بعثت؛ مبنای حکمرانی برای زندگی مطلوب
| حميدرضا ترقي | قسمت دوم
اين بعثت محتواي عظيمي داشت. من راجع به اين محتواي بعثت مختصري ميگويم و اين مسئله را متصل ميکنم، مرتبط ميکنم با وضع خودمان و امروز خودمان که براي ما از لحاظ عملي و کاربردي هم داراي تأثير است، صرف اعتقاد نيست.
بعثت و وحي الهي، حقايقي را براي مردم روشن کرد؛ براي بشريت حقايقي را روشن کرد. اين حقايق به نحوي است که اگر آحاد بشر و جوامع گوناگون بشري به اين حقايق ايمان بياورند و عملا ملتزم بشوند، حيات طيبه به اينها خواهد رسيد.۳/۱/۹۹
حقايق بعثت
پيامبر اکرم( ص) مبعوث شد تا آخرين و کاملترين دين الهي يعني اسلام را به بشر ابلاغ کند . اين اسلام داراي حقايقي است که در سه بخش توسط پيامبر بعد از بعثت بيان شده است .
الف )منظومه معرفتي
منظومه معرفتي اسلام يعني نظر اسلام درباره هستي، درباره انسان، درباره نقش انسان در عالم، درباره ذات اقدس پروردگار، درباره صفات و اسماي الهي که در دعاي کميل ميخوانيم: مَلَأَت اَرکانَ کُلِّ شَيء، يا در دعاي ماه رجب ميخوانيم: بِهِم مَلَأتَ سَمائَکَ وَ اَرضَک، که درباره مسير انسان در دنيا و پس از مرگ و امثال اينها حقايق بسيار مهمي هست و اينها سلسله معرفتي اسلام، منظومه معرفتي اسلام هستند؛ اينها را به بشريت تعليم ميدهد و انسانها را هوشيار ميکند و بيدار ميکند. ۳/۱/۹۹
انسان، موجودي با قابليت تفکر و انتخاب درمقياس شبکه هستي است . اين انسان داراي نيرويحرکت زاي غريزه ، فطرت ، احساسات ، عواطف ، تمايلات ، تفکروعقل ، اراده و انتخاب است که قابليت تشديد و تضعيف دارد.
دنياي معاصر ، به سبب پشت کردن به عالم ماوراء و تمرکز بر عالم حس ، هدف زندگي را برخورداري از لذات جنسي و مزاياي اجتماعي تعريف نمود و تربيت را به اصلاح رفتارها، آنهم رفتارهاي مربوط به حوزه زندگي دنيوي محدود نمود و سپس با تکيه بر ( اراده آزاد فردي) مجبور شد از ملاک (صدق و کذب) و درستي و غلط بودن افکار و رفتار ها عبور کند تا بتواند هرگونه تفکرو رفتاري را در فضاي خود جاي دهد و حتي از تلاش براي ( کشف واقعيت) صرف نظر کند و به تلاش براي گزارش گري موقعيتها و رويدادها اکتفا کند يعني ( انتقال از رويکرد تجربه گرائي به رويکرد تفسيري).
اما درمنظومه معرفتي اسلام که محصول بعثت پيامبر اکرم (ص) است ؛ هدف زندگي، اصلاح جان و حقيقت انسان است و رفتارها صرفا هويتي ابزاري داشته و مقدمه اي براي تزکيه و تطهير قلب محسوب مي شوند .
شناخت غيب و شهود در هستي شناسي اسلام نشان ميدهد که هدف اصلي از بعثت انبياء فعال کردن گيرندههاي وجود انسان است تا انسان با عوالم غيبي انس بگيرد و درهاي ملکوتي به رويش باز گردد و بتواند به مقام قرب خداوند نايل شود.
مقام معظم رهبري در ديدار با طلاب حوزه هاي علميه تهران در ۱/۶/۹۶ فرمودند:اساس کار دعوت انبياء ، دعوت به توحيد است.عقيده به توحيد يعني جامعهيتوحيدي بوجود آوردن .
