بيم و اميدهاي بازماندگان پس از حادثه سيل
رضا آرمانيان
اين روزها سيل و بارانهاي سيل آسا در شمال، غرب و جنوب غربي کشور علاوه بر نمايش همبستگي مردم مهربان کشور از تلاش سازمانها و نهادهاي مختلف، ارتش و سپاه و بسيج و هلال احمر تا گروه هاي مردم نهاد و گروه هاي جهادي و ارسال کمک هاي بيشمار براي همدردي و تنها نماندن مردم سيل زده، روي ديگري نيز دارد و آن آثار روحي و رواني حاصل از آن براي مردمان، زنان و کودکان درگير آن است. به اذعان صاحبنظران سيل هم مانند هر حادثه طبيعي ديگري مي تواند به بحراني اجتماعي و عمومي مبدل شود، بحراني که در پس آن آسيب هاي بيشماري براي مصيب زدگان آن از اضطراب، پريشاني، وحشت و احساس عجز و تنهايي و غم از دست دادن ها چه خانه و کاشانه و چه اهالي خانه و خانواده در پي خواهد داشت و بايد تاکيد کرد پيامدها و تاثيرات اين پديده ها و بلاياي طبيعي بر سلامت روح و روان مردم در کنار کمک هاي مادي، اهميتي دوچندان دارند.خداياري فرد، معاون دفتر سلامت رواني، اجتماعي و اعتياد وزارت بهداشت گفته است:«حوادثي مانند سيل، زلزله، رانش زمين و آتش سوزي هاي گسترده از رويدادهايي هستند که هر ساله منجر به مرگ و مير و آسيب هاي جسمي و رواني هزاران انسان مي شود. اين حوادث مي توانند تنش رواني قابل توجهي براي بازماندگان ايجاد کنند و عوارض رواني جدي و ديرپايي را باقي بگذارد. اين حوادث در مدت زمان کوتاهي ظاهر مي شود ولي تاثيري که روي زندگي افراد مي گذارد طولاني مدت خواهد بود.» روانشناسان هم مي گويند افراد آسيب ديده در چنين شرايطي نيازمند حضور افرادي متخصص و آموزش ديده براي التيام روحي و رواني هستند.
اضطراب پس از حادثه و نيازهاي رواني
اگر بخواهيم بيشتر به اين مبحث بپردازيم بايد وارد بحث اصلي که مسئله آسيب هاي رواني يا به گفته روانشناسان اختلال يا اضطراب پس از حادثه است وارد شويم. اما بهتر است از قبل از ورود به اين بحث اشاره کنيم به فيلمي که در چند روز گذشته در فضاي مجازي منتشر شده است؛ «استاندار خوزستان در بين سيل زدگان حضور دارد و سعي مي کند کار را از نزديک مديريت و به اصطلاح مديريت ميداني را انجام دهد. يکي از شهروندان خوزستاني و سيل زده که نگراني وعصبانيت ناشي از اضطراب سيل و از دست دادن سرمايه و زندگي اش او را مستأصل کرده به استاندار نزديک شده و حرفي ميزند که استاندار را هم عصباني و اين هموطن را از خود رانده و به وي نسبت ضد انقلاب مي دهد.»هر چند اين حرکت توسط وزير کشور نکوهش شده و سبب دلجويي استاندار از اين شهروند خوزستاني شد اما بايد به اين مهم اشاره کرد که دراين صحنه هموطن خوزستاني در حالت ناخوشايند روحي و رواني ناشي از حادثه سيل چنين حرفي برزبان رانده و استاندار که از جوانب مختلف تحت فشار براي انجام هرچه بهتر وظيفه اش قرار دارد در مقابل او قرار مي گيرد و هر يک سعي مي کنند با متهم کردن ديگري بخشي از عصبانيتشان را تخليه و حقيقت وضعيت فعليشان را ثابت کنند!»
