تأملي بر يک جابهجايي در اروپا
موضوع جانشيني آقاي جوسپ بورل، سياستمدار کهنهکار اسپانيا و انتخاب او به عنوان جانشين فدريکا موگريني، مولد بحثهاي زيادي در داخل اتحاديه اروپا بوده است.
عده اي بر آنند که جوسپ بورل سياستمداري سوسياليست است و رويکرد چپگرايانه دارد؛ بنابراين پيشفرض اين گروه اين است که وي در مقابل سياستهاي آمريکا مقاومت ميکند، يا حداقل در ابراز مخالفت با سياستهاي ميانمدت و کوتاهمدت ايالات متحده آمريكا در اتحاديه اروپا قاطعانه عمل خواهد کرد . اما اين پيشفرض به دلايل مختلفي ميتواند نادرست باشد.
مسلم است که وظيفه اصلي مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا، هماهنگي و ايجاد يک اتحاد ميان مواضع ۲۸ کشور عضو اين اتحاديه است، در چنين شرايطي مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا در مقام يک تصميمساز، ظاهر و حاضر نشده است. هم در زمان موگريني و هم در زمان کاترين اشتون شاهد اين قاعده بوديم. به هر روي، رؤساي اتحاديه اروپا آنقدر قدرت نداشتند که خودشان در مقام يک تصميمگير ظاهر شوند و بتوانند سياستها و تصميمات خود را به کشورهاي عضو اتحاديه اروپا ديکته کنند.
موضوع ديگر اين است که سياست خارجي اتحاديه اروپا عملا به دست تروئيکاي اروپايي يعني انگليس، آلمان و فرانسه تعيين ميشود. اين سه کشور نقش پررنگي در تعيين مناسبات سياست خارجي اتحاديه اروپا دارند؛ همين مسئله باعث ميشود که اين سه کشور هميشه مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا را به تابعي از تصميماتي تبديل کنند که خودشان ميگيرند، به همين دليل در خيلي از موارد از جمله برجام ما شاهد بوديم که لزوما مواضع خانم موگريني با مواضع تروئيکاي اروپايي در خصوص برجام يکي نبود؛ به هر حال موگريني هم تسليم خواستههاي تروئيکاي اروپايي شد و در نقش سخنگوي آنها ظاهر شد.
اين قاعده ميتواند در خصوص خود آقاي جوسپ بورل که مسئول جديد سياست خارجي اتحاديه اروپا هم هست صادق باشد. در اينجا البته يک تفاوتي هم وجود دارد و آن هم روحيه و روانشناسي خود مسئول جديد سياست خارجي اتحاديه اروپا است. به هر حال ايشان يک سياستمدار ۷۲ ساله و کهنهکار هست و از اين جهت احتمال دارد که در مواضع خود، خطوط قرمز و سختگيريهاي بيشتري در قبال تصميمات تحميلي تروئيکاي اروپايي داشته باشد. به هر حال نبايد يادمان برود که معمولا در اتحاديه اروپا، اين ساختار است که تصميم سياستمداران را تعيين ميکند، نه اينکه سياستمداران ساختار را تعيين کنند؛ اين مسئله بايد هميشه مد نظرمان قرار داده شود.
يکي از مواضع جوسپ بورل که مورد توجه سياستمداران اروپايي قرار گرفت ،
مخالفتش با جدايي کاتالونيا از اسپانيا بود. سياستمداران اروپايي اين موضع را به عنوان فاکتور مثبت در ايشان ديدهاند و برداشتشان اين بوده که ايشان به يکپارچگي ارضي و يکپارچگي جغرافيايي اتحاديه اروپا کاملا معتقد است. از طرف ديگر مواضع ضدترامپ هم داشته و همچنان همان مواضع را دارد. اما در خصوص اينکه آيا اين مواضع را ميتواند به ديگر بازيگران اروپايي خصوصا به بازيگراني مثل انگليس، آلمان و فرانسه تعميم بدهد، ترديدهاي جدي وجود دارد.
مسئول جديد سياست خارجي اتحاديه اروپا هم با پروندههاي زيادي دست و پنجه نرم خواهد کرد؛ با مسائلي چون برگزيت، مناسبات ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا به خصوص در دوران ترامپ، برجام و مسئله ايران، سياستهاي اتحاديه اروپا در قبال منطقه غرب آسيا و… . همين مسئله باعث ميشود که طي ماههاي آتي بتوانيم اين سياستمدار و مواضعش را بهتر و بيشتر مورد سنجش قرار دهيم. اما قطعا و بدون ترديد، تروئيکاي اروپايي تلاش ميکنند اين سياستمدار را به را حتي به صورت نانوشته و ناگفته مهار کنند و مانع از تاثيرگذاري رويکرد آن بر تصميمات کلان اين سه کشور شوند.
اتحاديه اروپا , جانشين فدريکا موگريني , جوسپ بورل
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.