تردید داشته و این نکته را مطرح کرده که نمیدانیم زیرساخت اینترنت پاسخگوی آموزش مجازی ۱۴ میلیون دانشآموز است یا خیر؟ این موضوع جنجالهای فراوانی را در پی داشته است و باری دیگر، موج انتقادات بهسوی وزارتخانه روان شده و منتقدان به طرح این موضوع پرداختهاند که با اینگونه اقدامات نمادین، عدالت آموزشی محقق نمیشود اما ظاهرا، مرغ وزیر آموزشوپرورش یکپا دارد و صرف ایجاد شبکه اجتماعی «شاد» را بیتوجه به اینکه محصلان مناطق محروم و حاشیه شهرها به ابزارهای هوشمند دسترسی ندارند، زمینهساز ارتقای عدالت و کیفیت آموزشی دانسته است، حالآنکه خبرگزاری تسنیم، از قول وزیر آموزشوپرورش اذعان کرده است، ۳۰ درصد مناطق آموزشی و مدارس، دسترسی ارتباطی برای برقراری آموزشهای مجازی ندارند. سرانجام هم خبر تعویق این شبکه به دلیل صیانت از حقوق آموزشی و تربیتی دانشآموزان و حصول اطمینان از امن بودن بستر ارتباطی این شبکه اعلام شد.بر همین اساس«ابراهیم سحرخیز» از مدیران ارشد آموزشوپرورش در دولت نهم و دهم و «محمود رضا اسفندیار» بهعنوان کنشگر مباحث آموزشی به محورهای پیشگفته اذعان دارند. آنان در تشریح این مسئله، با صراحت، نکات قابلتأملی را در جهت تنویر افکار عمومی ارائه نمودهاند. دیدگاه آنان را ازنظر میگذرانید.
*ابراهیم سحرخیز: کوتاهی آموزشوپرورش در حوزه فناوریهای نوین آموزشی
آنچه این روزها پس از ورود کرونا به کشور و تعطیلی مدارس اتفاق افتاده، مصداق بارز بیعدالتی و نابرابریهای آموزشی است. حتی شبکه اجتماعی شاد هم نمایانگر همین مسئله است. البته اجرای آن به تعویق افتاده اما در صورت ایجاد همین شبکه نیز، دسترسی همه دانشآموزان به آموزشهای مجازی ممکن نبوده و باعث تحقق آموزش برابر و دسترسی به آموزش با کیفیت نخواهد شد. ما در گذشته بحثی را تحت عنوان هوشمند سازی مدارس مطرح کردیم اما عدهای به این مسئله نقد داشتند، از این نظر که معتقد بودند، چنین طرحی نیازمند اعتبار و امکانات لازم است اما هدف آنان از طرح این مباحث، زیر سؤال بردن هوشمند سازی بود. حالآنکه واقعیت امر این است که اگر منبعد با بحران کرونا هم روبهرو نباشیم و در یک شرایط طبیعی و نرمال قرار داشته باشیم، اصل حاکمیت کتاب گرچه سر نیامده اما بهتنهایی کافی نیست. ازاینرو باید به دنبال تولید بستههای آموزشی در حوزه تولید محتوا باشیم و یک نگاه چندرسانهای به بحث تولید محتوا داشته باشیم. البته معنا و مفهوم نگاه چندرسانهای این نیست که زیرساختهای آی تی در مدارس، میتواند دقیقا جایگزین معلم شده و چنانچه فضای مدرسه را از دانشآموز بگیریم، این فضا میتواند پاسخگو باشد، بیتردید چنین نیست و هیچچیز نمیتواند جایگزین فضای طبیعی مدرسه و آن ارتباط زنده و ارگانیک دانشآموز با معلم باشد، به این دلیل که ما در تعلیم و تربیت هدفهای چندگانهای داریم که یک بخش آن یادگیری است و لازمه بسیاری از مهارتها دورهم بودن و زیست اجتماعی و تعامل چندگانه معلم و دانشآموز در محیط مدرسه است. اما چنانچه یک دانشآموز در شرایط غیرکرونایی به مدرسه برود باید بتواند از طریق فضای مجازی و بستههای آموزشی در قالب سی دی و بستههای رشد که آموزشوپرورش وعده آن را داده، از آموزش، بهره لازم را ببرد. البته این مسئله کار بزرگی است و چند سالی است که وزارت ارتباطات شعار میدهد که همه مدارس ما هوشمند هستند و زیرساختهای لازم برای ارتباطگیری با فضای اینترنت وجود دارد، اما این موضوع بهتنهایی کافی نیست. شاید برای برخی از دانش آموزان روستایی ما، دسترسی به تلویزیون دشوار باشد چه برسد به اینکه از اپلیکیشن ها و یا نرمافزارهای خاصی برخوردار باشند. دراینبین برخی مدارس غیرانتفاعی شهریههای کلانی دریافت میکنند و از چنین مزایای بهرهمند هستند و از طرفی برای اینکه نشان بدهند بهروز هستند، اینگونه شیوههای آموزشی خود را تبلیغ میکنند. نکته مهمتر این است که وزارت آموزشوپرورش در سال ۲۰۲۰ یا سال ۱۴۰۰ چشماندازی را تعریف کرده و یا در سند تحول بنیادین، شعار استفاده هوشمندانه از فناوریهای نوین آموزشی را سر داده است، این مسئله در حال حاضر چقدر محقق شده؟ چرا در این زمینه اقدام نمیشود؟ سازمانی در آموزشوپرورش به نام سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی وجود دارد که وظیفهاش تولید محتواست و کتابهای درسی را تدوین میکند اما قرار نیست که ما سالانه ۴۰ میلیون کتاب تولید کنیم. آیا نمیتوانیم شبکه رشدی در بستر مجازی با استفاده از رسانههای داخلی فراهم کنیم؟ در این صورت دانش آموزان ما به سهولت میتوانند حتی در شرایط معمول و نرمال هم برای جبران کاستیها و در شب امتحانات، دوباره درس را مرور کنند و به این فضا دسترسی داشته باشند اما متأسفانه امکانات ویژه در اختیار مدارس خاص است نظیر نمونه دولتیها و تیزهوشان، آنهم در دل شهرهای بزرگی مثل تهران و سایر دانش آموزان از این امکانات محروماند. از سوی دیگر بهتر است مدیران و مسئولان آموزشوپرورش دل خود را به برنامههای آموزش تلویزیون خوش نکنند چون به این برنامهها و شیوه ارائه مفاهیم، اشکال وارد است، امکان دارد برای دانشآموز پرسشی پیش بیاید و یا تمرکز لازم برای درک مطالب از طریق تلویزیون وجود نداشته باشد. چون ارتباطی دوسویه میان آنکه تدریس میکند بادانش آموز برقرار نیست. ما در ایران با ۸۰ میلیون جمعیت، دارای ۱۵ تا ۱۶ میلیون خانوار هستیم و در برخی منازل به دلیل محدودیت فضا، زمینهای برای تمرکز دانشآموز فراهم نیست و تلویزیون هرگز نمیتواند جای آموزگار را بگیرد. لذا باید این مسئله را از آموزشوپرورش مطالبه کرد که چرا درزمینه هوشمند سازی مدارس و فناوریهای نوین آموزشی کوتاهی کردهاند؟ وزارت ارتباطات چرا در این زمینه نتوانسته بسیاری از زیرساختها را فراهم کند تا همه دانش آموزان بتوانند از اینگونه ارتباطات رسانهای برخوردار باشند. این مسئله نشان میدهد، ما در حوزه عدالت آموزشی عملکرد درستی نداشتهایم، گرچه به لحاظ کمی، رشد قابلتوجهی وجود داشته و امروز میتوانیم ادعا کنیم که ۹۸ درصد کسانی که لازم التعلیم هستند در مدارس ثبتنامشدهاند اما به لحاظ کیفی بهشدت با نابرابریهای آموزشی مواجهایم. اکنون عدم امکانات آموزشی مناسب، نبود دسترسی به فضای مجازی و اینترنت، تعداد بالای دانش آموزان در هر کلاس و تدریس چند کتاب توسط یک معلم در روستاها و عدم اختصاص بودجه، نمایانگر بیعدالتی است. بنابراین نیاز به استدلال ندارد. در بسیاری از روستاها، دسترسی به امکانات نرمافزاری و سختافزاری در خصوص رایانه وجود ندارد و حتی به فرض داشتن تلویزیون، دسترسی به مباحث آموزش محدود است و از طریق این فضا نمیتوان به دانشآموز درس داد.
*محمودرضا اسفندیار: ۵۰ درصد خانوادهها و معلمان، در خوشبینانهترین حالت، امکان پیوستن به فرآیند آموزش برخط را دارند
ویروس کرونا منجر به تعطیلی مدارس شده و برخی پرسشهایی را مطرح میکنند، مبنی بر اینکه، آیا تدریس مجازی میتواند خلأ تعطیلی کلاسهای درس را پوشش دهد و این پوشش صددرصدی است و توان برقراری عدالت آموزشی و تقسیم فرصت یادگیری به نسبتی مساوی را دارد؟ باید ابتدا با مقدمهای کوتاه به چند مفهوم در حوزه آموزش از راه دور و ذیل آن پرداخت. بیتردید ظهور و شیوع شتابان کرونا ویروس ۱۹ طی ۳ ماه گذشته که نموداری سینوسی با طولموجی گسترده از چین آغاز و در حال همهگیر شدن در سطح تمام کشورها است، پدیدهای درخور تأمل و مداقه است که شاید در آیندهای نزدیک از آن بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ بشری یاد کنند؛ البته در اینکه پدیدهای یونیک و بیسابقه بوده و توانسته در مدتزمانی اندک در سال ۲۰۲۰ با همه پیشرفتهای بشری، همگان را به تحیر وادارد شکی نیست. این پدیده در عین شوم بودن پیام بزرگی برای بشر توسعهیافته امروز به همراه داشته و به او گوشزد کرده که هنوز تا رسیدن به اوج توسعه علم و دانش راه بسیاری در پیش است و لذا این هشدار جدی را به همه ما داده است که شاید بتوان با قرائن و شواهد موجود، ( تعطیلی مراکز اقتصاد دنیا، مراکز آموزشی و دانشگاهی، مجامع ورزشی و خانهنشین کردن میلیاردها نفر ) انتظار شکلگیری جهانی نو را داشت که امروز در مرحله گذار به آن واقعشده است و هر جامعهای در خود توان تطبیق با تحولات احتمالی آتی و نوسازی در ساختارهای موجود را داشته باشد، شاید بتواند سهم ویژهای در آینده ایفا کند.دراینبین تا ۱۵ اسفند (۵ مارس ) به گفته یونسکو بهواسطه تعطیلی مدارس در ۱۳ کشور، حدود یک میلیارد و ۲۶۰ میلیون دانشآموز در سرتاسر جهان خانهنشین شدند که قطعا با گذشت ۲۲ روز از آن تاریخ امروز با توجه به درگیری نزدیک به ۲۰۰ کشور با این پدیده و تعطیلی مدارس در بسیاری از آنها، جمعیتی چند صدمیلیونی از دانش آموزان ناخواسته از آموزش مدرسهای به آموزش مجازی رسیدهاند. هرچند در ایران تعطیلی موقت مدارس در کلاشهرها به دلیل شدت آلودگی فصلی هوا، در پی پدیده اینورژن( وارونگی دما) یا در برخی نقاط دیگر در پی حوادث طبیعی، موضوع جدیدی نبوده اما در این سطح داخلی و بینالمللی بیسابقه بوده، تا جایی که حق آموزش کودکان را مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر، مورد تهدید قرار داده است و بیتردید تبعات زیانبار آن در کشورهای توسعهنیافته یا درحالتوسعه همچون ایران که حتی فاقد زیرساختهای اولیه آموزشی استاندارد ( نسبت دانش به معلم، کارکنان آموزشی و تراکم کلاسی، فضای استاندارد، سرانه دانشآموزی درخور و تجهیز و بهرهمندی هوشمندانه از فاوا ) در بسیاری از استانهاست، این تهدید جدی تر است و تاکنون تلاش شده با حداقل امکانات موجود و همت معلمان و کارکنان آموزشی مدارس این تهدید به فرصت بدل گردد. قطعا اگر مسئولان حوزه ستادی آ.پ ، برخلاف اعلام ستاد ملی مبارزه با کرونا و WHo، تصورشان از پایان این رویداد، وقفه تحصیلی کوتاهمدت باشد نمیتوان شعار تبدیل تهدید به فرصت را محقق ساخت و هر طرح و برنامهای محکومبه شکست خواهد بود مگر آنکه با توجه به قرائن و شواهد موجود، حداقل برنامهای بلندمدت، جامعومانع را در نظر داشته باشند و مرحلهبهمرحله اجرا کنند و حتی از طرح برنامههایی غیرمنطقی و غیرعملیاتی دوری کنند تا تصور بلاتکلیف بودن به ذهن متبادر نگردد. در کشورهای توسعهیافته و اکثر کشورهای درحالتوسعه به دلیل فراهم بودن پیشنیازهای لازم، راه جایگزین آموزش مدرسهای، آموزش از راه دور( Distance Leaning) در قالب سیستم مدیریت یادگیری (LMS) با عنوان Virtual teaching (آموزش مجازی ) است که بهواسطه نرمافزارهای مختلف از Adobe connect تا اپلیکیشن های فراگیر، آموزش را در خانهها