در منظومه معرفتي اسلام خودشناسي يا انسان شناسي دريچه ورود به جهان شناسي است. درمنظومه معرفتي اسلام تنها چيزي که ميتواند به زندگي معني ببخشد و زندگي انسان را از پوچي و بي حاصلگي بيرون آورد همين انس با عالم ملکوت است ، مؤمن هميشه درحال حرکت بهسوي خداوند و سير در ملکوت است و هردم محصول تازه اي از اين سير و سفر بهدست مي آورد و همواره درحال چشيدن لذت اين سفر است و به همين جهت هيچ گاه از زندگي خسته نميگردد و رنج سفر را يا نميفهمد يا اگر بفهمد برايش در کنار سرور و شادماني لذت هاي معنوي هيچ است و لذا افسردگي ندارد و خوشنود و راضي سر ميکند و زندگيش معنادار و با هويت است .
اين درحالياست که درفلسفه غرب و ماديگرايي معناي زندگي را نتوانسته اند حل کنند و در بن بست قرار دارند لذا انسانها به پوچي و خستگي و خودکشي و بيخيالي از طريق مصرف مسکرات و مواد مخدرمتوسل ميشوند .
درمنظومه اسلام مجموعه عالم هستي يک واحد به هم پيوسته است که همه در آن با خالق هستي در ارتباط بوده و از او وجوديافته اند .
اگر اين منظومه معرفتي را پيروان اديان الهي دقيق و جامع بفهمند پي به برتري دين اسلام برده و ايمان به آن را ضرورتي اجتناب ناپذير خواهند دانست . و از آنجا که اين معارف از مباني علمي و واقعيات جهان برخوردار است انسانهاي حر و آزاد از غل و زنجيرهاي مکاتب پوشالي نيز بدان ايمان خواهند آورد چون با فطرت آنها سازگار است .
ب)منظومه ارزشي
مقام معظمرهبريدر ادامه تبيين حقايق بعثت به منظومه ارزشي دين آخرين پيامبرالهي اشاره کرده وفرمودند:
يک بخش ديگر از اين حقايق، منظومه ارزشي اسلام است، ارزشهايي که اسلام آنها را تثبيت کرده است، يعني به عنوان ارزش آنها را شناخته است؛ که آحاد مردم و جوامع مردمي موظفند خودشان را به اين ارزشها نزديک کنند و به سمت آنها پيش ببرند؛ سعادتشان در اين است. از مثل خلقیات فردي که انسان داراي صبر باشد، داراي حلم باشد، داراي گذشت باشد و امثال اينها که صفات فردي انسانهاست، تا مفاهيم عمومي و زندگيساز مثل آزادي، مثل عدالت اجتماعي، مثل کرامت انساني، مثل سبک زندگي؛ اينها جزو آن سلسله ارزشهاي اسلامي است که در اسلام بيان شده و تفهيم شده به ما. ۳/۱/۹۹
حضرت آيتالله العظمي خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در طول سالهاي گذشته بخش اعظمي از بيانات خود پيرامون مسئله انقلاب اسلامي را به بررسي و تبيين ارزشهاي انقلاب اسلامي اختصاص دادهاند.
سادهزيستي مسئولان، استکبارستيزي، سلطهستيزي، بيگانهستيزي، استبدادستيزي، افتخار به انقلابيگري، عدالتطلبي، دوري از تجملگرايي، اجتناب از اشرافيگري, نفي استثمار، نفي سلطهپذيري، نفي تحقير ملت به وسيله قدرتهاي سياسي دنيا، نفي وابستگي سياسي، نفي نفوذ و دخالت قدرتهاي مسلط دنيا در کشور، نفيسکولاريسم اخلاقي و اباحيگري، دفاع از مظلومان جهان، فتح قلههاي دانش، کرامت انسان، سعي براي ايجاد برادري و برابري، اخلاق، ايستادگي در مقابل دشمن، ايمان، استقلال سياسي، اقتصادي، فرهنگي، آزادي فکر، رواج اخلاق فاضله، حکومت مردمي، حکومت صالح و انسانهاي برخوردار از دين و تقوا در رأس کارهاو… ازجمله ارزشهاي انقلاب اسلامي هستند که مقام معظم رهبري بر لزوم حفظ و تقويت آن تأکيد کردهاند.