نگارنده با وجود درک شرايط سخت و پرفشار کاري استاندارمحترم معتقد است اگر وي آموزش هاي لازم براي انجام وظيفه در چنين موقعيتي را ديده بود قطعا برخوردي متفاوت از آنچه انجام شد را انجام مي داد.حالا ديگر کيست که نداند ايران در بين ۱۰ کشور اول حادثه خيز جهان قرار دارد و از ۴۲ حادثه طبيعي در جهان، زمينه تجربه ۳۲ حادثه را دارد. شايد دانستن نتيجه تحقيقي که سال ها قبل در يکي از مجلات پژوهشي کشور منتشر و در دسترس قرار گرفت در درک وضعيت حال حاضر مردم حادثه ديده کشور بي تاثير نباشد. در يک بررسي انجام شده پس از زلزله رودبار اضطراب پس از حادثه در ۶۸ درصد افراد شديد و در ۲۳ درصد به صورت خفيف مشاهده شد.سه سال پس از اين حادثه ميزان اختلالات رفتاري در کودکان رودباري تا ۶۰ درصد مشاهده شد.در يک مطالعه بر روي زلزله زدگان ۱۹۹۲ ترکيه هم ۴۳ درصد افراد آسيب ديده دچار اختلال پس از آسيب و ۳۰ درصد دچار افسردگي بودند. در زلزله ۱۹۹۹ نيز ۸۰ درصدآسيب ديدگان دچار افسردگي و اضطراب پس از آسيب شدند.ميزان اختلال پس از آسيب در حادثه ديدگان زلزله ۱۳۸۱ قزوين نيز در بين بزرگسالان ۷۷ درصد و در بين کودکان ۴۸درصد مشاهده شده است. در زلزله بم نيز ۸۲ درصد بزرگسالان و ۸۴ درصد کودکان دچار اضطراب پس از آسيب شدند که عواقب اين آسيب ها همچنان قابل مشاهده است.
تبعات روحي حوادث بر کودکان و بانوان
دکتر محمدرضا ايماني، استاد دانشگاه و روانشناس در خصوص اين مسئله و تحليل آثار و تبعات رواني سيل به «رسالت»
مي گويد:« همه ما در زندگيمان تجارب و بحران هايي را به چشم ديده ايم، خود مشاهده کردن و تجربه کردن اين قضيه از نزديک به قدر کافي فشار و استرس رواني دارد و تبعات سنگيني به خصوص براي کودکان و بانوان به وجود مي آورد.»
وي با بيان اينکه وقتي جنگي قرار است آغاز شود آمادگي ذهني براي پذيرش آن وجود دارد، مي افزايد:« اما وقتي سيل اتفاق مي افتد چون آمادگي ذهني برايش وجود ندارد همه زندگي ما را در بر مي گيرد و تجربه کردن آن بسيار سخت، سهمگين و ناراحت کننده است لذا تنش هاي روحي، واپسماندگي و بلاتکليفي که در افراد ايجاد مي کند بسيار سخت است. اينکه فرد تکليف خود را پس از اين ماجرا نميداند.»
ايماني در توضيح بلاتکليفي ايجاد شده و آمار بالاي اضطراب پس از حوادثي از اين دست مي گويد: « مسئله سکني و آرامش يک فرد که زير يک سقف شکل مي گيرد از موضوعات مهم است شما خانه اي داريد که در آن استقرار و آرامش داشته وزندگي
مي کنيد و رفتار طبيعي خود را سير مي کنيد اما وقتي اين چرخه بهم مي خورد شما آرامش روحي و رواني خود را از دست مي دهيد چرا که جايي براي استقرار و زندگي نداريد و مسئله اصلي بعد از آن است که بي خانمان شديد و از الان به بعد نمي دانيد تکليف شما چيست و کجا بايد زندگي کنيد، چه اقداماتي بايد انجام دهيد و براي جبرانش چه بايد بکنيد؟»اين روانشناس با تحليل اضطراب ناشي از دست دادن ها و بلاتکليفي پس از فروکش کردن اين بلاي طبيعي عنوان مي کند:« برخي اثاث خانه، مزارع و شغل و کار و کسبشان را از دست داده اند و بالاخره داشته هايي داشته اند که ديگر ندارند! حال براي امرار معيشت خود چه بايد بکنند؟اينها مسائلي است که بايد قبل از ماجرا هم مورد توجه قرار گيرد.»وي ادامه مي دهد: « مسئله اين سيل به قدري بزرگ و وسيع بوده که تقريبا همه مناطق کشور را در بر گرفته و بنابراين پاکسازي و برگرداندن چرخه طبيعي به زندگي مردم، جبران خسارت و ايجاد فضائي که مردم بتوانند کسب و کاري داشته باشند مهمترين موضوع است و علي رغم تمام اتفاقاتي که پيش آمده و جبراني که خواهد شد، زخمي که در زندگي اين افراد ايجاد شده، استرسي که برايشان شکل گرفته و ممکن است تا مدتها خواب راحت و آرام را از آنها بگيرد و پريشاني و آشفتگي داشته باشند و آثار رواني اين حادثه بزرگ تا سالها بر وجود آنها باشد هم نياز به مراقبت دارد.»