استمرار داده و کمتر نگران خلأ در آموزش مدرسهای یا دانشگاهی هستند. اما در شرایط فعلی تعداد معدودی از مدارس کشور بهویژه مدارس فحک ( فنی حرفهای کاردانش) زیرساختهای لازم آموزش آنلاین و معلمان دورهدیده و ماهر برای تولید محتوای آموزش آنلاین را در اختیاردارند که خود معضل کمی نیست و بر وزن تهدید این پدیده میافزاید. در برنامه آموزش آنلاین، داشتن اینترنت پرسرعت (وای-فای که همان استاندارد IEEE۸۰۲٫۱۱ است در مدلهای ۸۰۲٫۱۱g و ۸۰۲٫۱۱b مورد استفاده قرار میگیرد و استاندارد اصلی آن IEEE802.11b است) گوشی تلفن هوشمند، تبلت و نیز مهارت کافی معلم، نشاندن دانشآموز سرکلاس آنلاین و همکاری خانوادهها، همگی در کنار هم عناصر تحقق آموزش مجازی بوده و نقص در هر یک از این عناصر به ابتر ماندن هر برنامهای در این زمینه و هدر رفت اعتبارات بدون برون داد مطلوب، منجر خواهد شد. در حال حاضر ۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دانشآموز در ۱۱۰ هزار واحد آموزشی و ۵۷۰ هزار کلاس درس در ۷۵۰ منطقه آموزشوپرورش مشغول به تحصیلاند که دراینبین بخش اندکی امکان بهرهمندی از شبکه اجتماعی دانشآموزی را دارند که بنا به گفته شریفی، سرپرست مرکز فناوری اطلاعات وزارت آ.پ، در مرحله پایلوت است و حدود ۲۰۰هزار نفرشان در قالب ۱۷۰۰ واحد آموزش از راه دور از این نقیصه تا حدی در اماناند و یا در مدارس سمپاد، نمونه دولتی، شاهد، وابسته و برخی مدارس هیئتامنایی و خصوصی نیز تا حدودی دراینبین امکان بهرهمندی از آموزش برخط را دارند که در مجموع کمتر از ۳۰ درصد مدارس را تشکیل میدهند. در خوشبینانهترین حالت شاید بتوان گفت برای ۵۰ درصد خانوادهها و معلمان امکان پیوستن به فرآیند آموزش برخط، آنهم با شدت و ضعف فراهم باشد. این در حالی است که بر اساس راهبرد کلان ۴ و ۷ سند تحول بنیادین بهمنظور گسترش و تحقق عدالت آموزشی و تربیتی در همه نقاط کشور بر بهرهمندی هوشمندانه از فاوا در مدارس بر اساس معیارهای نظام اسلامی تأکید شده است. اینکه دانش آموزان مدارس خاص در مراکز استانها یا کلانشهرها هم خود و هم مدارسشان، از امکان جبران بازماندن از تحصیل با بردن آموزش به منازل خود به شیوه برخط بهرهمند باشند قطعا مغایر با موارد فوقالذکر از سند تحول بنیادین آموزشوپرورش است که شاید برخی نیز از ابتدا به آرمانگرایانه بودن این سند خرده گرفته باشند که باید گفت تقریبا ماهیت بیشتر اسناد تحولی ، قدری آرمانی دیدن است تا هدف اصلی قدری دستنیافتنی جلوه کند و برای رسیدن به آن هدف بزرگ بتوان حداقلها را محقق کرد.
لذا پیشنهاد میشود حوزه ستادی پس از تجهیز ۷۲۰۰۰۰ نفر کارکنان آموزشی مدارس و دانش آموزان لازم التوجه به سختافزارهای اولیه آموزش مجازی (مودم ، حجم رایگان و تبلت ) و برگزاری دورههای کاربردی آموزش مجازی از طریق معاونت برنامهریزی، انجمن اولیا و مربیان و انجمنهای دانشآموزی، از محل بودجه سنواتی آ.پ یا در صورت لزوم برداشت از صندوق توسعه ملی ( رقم ناچیز ۵۰۰۰ میلیارد تومان ) با مجوز رهبری و مجلس، یکبار برای همیشه زیرساختهای لازم آموزش مجازی را مهیا کرده و آنگاه دم از تبدیل تهدید به فرصت بزند. بیتردید با این اقدام عملی از سوی حوزه ستادی، قدمی مؤثر در تحقق توسعه عدالت آموزشی برداشته خواهد شد و میتوان امیدوار بود شبکه نوظهور اجتماعی دانش آموزان (شاد) به سرنوشت شبکه تعاملی سینا دچار نگردد. مفاهیم آموزش مجازی، مدرسه آنلاین، مدرسه هوشمند و مدرسه محوری، همگی زمانی قابلباور خواهند بود که درست معنا شده و اجرا شوند؛ آنهم بهدوراز تعجیل و پروپاگاندای رسانهای و پس از اجرای آزمایشی در جامعه آماری کوچک تا استانی و پس از حصول برون داد مطلوب و رفع ایرادات احتمالی نسبت به اجرای فراگیر آن اقدام کرد تا شائبه رفتارهای پوپولیستی فاقد پشتوانه کارشناسانه برای همیشه از حوزه آموزش عمومی رسمی رخت بربندد، هرچند تا تأسیس نهاد تخصصی سازمان نظام معلمی، تحقق این امر قدری دشوار مینماید اما دور از دسترس نخواهد بود. کافی است وزیر محترم به حلقه کارشناسان حوزه ستادی بسنده نکرده و برای کارهای بزرگ، به بارش فکری فراستادی، متشکل از کارشناسانی از بدنه آموزشوپرورش بهعنوان اتاق فکر قابلاتکا، رجوع کنند تا آثار مثبت آن را دریابند. بیتردید تجهیز نظام آموزشی به زیرساختهای آموزش مجازی یک ضرورت انکارناپذیر است و شیوه آموزشی کلاس معکوس در برخی مدارس نمونه، نمایانگر تأثیر مثبت استفاده هوشمندانه از فناوریهای نوین در امر آموزش است. البته طی روزهای گذشته الزام به نصب پیامرسانهای خاص بهمنظور پیشبرد شبکه شاد به دلایل مختلف منطقی نبود، هرچند اجرای آن به تعویق افتاد اما این شبکه با ماده ۳۶ بند خ منشور حقوق شهروندی مورد تأکید دولت تدبیر و امید همخوانی ندارد و برخی از معلمان، امکان خرید گوشی هوشمند ندارند، در مقابل بسیاری، تمایل به نصب پیامرسانهای مدنظر شبکه شاد با سیمکارت و گوشی شخصی خود ندارند و اولیای دانش آموزان اصلا چنین امکانی را از ابتدای آموزش مجازی نداشته و صرفا به آموزش از رسانه ملی بسنده کردند که شاید بیش از ۲۰ درصد در کل کشور باشند و میبایست برای این جمعیت قابلتوجه، شیوهای دیگر در آموزش از راه دور همانند تدریس در قالب شبکههای رادیو و تلویزیون و یا بستههای