نظام اسلامي بايد تضمين کند که ارزشهاي الهي حاکم باشد. آيه مبارکه الّذين ان مکّنّاهم في الارض اقاموا الصّلاة و اَتُوا الزّکوة و اَمَروا بالمعروف و نَهوا عن المنکر، ناظر به همين معناست؛ چون اگر در محيطي، حکام، فرمانروايان و زمامداران، مردم را به نيکي امر کردند و از بدي باز داشتند و نماز را اقامه کردند، در آن محيط ارزشها رشد ميکند.۲۱/۴/۱۳۷۴
همانطور که ملاحظه ميکنيد ارزشهايي مثل عدالت و آزادي را اسلام ۱۴ قرن قبل بيان کرده و از آن دفاع کرده، يکعدهاي بهخطا تصور ميکنند که اين مفاهيم رايج مثل عدالت اجتماعي و آزادي و مانند اينها از غرب به عالم اسلام آمده است، يا متفکرين اسلامي اينها را از غربيها ياد گرفتهاند؛ اين کاملا اشتباه است. غرب سه،چهار قرن بيشتر نيست که با اين مفاهيم آشنا شده؛ از بعد از رنسانس با اين مفاهيم آشنا شده است؛ در حالي که اسلام ۱۴۰۰ سال قبل از اين، اين مفاهيم را به طور روشن در قرآن بيان کرده است؛ با اين تفاوت که غربيها که اينها را مطرح کردهاند، هيچ وقت صادقانه به آن عمل نکردهاند ،نه به آزادي عمل کردند، نه به عدالت اجتماعي عمل کردند آنها گفتند و عمل نکردند؛ اين مفاهيم در اسلام بود و در زمان پيغمبر عمل شد. اين عبارت اُمِرتُ لِاَعدِلَ بَينَکُم،(۷) مال قرآن است ديگر؛ دستور پيغمبر اين است که اجراي عدالت بکند؛ اين همان عدالت اجتماعي و عدالت همهجانبه است؛ يا ميفرمايد: اِنّا اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّنتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکـِتبَ وَ الميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۸) يعني اصل بعثت همه انبياء و ارسال رسل و کتب براي اين بوده است که قسط يعني همين عدل اجتماعي، عدل اقتصادي در بين مردم برقرار باشد؛ بنابراين اينها مفاهيم قديميِ اسلامي است.
يا در مورد آزادي؛ اين بيان اميرالمؤمنين (عليه السلام) در نهجالبلاغه، هزار سال قبل از طرح مسئله آزادي در کشورهاي غربي مثل فرانسه يا جاهاي ديگر است که ميفرمايد: لا تَکُن عَبدَ غَيرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرّا؛(۹) از اين روشنتر ديگر چه ميشود؟ يعني انسانها حرند، آزادند؛ آزادي شامل همه انواع آزادي ميشود. يا آن جمله ديگري که معروف است: استعبدتم النّاس و قد خلقهم الله احرارا؛ اين خطاب به بعضي از فرمانداران آن دوره است که استعبدتم النّاس؛ شماها ميخواهيد با مردم مثل برده رفتار بکنيد در حالي که خداوند متعال آنها را آزاد آفريده؟ اينها معارف اسلامي است. از اين قبيل، در معارف اسلامي زياد است؛ در نهجالبلاغه کلمات متعددي در اين زمينه وجود دارد و در بقيهمنابع اسلامي. بنابراين اين سلسله ارزشها و سلسله معارف و منظومه معرفتي و منظومه ارزشي به اين صورت است. ۳/۱/۹۹ مقام معظم رهبري
نظام ارزشي جوامع مختلف داراي وجوه اشتراک و وجوه افتراقي است. نظام ارزشي حاکم بر مديريت متعارف متأثر از نظام ليبرال دموکراسي و اومانيسم است، در حاليکه نظام ارزشي اسلامي حاکم بر جامعه اسلامي متأثر از فطرت توحيدي و آموزه هاي وحياني است. بي ترديد بخشي از بايدها و نبايدها متأثر از نظام ارزش هاي اسلامي در جمهوري اسلامي ايران است.
پیام نوروزی رهبر , حمیدرضا ترقی , رهبر , مقام معظم رهبري
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.