نبايد تنها بمانند!
به گفته اين روانشناس آگاهي بخشي و شناخت افراد نسبت به سيل، آثار و پيامدهاي آن مي تواند به افراد براي بازگشت زودتر به زندگي طبيعي خود کمک کند. وي مي افزايد:
« اينکه سيلي آمده و رفته و ما بايد به زندگي خود بازگرديم و اينکه روزهاي بهتري در راه خواهد شد سبب اميدبخشي و کمک به خروج از اين بحران خواهد شد اما هر چقدر اين پروسه طولانيتر باشد و هر چقدر اين توجه کمتر باشد مشکلات بيشتر خواهد شد.»
ايماني تاکيد دارد: «نبايد با وجود اين همسويي که در درون کشور و بين آحاد مردم شکل گرفته با فروکش کردن ماجرا کمک ها و همدردي ها کمرنگ شود چراکه همين ممکن است سبب ورود فشار عصبي به افراد و احساس تنهايي و فراموش شدگي شود. آنها نبايد بعد از سيل تنها بمانند؛ اين تنها ماندن خيلي سخت است الان دورشان شلوغ است و همه دارند کمک مي کنند و اميدوارم اقدامات مددکارانه و روانشناسانه لازم براي کاهش فشارهاي روحي و رواني ناشي از حادثه هم به موقع و به ميزان لازم انجام شود
نمونه هاي حاصل از اضطراب پس از حادثه به فراواني خصوصا در مورد سيل اخير کشور در فضاي مجازي وجود دارد. نمونه هايي
که برخي بزرگنمايي شده و برخي واقعيت هايي تلخ را بازگو مي کنند! حال سوال اينجاست چه بايد کرد؟
به استناد اظهار نظر اين روانشناس و مطابق با آمارهايي که گفته شد ميبايست براي مديريت رواني بلاياي طبيعي، وضعيت روحي و رواني چهار دسته مردم به صورت ويژه تر مورد بررسي قرار گرفته، آسيب شناسي شده و آموزش هاي لازم طي سال هاي آينده با جديت و به صورت مداوم ارائه شود تا درصد اين آمار و ارقام بعد از وقوع وقايع متعادل تر شود. بر اين اساس دسته اول، تمامي مسئولان ريز ودرشت اجرائي و خدماتي کشور و شهرداري ها هستند که بايد آموزش هاي
جدي کنترل اضطراب، اجتناب از جو زدگي، کنترل عصبانيت، مديريت رواني خود و نيروهاي زير نظرشان و تمامي ملاحظات موردنياز در هنگام حوادث طبيعي و غير طبيعي را آموزش ديده و اين آموزش هابه صورت مستمر ادامه داشته و اجراي عملي آن در دستور کار مديران قرار گيرد تا مدير ارشد در حد استاندار بداند با اعتراض يک هموطن گرفتار درسيل را چگونه پاسخ دهد تا جو رواني موجود در آن شرايط دشوار اگر بهتر نمي شود لااقل بدتر نشده و سيل زدگاني که ممکن است به سندرم اختلال پس از آسيب دچار شده باشند دست به کاري جبران ناپذير نزنند.دسته ديگر امدادگراني هستند که در قالب تيم هاي مختلف به مناطق حادثه ديده اعزام
مي شوند؛ کشور بايد از قبل آماده باشد تا در صورت نياز فقط نيروهاي آموزش ديده را اعزام و تا حد امکان از حضورنيروهاي غير حرفه اي پيشگيري شود چرا که حضور نيروي انساني فراوان دوره نديده نه تنها مشکلي راحل نخواهد کرد که خود مي تواند آسيب هاي فراواني براي مردم منطقه و خود نيروهاي داوطلب ايجاد کند.