مکاتبهای مکتوب را در نظر گرفت. البته ناگفته نماند در باب سواد رسانهای و تدریس مجازی، تاکنون به گروه معلمان، دانش آموزان و اولیا، آموزشهای کاربردی لازم ارائه نشده است. همچنین توانایی پشتیبانی پیامرسانهای داخلی نیز محل تردید است زیرا حدود ۱۵ میلیون کاربر در همین روزهای نخستین، دچار اختلال شدهاند. به نظر میرسد، راه برونرفت از چالش احتمالی در مرحله اجرایی شبکه شاد همانی است که سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس گفته، اینکه ابتدا به تعداد کادر آموزشی مدارس سیمکارت، تبلت یا گوشی هوشمند مختص کار آموزشی با قابلیت پشتیبانی شبکه شاد را به تشخیص کارشناسان تهیه و به دست گروه هدف در تمام نقاط کشور برسانیم ثانیا در انتخاب پیامرسان الزام برداشته شود تا اولا به عدالت آموزشی که یکی از راههای تحقق آن در سند تحول، گسترش آموزش از راه دور بهویژه آموزش مجازی آمده است، نزدیکتر شویم و ثانیا با پشتیبانی نرمافزاری در خصوص آموزشهای اولیه تدریس مجازی از طریق بارگذاری در شبکه شاد، اهداف خیرخواهانه طراحان شبکه اجتماعی دانشآموزی محقق گردد. به این طریق هم به حریم خصوصی افراد طبق منشور حقوق شهروندی مورد تأکید دولت تدبیر احترام گذاشتهایم، همگروه هدف به ابزارهای اولیه مجهز شده و میتوان به موفقیت طرحی که بدون اجبار و با بسترسازی لازم نهادینه میشود خوشبینتر بود. همچنین میتوان فرآیند تدریس مجازی از شبکه شاد به سامانه همگام را انتقال داد که سالهاست صرفا برای اموری محدود به کار گرفته شده و چهبسا بتوان در این خصوص به کار آید حتی با چالشی کمتر از شبکه شاد و بهتر است این شبکه برای وقتی دیگر یا موضوعی دیگر موردتوجه قرار گیرد.
دستیابی به عدالت یکی از جدالهای جدی مصلحان جامعه بوده و هست و تا همین مدتی قبل بحث بر سر عدالت آموزشی در تحول نظام تعلیم و تربیت نوین، مبتنی بر دسترسی برابر بود و مباحثی ازایندست که خشتِ اول را کج بنا نهادهایم و هیچ بعید نیست که این دیوار تا ثریا کج بالا برود. بیگمان، اندیشهورزان بر این موضوع اتفاقنظر دارند هم ازلحاظ تعریف واژگانی و هم تعریف مفهومی و تعیین مصادیق و… همواره در بر هر پاشنهای چرخیده، بازهم شروط لازم برای جامعه متعالی در همین دستیابی به عدالتی توصیف شده که پیشتر سنگ اش را به سینه کوبیده و در باب ستایش آن بر توزیع مساوی امکانات و منابع تأکید نمودهایم زیرا عدالت آموزشی است که زمینه را برای دستیابی به عدالت در لایههای پیدا و پنهان جامعه فراهم میسازد.
حال در چنین بزنگاه حساسی که نهال ِتعادل و توازن فرصتهای یادگیری در حال بالیدن و درخت شدن است و میتوان بهمنظور پایداری اجتماع و پیشرفت و توسعه جامعه، برای بسط این پدیده هماندیشی کرد، بهیکباره و در شرایطی غیرمنتظره، نبرد جانانه با ویروسی مبهم و نوپدید که آوازهای عالمگیر دارد، با تعطیلی مدارس، دانش آموزان را پای درس مجازی مینشاند و در این میان، سلسله نابرابریهایی که مسبوق به سابقه بوده، فراتر از حد انتظار ظاهر میشود!مثالها و مصادیق فراوانی در این مورد مشخص قابلذکر است، ازجمله استفاده اپلیکیشنها برای کلاسهای آنلاین که تنها به دانش آموزانمدارس غیرانتفاعی و اصطلاحا «بالانشینها» محدود میشود و آنان که در مدارس دولتی تحصیل میکنند، بدون بهرهمندی از مواهب و امتیازات خاص، ملزم هستند با زل زدن به قاب جادویی تلویزیون ظرف ۲۰ دقیقه به طرز معجزهآسایی مطالب را فرابگیرند! موضوعی قابلتأمل که این روزها موجب واکنش کارشناسان تعلیم و تربیت هم شده و آنها اعلام کردهاند، شکاف طبقاتی آموزش بهقدری افزایشیافته که در روزگار سیطره کرونا، میتوان بهوضوح و در کمال شفافیت، نظارهگر زوال عدالت و یا افزایش نابرابریهای اجتماعی بود. کافیاست کمی سربچرخانیم و در مجازستان پرسه بزنیم، آنگاه با تصویر درس دادن آموزگاری اهوازی مواجه میشویم که چون تخته وایت برد ندارد، روی یخچال خانه مینویسد و یا ساکنان دورترین و محرومترین نقاط این سرزمین که از داشتن تلویزیون محروماند و بالطبع دسترسی به فضای مجازی و اینترنت برای آنان آرزوست. ازاینرو، عدالت آموزشی کانون توجه متخصصان تعلیم و تربیت بوده و هست و این عدالت شامل، عدالت در منابع، عدالت در فرآیند و پیامد فعالیتهای یاددهی- یادگیري است و یکی از مؤثرترین راههای تحقق عدالت آموزشی، تأمین فرصتهای یکسان براي دسترسی عموم افراد جامعه به آموزشوپرورش است و همه آحاد انسانی حقدارند از آموزش یکسان برخوردار گردند. در جهان کنونی یکی از شاخصهای پیشرفت اجتماعی، آموزشوپرورش و چگونگی بهرهمندی از آن است و این روزها در جدال با کرونا، آنچه باری دیگر توجهها را به خود معطوف نموده، ایجاد فرصتهای برابر آموزشی است. بر همین اساس «رضوان حکیم زاده»، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش در گفتوگو با تسنیم و بهمنظور پاسخگویی به منتقدان گفته است، راهبران آموزشی با توزیع بسته یادگیری، جریان آموزش را پیگیری میکنند. او از تلویزیون برای بخشهایی که امکان استفاده از فناوری و اینترنت وجود ندارد، بهعنوان ابزاری برای برقراری عدالت آموزشی نامبرده و تأکید کرده است: شبکه آموزش جزء شبکههایی است که بیشترین برد را دارد و همانند شبکه یک و دو است و در۹۶ درصد نقاط کشور قابل دسترسی است.
با این حال بهزعم کنشگران و پژوهشگران عرصه تعلیم و تربیت، فشردگی و محدویت برنامههای آموزشی تلویزیون از میزان بازدهی آن کاسته و در زمانی محدود تنها برخی دروس تدریس میشود و در برخی موارد حتی عدم هماهنگی سرفصلها در مناطق مختلف کشور باعث شده دانش آموزان نتوانند از دروس ارائهشده بهره لازم را ببرند. از سوی دیگر، حتی به فرض اینکه محصلان مدارس دولتی به فضای مجازی هم دسترسی کافی و مطلوب داشته باشند بازهم آموزش این گروه از دانش آموزان بسیار دشوار است چرا که آنها در کانون ستم اجتماعی قرار داشته و برای یادگیری به تمرین و تکرار فراوان نیاز دارند و پیش از رواج این جریان، نابرابری و بیعدالتی آموزشی باعث شده نیازهای مادی معلمین مدارس دولتی تأمین نشده و آنان در هنگامیکه کلاسهای درس دایر بوده است بهرغم توانایی در آموزش کیفی، عملکرد مناسبی نداشته باشند، ضمن اینکه تراکم بالای کلاسها سبب شده معلم، توان و نیروی خود را اصطلاحا صرف مبصری کند و این موضوع نهتنها به تنزل بار علمی و کیفیت آموزشی منجر شده بلکه بینظمیهای به وجود آمده در کلاس، مجالی برای آموزگاران باقی نگذاشته تا همه مطالب را طبق بودجهبندی پیش ببرند. اما در نقطه مقابل، تراکم پایین کلاسها در مدارس خصوصی، بازدهی و کیفیت عملکرد معلمین را بالابرده است و هماینک که مدرسهای برقرار نیست، امکانات ارائهشده بر روند کیفیت آموزش و ساختار علمی این مدارس تأثیر بسزایی داشته است. اما ازآنجاییکه هر دم از باغِ نظام آموزشی ما بری میرسد، این بار هم در تصمیمی خلقالساعه، «مهدی شرفی»، سرپرست مرکز برنامهریزی و فناوری اطلاعات وزارت آموزشوپرورش در گفتوگو با خبرنگار تسنیم از ادامه کلاسهای مجازی دانشآموزان در شبکه اجتماعی شاد خبر داده، البته شرفی در تحقق این مسئله، تردید داشته و این نکته را مطرح کرده که نمیدانیم زیرساخت اینترنت پاسخگوی آموزش مجازی ۱۴ میلیون دانشآموز است یا خیر؟ این موضوع جنجالهای فراوانی را در پی داشته است و باری دیگر، موج انتقادات بهسوی وزارتخانه روان شده و منتقدان به طرح این موضوع پرداختهاند که با اینگونه اقدامات نمادین، عدالت آموزشی محقق نمیشود اما ظاهرا، مرغ وزیر آموزشوپرورش یکپا دارد و صرف ایجاد شبکه اجتماعی «شاد» را بیتوجه به اینکه محصلان مناطق محروم و حاشیه شهرها به ابزارهای هوشمند دسترسی ندارند، زمینهساز ارتقای عدالت و کیفیت آموزشی دانسته است، حالآنکه خبرگزاری تسنیم، از قول وزیر آموزشوپرورش اذعان کرده است، ۳۰ درصد مناطق آموزشی و مدارس، دسترسی ارتباطی برای برقراری آموزشهای مجازی ندارند. سرانجام هم خبر تعویق این شبکه به دلیل صیانت از حقوق آموزشی و تربیتی دانشآموزان و حصول اطمینان از امن بودن بستر ارتباطی این شبکه اعلام شد.بر همین اساس«ابراهیم سحرخیز» از مدیران ارشد آموزشوپرورش در دولت نهم و دهم و «محمود رضا اسفندیار» بهعنوان کنشگر مباحث آموزشی به محورهای پیشگفته اذعان دارند. آنان در تشریح این مسئله، با صراحت، نکات قابلتأملی را در جهت تنویر افکار عمومی ارائه نمودهاند. دیدگاه آنان را ازنظر میگذرانید.