از درماندگي تا اضطراب
در مورد سوم نيز بايد تمامي افراد جامعه آموزش هاي لازم براي گذر از شرايط سخت روحي رواني ناشي از اين تصاوير دلخراش درماندگي هموطنانشان و شنيدن مستمر اخبار ناخوشايند را يادگرفته و خود و خانواده شان را گرفتار عواقب ناشي از اين اضطراب ها نکنند.به عنوان مثال در همين حادثه سيل اخير يکي از چند مشکل رواني ناشي از ديدن و شنيدن اخبار حوادث طبيعي در ديگر هموطنان ترس و استرس فراوان از کمترين ميزان بارندگي يا ابري شدن شهر و منطقه سکونتشان بود، به گونه اي
که در چنين شرايطي اضطراب ملي و همه گيري را مي توان مشاهده کرد که اين خود مي تواند کشور را براي مدتي از مسير فعاليت و بازدهي مناسب دور کند، به ويژه در شرايط کنوني که مردم تقريبا هميشه اضطراب هاي ناشي از نوسانات اقتصادي، آلودگي هوا، گرد و خاک و … را مشاهده و تحمل مي کنند.اما مهمترين و آسيب پذير ترين گروهي که نيازمند آموزش، پيگيري، درمان و توجه هستند گروه آسيب ديدگان حوادث طبيعي هستند يعني همان افرادي که ممکن است از يک تا تمامي افراد خانواده شان را از دست داده باشند يا با از دست دادن مال و دارائي شان دچار وضعيت سخت مالي شده باشند.در سيلي که هموطنان عزيز خوزستان، لرستان و گلستان و مازندران را گرفتار کرد هر استان را بايد به صورت ويژه مورد بررسي و با توجه به روحيات مردم همان منطقه راهکارهاي مناسب ارائه داد که در اين نوشتار مردم شريف خوزستان به عنوان مثال مورد توجه قرار دارند؛ براي بررسي وضعيت روحي و آسيب هاي رواني ناشي از سيل اخير همين بس که معيشت و اقتصاد بسياري از اين مردم در سيل سه سال قبل آسيب و کار خاصي براي آنها انجام نشد(نوشدارو پس از مرگ سهراب هم فايده اش چيست؟).همين مردم غيرتمند و تاريخ ساز کشور هشت سال جنگ و آوارگي و سوختن مزارع و نخلستان هايشان را هم شاهد بوده اند؛ همين مردم غيرتمند هواي گرم و شرجي و گرد و غبار چند ساله را هم تحمل و آب بي کيفيت نوشيدني را نوشيده اند حال اگر عصباني نباشند و خونشان به جوش نيامنده باشد عجيب است!
لزوم حضور مددکاران
آنچه مهم است درک صحيح شرايط مردم حادثه ديده و حضور مددکاران متبحر، روانشناسان و مشاوران با تجربه در کنار مردم و ارائه خدمات به اين هموطنان است؛ و اين وظيفه اي است که بلافاصله پس از فراهم شدن شرايط حضور بايد توسط نهادهاي دولتي و سمن ها پيگيري و مردم آسيب ديده به حال خود رها نشود. هرچند حادثه سيل اخير کشور از لحاظ انساني کشته هاي زيادي نداشت اما از آنجا که جان انسان ها
عزيز و حتي کشته شدن يک نفر هم مي تواند خانواده و جمعيت را وارد فاز سخت رواني و روحي کند نبايد باعث غفلت از حال و روز روحي و رواني هموطنان سيل زده شود و بايد حالشان را باتمام وجود دريابيم چرا که حمايت هاي رواني اجتماعي، خانوادگي و دولتي هريک در جاي خود مورد نياز است و کاربرد و تاثير خودش را خواهد داشت.
سیل
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.