*ابراهیم سحرخیز: کوتاهی آموزشوپرورش در حوزه فناوریهای نوین آموزشی
آنچه این روزها پس از ورود کرونا به کشور و تعطیلی مدارس اتفاق افتاده، مصداق بارز بیعدالتی و نابرابریهای آموزشی است. حتی شبکه اجتماعی شاد هم نمایانگر همین مسئله است. البته اجرای آن به تعویق افتاده اما در صورت ایجاد همین شبکه نیز، دسترسی همه دانشآموزان به آموزشهای مجازی ممکن نبوده و باعث تحقق آموزش برابر و دسترسی به آموزش با کیفیت نخواهد شد. ما در گذشته بحثی را تحت عنوان هوشمند سازی مدارس مطرح کردیم اما عدهای به این مسئله نقد داشتند، از این نظر که معتقد بودند، چنین طرحی نیازمند اعتبار و امکانات لازم است اما هدف آنان از طرح این مباحث، زیر سؤال بردن هوشمند سازی بود. حالآنکه واقعیت امر این است که اگر منبعد با بحران کرونا هم روبهرو نباشیم و در یک شرایط طبیعی و نرمال قرار داشته باشیم، اصل حاکمیت کتاب گرچه سر نیامده اما بهتنهایی کافی نیست. ازاینرو باید به دنبال تولید بستههای آموزشی در حوزه تولید محتوا باشیم و یک نگاه چندرسانهای به بحث تولید محتوا داشته باشیم. البته معنا و مفهوم نگاه چندرسانهای این نیست که زیرساختهای آی تی در مدارس، میتواند دقیقا جایگزین معلم شده و چنانچه فضای مدرسه را از دانشآموز بگیریم، این فضا میتواند پاسخگو باشد، بیتردید چنین نیست و هیچچیز نمیتواند جایگزین فضای طبیعی مدرسه و آن ارتباط زنده و ارگانیک دانشآموز با معلم باشد، به این دلیل که ما در تعلیم و تربیت هدفهای چندگانهای داریم که یک بخش آن یادگیری است و لازمه بسیاری از مهارتها دورهم بودن و زیست اجتماعی و تعامل چندگانه معلم و دانشآموز در محیط مدرسه است. اما چنانچه یک دانشآموز در شرایط غیرکرونایی به مدرسه برود باید بتواند از طریق فضای مجازی و بستههای آموزشی در قالب سی دی و بستههای رشد که آموزشوپرورش وعده آن را داده، از آموزش، بهره لازم را ببرد. البته این مسئله کار بزرگی است و چند سالی است که وزارت ارتباطات شعار میدهد که همه مدارس ما هوشمند هستند و زیرساختهای لازم برای ارتباطگیری با فضای اینترنت وجود دارد، اما این موضوع بهتنهایی کافی نیست. شاید برای برخی از دانش آموزان روستایی ما، دسترسی به تلویزیون دشوار باشد چه برسد به اینکه از اپلیکیشن ها و یا نرمافزارهای خاصی برخوردار باشند. دراینبین برخی مدارس غیرانتفاعی شهریههای کلانی دریافت میکنند و از چنین مزایای بهرهمند هستند و از طرفی برای اینکه نشان بدهند بهروز هستند، اینگونه شیوههای آموزشی خود را تبلیغ میکنند. نکته مهمتر این است که وزارت آموزشوپرورش در سال ۲۰۲۰ یا سال ۱۴۰۰ چشماندازی را تعریف کرده و یا در سند تحول بنیادین، شعار استفاده هوشمندانه از فناوریهای نوین آموزشی را سر داده است، این مسئله در حال حاضر چقدر محقق شده؟ چرا در این زمینه اقدام نمیشود؟ سازمانی در آموزشوپرورش به نام سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی وجود دارد که وظیفهاش تولید محتواست و کتابهای درسی را تدوین میکند اما قرار نیست که ما سالانه ۴۰ میلیون کتاب تولید کنیم. آیا نمیتوانیم شبکه رشدی در بستر مجازی با استفاده از رسانههای داخلی فراهم کنیم؟ در این صورت دانش آموزان ما به سهولت میتوانند حتی در شرایط معمول و نرمال هم برای جبران کاستیها و در شب امتحانات، دوباره درس را مرور کنند و به این فضا دسترسی داشته باشند اما متأسفانه امکانات ویژه در اختیار مدارس خاص است نظیر نمونه دولتیها و تیزهوشان، آنهم در دل شهرهای بزرگی مثل تهران و سایر دانش آموزان از این امکانات محروماند. از سوی دیگر بهتر است مدیران و مسئولان آموزشوپرورش دل خود را به برنامههای آموزش تلویزیون خوش نکنند چون به این برنامهها و شیوه ارائه مفاهیم، اشکال وارد است، امکان دارد برای دانشآموز پرسشی پیش بیاید و یا تمرکز لازم برای درک مطالب از طریق تلویزیون وجود نداشته باشد. چون ارتباطی دوسویه میان آنکه تدریس میکند بادانش آموز برقرار نیست. ما در ایران با ۸۰ میلیون جمعیت، دارای ۱۵ تا ۱۶ میلیون خانوار هستیم و در برخی منازل به دلیل محدودیت فضا، زمینهای برای تمرکز دانشآموز فراهم نیست و تلویزیون هرگز نمیتواند جای آموزگار را بگیرد. لذا باید این مسئله را از آموزشوپرورش مطالبه کرد که چرا درزمینه هوشمند سازی مدارس و فناوریهای نوین آموزشی کوتاهی کردهاند؟ وزارت ارتباطات چرا در این زمینه نتوانسته بسیاری از زیرساختها را فراهم کند تا همه دانش آموزان بتوانند از اینگونه ارتباطات رسانهای برخوردار باشند. این مسئله نشان میدهد، ما در حوزه عدالت آموزشی عملکرد درستی نداشتهایم، گرچه به لحاظ کمی، رشد قابلتوجهی وجود داشته و امروز میتوانیم ادعا کنیم که ۹۸ درصد کسانی که لازم التعلیم هستند در مدارس ثبتنامشدهاند اما به لحاظ کیفی بهشدت با نابرابریهای آموزشی مواجهایم. اکنون عدم امکانات آموزشی مناسب، نبود دسترسی به فضای مجازی و اینترنت، تعداد بالای دانش آموزان در هر کلاس و تدریس چند کتاب توسط یک معلم در روستاها و عدم اختصاص بودجه، نمایانگر بیعدالتی است. بنابراین نیاز به استدلال ندارد. در بسیاری از روستاها، دسترسی به امکانات نرمافزاری و سختافزاری در خصوص رایانه وجود ندارد و حتی به فرض داشتن تلویزیون، دسترسی به مباحث آموزش محدود است و از طریق این فضا نمیتوان به دانشآموز درس داد.
*محمودرضا اسفندیار: ۵۰ درصد خانوادهها و معلمان، در خوشبینانهترین حالت، امکان پیوستن به فرآیند آموزش برخط را دارند
ویروس کرونا منجر به تعطیلی مدارس شده و برخی پرسشهایی را مطرح میکنند، مبنی بر اینکه، آیا تدریس مجازی میتواند خلأ تعطیلی کلاسهای درس را پوشش دهد و این پوشش صددرصدی است و توان برقراری عدالت آموزشی و تقسیم فرصت یادگیری به نسبتی مساوی را دارد؟ باید ابتدا با مقدمهای کوتاه به چند مفهوم در حوزه آموزش از راه دور و ذیل آن پرداخت. بیتردید ظهور و شیوع شتابان کرونا ویروس ۱۹ طی ۳ ماه گذشته که نموداری سینوسی با طولموجی گسترده از چین آغاز و در حال همهگیر شدن در سطح تمام کشورها است، پدیدهای درخور تأمل و مداقه است که شاید در آیندهای نزدیک از آن بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ بشری یاد کنند؛ البته در اینکه پدیدهای یونیک و بیسابقه بوده و توانسته در مدتزمانی اندک در سال ۲۰۲۰ با همه پیشرفتهای بشری، همگان را به تحیر وادارد شکی نیست. این پدیده در عین شوم بودن پیام بزرگی برای بشر توسعهیافته امروز به همراه داشته و به او گوشزد کرده که هنوز تا رسیدن به اوج توسعه علم و دانش راه بسیاری در پیش است و لذا این هشدار جدی را به همه ما داده است که شاید بتوان با قرائن و شواهد موجود، ( تعطیلی مراکز اقتصاد دنیا، مراکز آموزشی و دانشگاهی، مجامع ورزشی و خانهنشین کردن میلیاردها نفر ) انتظار شکلگیری جهانی نو را داشت که امروز در مرحله گذار به آن واقعشده است و هر جامعهای در خود توان تطبیق با تحولات احتمالی آتی و نوسازی در ساختارهای موجود را داشته باشد، شاید بتواند سهم ویژهای در آینده ایفا کند.دراینبین تا ۱۵ اسفند (۵ مارس ) به گفته یونسکو بهواسطه تعطیلی مدارس در ۱۳ کشور، حدود یک میلیارد و ۲۶۰ میلیون دانشآموز در سرتاسر جهان خانهنشین شدند که قطعا با گذشت ۲۲ روز از آن تاریخ امروز با توجه به درگیری نزدیک به ۲۰۰ کشور با این پدیده و تعطیلی مدارس در بسیاری از آنها، جمعیتی چند صدمیلیونی از دانش آموزان ناخواسته از آموزش مدرسهای به آموزش مجازی رسیدهاند. هرچند در ایران تعطیلی موقت مدارس در کلاشهرها به دلیل شدت آلودگی فصلی هوا، در پی پدیده اینورژن( وارونگی دما) یا در برخی نقاط دیگر در پی حوادث طبیعی، موضوع جدیدی نبوده اما در این سطح داخلی و بینالمللی بیسابقه بوده، تا جایی که حق آموزش کودکان را مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر، مورد تهدید قرار داده است و بیتردید تبعات زیانبار آن در کشورهای توسعهنیافته یا درحالتوسعه همچون ایران که حتی فاقد زیرساختهای اولیه آموزشی استاندارد ( نسبت دانش به معلم، کارکنان آموزشی و تراکم کلاسی، فضای استاندارد، سرانه دانشآموزی درخور و تجهیز و بهرهمندی هوشمندانه از فاوا ) در بسیاری از استانهاست، این تهدید جدی تر است و تاکنون تلاش شده با حداقل امکانات موجود و همت معلمان و کارکنان آموزشی مدارس این تهدید به فرصت بدل گردد. قطعا اگر مسئولان حوزه ستادی آ.پ ، برخلاف اعلام ستاد ملی مبارزه با کرونا و WHo، تصورشان از پایان این رویداد، وقفه تحصیلی کوتاهمدت باشد نمیتوان شعار تبدیل تهدید به فرصت را محقق ساخت و هر طرح و برنامهای محکومبه شکست خواهد بود مگر آنکه با توجه به قرائن و شواهد موجود، حداقل برنامهای بلندمدت، جامعومانع را در نظر داشته باشند و مرحلهبهمرحله اجرا کنند و حتی از طرح برنامههایی غیرمنطقی و غیرعملیاتی دوری کنند تا تصور بلاتکلیف بودن به ذهن متبادر نگردد. در کشورهای توسعهیافته و اکثر کشورهای درحالتوسعه به دلیل فراهم بودن پیشنیازهای لازم، راه جایگزین آموزش مدرسهای، آموزش از راه دور( Distance Leaning) در قالب سیستم مدیریت یادگیری (LMS) با عنوان Virtual teaching (آموزش مجازی ) است که بهواسطه نرمافزارهای مختلف از Adobe connect تا اپلیکیشن های فراگیر، آموزش را در خانهها استمرار داده و کمتر نگران خلأ در آموزش مدرسهای یا دانشگاهی هستند. اما در شرایط فعلی تعداد معدودی از مدارس کشور بهویژه مدارس فحک ( فنی حرفهای کاردانش) زیرساختهای لازم آموزش آنلاین و معلمان دورهدیده و ماهر برای تولید محتوای آموزش آنلاین را در اختیاردارند که خود معضل کمی نیست و بر وزن تهدید این پدیده میافزاید. در برنامه آموزش آنلاین، داشتن اینترنت پرسرعت (وای-فای که همان استاندارد IEEE۸۰۲٫۱۱ است در مدلهای ۸۰۲٫۱۱g و ۸۰۲٫۱۱b مورد استفاده قرار میگیرد و استاندارد اصلی آن IEEE802.11b است) گوشی تلفن هوشمند، تبلت و نیز مهارت کافی معلم، نشاندن دانشآموز سرکلاس آنلاین و همکاری خانوادهها، همگی در کنار هم عناصر تحقق آموزش مجازی بوده و نقص در هر یک از این عناصر به ابتر ماندن هر برنامهای در این زمینه و هدر رفت اعتبارات بدون برون داد مطلوب، منجر خواهد شد. در حال حاضر ۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دانشآموز در ۱۱۰ هزار واحد آموزشی و ۵۷۰ هزار کلاس درس در ۷۵۰ منطقه آموزشوپرورش مشغول به تحصیلاند که دراینبین بخش اندکی امکان بهرهمندی از شبکه اجتماعی دانشآموزی را دارند که بنا به گفته شریفی، سرپرست مرکز فناوری اطلاعات وزارت آ.پ، در مرحله پایلوت است و حدود ۲۰۰هزار نفرشان در قالب ۱۷۰۰ واحد آموزش از راه دور از این نقیصه تا حدی در اماناند و یا در مدارس سمپاد، نمونه دولتی، شاهد، وابسته و برخی مدارس هیئتامنایی و خصوصی نیز تا حدودی دراینبین امکان بهرهمندی از آموزش برخط را دارند که در مجموع کمتر از ۳۰ درصد مدارس را تشکیل میدهند. در خوشبینانهترین حالت شاید بتوان گفت برای ۵۰ درصد خانوادهها و معلمان امکان پیوستن به فرآیند آموزش برخط، آنهم با شدت و ضعف فراهم باشد. این در حالی است که بر اساس راهبرد کلان ۴ و ۷ سند تحول بنیادین بهمنظور گسترش و تحقق عدالت آموزشی و تربیتی در همه نقاط کشور بر بهرهمندی هوشمندانه از فاوا در مدارس بر اساس معیارهای نظام اسلامی تأکید شده است. اینکه دانش آموزان مدارس خاص در مراکز استانها یا کلانشهرها هم خود و هم مدارسشان، از امکان جبران بازماندن از تحصیل با بردن آموزش به منازل خود به شیوه برخط بهرهمند باشند قطعا مغایر با موارد فوقالذکر از سند تحول بنیادین آموزشوپرورش است که شاید برخی نیز از ابتدا به آرمانگرایانه بودن این سند خرده گرفته باشند که باید گفت تقریبا ماهیت بیشتر اسناد تحولی ، قدری آرمانی دیدن است تا هدف اصلی قدری دستنیافتنی جلوه کند و برای رسیدن به آن هدف بزرگ بتوان حداقلها را محقق کرد.
لذا پیشنهاد میشود حوزه ستادی پس از تجهیز ۷۲۰۰۰۰ نفر کارکنان آموزشی مدارس و دانش آموزان لازم التوجه به سختافزارهای اولیه آموزش مجازی (مودم ، حجم رایگان و تبلت ) و برگزاری دورههای کاربردی آموزش مجازی از طریق معاونت برنامهریزی، انجمن اولیا و مربیان و انجمنهای دانشآموزی، از محل بودجه سنواتی آ.پ یا در صورت لزوم برداشت از صندوق توسعه ملی ( رقم ناچیز ۵۰۰۰ میلیارد تومان ) با مجوز رهبری و مجلس، یکبار برای همیشه زیرساختهای لازم آموزش مجازی را مهیا کرده و آنگاه دم از تبدیل تهدید به فرصت بزند. بیتردید با این اقدام عملی از سوی حوزه ستادی، قدمی مؤثر در تحقق توسعه عدالت آموزشی برداشته خواهد شد و میتوان امیدوار بود شبکه نوظهور اجتماعی دانش آموزان (شاد) به سرنوشت شبکه تعاملی سینا دچار نگردد. مفاهیم آموزش مجازی، مدرسه آنلاین، مدرسه هوشمند و مدرسه محوری، همگی زمانی قابلباور خواهند بود که درست معنا شده و اجرا شوند؛ آنهم بهدوراز تعجیل و پروپاگاندای رسانهای و پس از اجرای آزمایشی در جامعه آماری کوچک تا استانی و پس از حصول برون داد مطلوب و رفع ایرادات احتمالی نسبت به اجرای فراگیر آن اقدام کرد تا شائبه رفتارهای پوپولیستی فاقد پشتوانه کارشناسانه برای همیشه از حوزه آموزش عمومی رسمی رخت بربندد، هرچند تا تأسیس نهاد تخصصی سازمان نظام معلمی، تحقق این امر قدری دشوار مینماید اما دور از دسترس نخواهد بود. کافی است وزیر محترم به حلقه کارشناسان حوزه ستادی بسنده نکرده و برای کارهای بزرگ، به بارش فکری فراستادی، متشکل از کارشناسانی از بدنه آموزشوپرورش بهعنوان اتاق فکر قابلاتکا، رجوع کنند تا آثار مثبت آن را دریابند. بیتردید تجهیز نظام آموزشی به زیرساختهای آموزش مجازی یک ضرورت انکارناپذیر است و شیوه آموزشی کلاس معکوس در برخی مدارس نمونه، نمایانگر تأثیر مثبت استفاده هوشمندانه از فناوریهای نوین در امر آموزش است. البته طی روزهای گذشته الزام به نصب پیامرسانهای خاص بهمنظور پیشبرد شبکه شاد به دلایل مختلف منطقی نبود، هرچند اجرای آن به تعویق افتاد اما این شبکه با ماده ۳۶ بند خ منشور حقوق شهروندی مورد تأکید دولت تدبیر و امید همخوانی ندارد و برخی از معلمان، امکان خرید گوشی هوشمند ندارند، در مقابل بسیاری، تمایل به نصب پیامرسانهای مدنظر شبکه شاد با سیمکارت و گوشی شخصی خود ندارند و اولیای دانش آموزان اصلا چنین امکانی را از ابتدای آموزش مجازی نداشته و صرفا به آموزش از رسانه ملی بسنده کردند که شاید بیش از ۲۰ درصد در کل کشور باشند و میبایست برای این جمعیت قابلتوجه، شیوهای دیگر در آموزش از راه دور همانند تدریس در قالب شبکههای رادیو و تلویزیون و یا بستههای مکاتبهای مکتوب را در نظر گرفت. البته ناگفته نماند در باب سواد رسانهای و تدریس مجازی، تاکنون به گروه معلمان، دانش آموزان و اولیا، آموزشهای کاربردی لازم ارائه نشده است. همچنین توانایی پشتیبانی پیامرسانهای داخلی نیز محل تردید است زیرا حدود ۱۵ میلیون کاربر در همین روزهای نخستین، دچار اختلال شدهاند. به نظر میرسد، راه برونرفت از چالش احتمالی در مرحله اجرایی شبکه شاد همانی است که سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس گفته، اینکه ابتدا به تعداد کادر آموزشی مدارس سیمکارت، تبلت یا گوشی هوشمند مختص کار آموزشی با قابلیت پشتیبانی شبکه شاد را به تشخیص کارشناسان تهیه و به دست گروه هدف در تمام نقاط کشور برسانیم ثانیا در انتخاب پیامرسان الزام برداشته شود تا اولا به عدالت آموزشی که یکی از راههای تحقق آن در سند تحول، گسترش آموزش از راه دور بهویژه آموزش مجازی آمده است، نزدیکتر شویم و ثانیا با پشتیبانی نرمافزاری در خصوص آموزشهای اولیه تدریس مجازی از طریق بارگذاری در شبکه شاد، اهداف خیرخواهانه طراحان شبکه اجتماعی دانشآموزی محقق گردد. به این طریق هم به حریم خصوصی افراد طبق منشور حقوق شهروندی مورد تأکید دولت تدبیر احترام گذاشتهایم، همگروه هدف به ابزارهای اولیه مجهز شده و میتوان به موفقیت طرحی که بدون اجبار و با بسترسازی لازم نهادینه میشود خوشبینتر بود. همچنین میتوان فرآیند تدریس مجازی از شبکه شاد به سامانه همگام را انتقال داد که سالهاست صرفا برای اموری محدود به کار گرفته شده و چهبسا بتوان در این خصوص به کار آید حتی با چالشی کمتر از شبکه شاد و بهتر است این شبکه برای وقتی دیگر یا موضوعی دیگر موردتوجه قرار گیرد.
برچسب ها
آموزش آنلاین , آموزش و پرورش , مرضیه صاحبی
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=19363
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای تاراجِ عدالت آموزشی در روزگار کرونایی بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.