بروز و ظهور جایگاه والای زنان در انقلاب اسلامی - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 16984
  پرینتخانه » اجتماعی تاریخ انتشار : 23 بهمن 1398 - 9:04 |
واکاوی نقش زنان، قبل و بعد از سقوط رژیم شاهنشاهی؛

بروز و ظهور جایگاه والای زنان در انقلاب اسلامی

زنان در عصر پهلوی از ابتدایی ترین حقوق خود محروم بودند و حکومت با اعطاء حق رای به آنان، کشف حجاب و مشارکت‌دادن چند زن از طبقه حاکمه در برخی فعالیت های اجتماعی و سیاسی، در ظاهر به دنبال تساوی حقوق زن و مرد بود.
بروز و ظهور جایگاه والای زنان در انقلاب اسلامی

زنان در عصر پهلوی از ابتدایی ترین حقوق خود محروم بودند و حکومت با اعطاء حق رای به آنان، کشف حجاب و مشارکت‌دادن چند زن از طبقه حاکمه در برخی فعالیت های اجتماعی و سیاسی، در ظاهر به دنبال تساوی حقوق زن و مرد بود. به عبارت دیگر رژیم پهلوی تلاش می‌کرد با ایجاد تغییرات روبنایی در وضعیت اجتماعی ایران از جمله دگرگونی در ظاهر، لباس و چهره زن ایرانی، تصویری کاذب از او به جهانیان ارائه دهد. کشف حجاب و ترغیب زنان ایرانی به آراستن چهره و ظاهر خود از جمله کوشش های آن رژیم برای مدرن‌جلو‌ه‌دادن زنان ایرانی بود تا از این طریق، به زعم خودش جایگاه آنان را مترقی و متعالی سازد.
در جامعه قبل از انقلاب اسلامی، به‌لحاظ سلطه فرهنگ بیگانه و در نتیجه شکل‌گیری یک بافت اجتماعی خاص، هرگونه تحرک و فعالیت سیاسی از زنان مسلمان سلب شده بود. جامعه پیش از انقلاب در قبال نقش و جایگاه زن درکل دو گونه نگرش داشت: ۱ــ نگرشی که زن را عنصری زیبا، افسونگر، تنوع‌آفرین و گذراننده اوقات فراغت هوسبازان می‌دانست
۲ــ نگرشی که زن را همچون پیچک ضعیفی معرفی می‌کرد که تاب هیچ مقاومتی در مقابل طوفان حوادث ندارد و انتظار هیچ کار جدی و مهمی از او نمی‌رود. زن در صحنه اجتماع آن روز الهه دلفریبی بود که تنها نقش دلبری خویش را خوب می‌دانست، زندگی او عاری از هدف بود و عمر خود را در تاریکی و بی‌خبری سپری می‌کرد. با روشن‌شدن اولین شعله‌های انقلاب، زن ایرانی که قبل از آن تنها ایفاگر نقشی بسیار ساده و ناقص و بی‌خبر از نقش سازنده و ارزشمند خود بود، حصار بی‌بندوباری را درهم شکست، قیام کرد، همپای مردان جامعه به مبارزه برخاست و بدعتی نو گذاشت.
این امر با معیارهای جامعه‌شناسان غربی سازگار نبود. به عقیده آنان زن در جامعه اسلامی از حقوق خود محروم بود و زن ها عناصری ناراضی در میان مسلمانها تلقی می‌شدند. بنابراین آنها فکر می‌کردند اگر انقلابی با اهداف اسلامی پیدا شود و خواهان برقراری ارزش های اسلامی باشد، زنان حتما در جبهه مخالف این انقلاب قرار خواهند گرفت؛ چون براساس فرضیه آنها، زنان جوامع اسلامی باید از جامعه‌ای که قرار است با معیارهای اسلامی اداره شود، ناراضی باشند؛ اما در عمل زنان شرکت گسترده‌ای در انقلاب داشتند. آنها خودشان را باور کردند، رشد و زیستن آموختند، با وسعت‌بخشیدن به آرمانها، پیکره اجتماع را با ستون های عشق، محبت و ایمان شان
مستحکم کردند و حقیقت زیبایی دل و توانایی قوه ادراک خود را به نمایش گذاشتند. اما سوال مهم و نکته اساسی این است که چرا زن ایرانی علیرغم رفاه ظاهری که حکومت پهلوی برای او فراهم کرده بود، باز هم به مبارزه برخاست و چه عاملی باعث این تحول و دگرگونی گردید؟
هویت و اصالت زنان در عصر پهلوی از بین رفت
همان‌گونه که اشاره شد، هویت و اصالت زنان در عصر پهلوی به‌کلی از بین رفت و رژیم نیز با اعلام اجتماعی آزادی زنان و بازنمودن دروازه تمدن بزرگ، هدفی جز غارت ارزش های اسلامی و فرهنگ ملی و لگدمال‌نمودن شخصیت زن نداشت. زنان نیز باور کردند که تنها جهت نیل به اهداف شوم خلق شده‌اند و عرصه سیاست آنها را با مطامع خاصی هدف گرفت. «وقتی در قشر توده‌های مردم نگاه می‌کردی، در بین زن و مرد، هر دو طایفه ارزش به لباس بود و به طرز لباس‌پوشیدن و دوختن لباس و آرایش هرکه بهتر لباس می‌پوشید و شیک تر بود در لباس ارزشش پیش مردم بیشتر بود و هر زنی که آرایشش به طرز اروپایی بود و لباسش از آنجا الهام می‌گرفت، این پیش زنها هم ارزشش زیادتر بود، البته پیش اکثریت ارزشها همه به امور مادی بودند.»
در عصر پهلوی بزرگترین ظلم و ستم در حق زنان روا شد. آنها دریافته بودند که زن در جامعه نقش انتقال‌دهنده فرهنگ را بر عهده دارد و برای تغییر یا به‌انحطاط‌کشیدن فرهنگ، اول باید زن را منحرف کرد و به انحطاط کشید کم‌کم زن به مثابه یک شی‌ء تلقی شد؛ که هم خود او قابل فروش بود و هم چاپ عکس او روی کالا، به فروش تولیدات کمک می‌کرد. اما آیا شخصیت زن ایرانی این بود؟ آن همه رشادت و دلیری‌های زنانی چون زینب‌پاشا و معترضان به انحصار تنباکو کجا، وضعیت زنان عصر پهلوی کجا!؟ زنان کشورمان در عصر پهلوی خویشتن خویش را گم کردند. نقطه شخصیت کاذبی که پهلوی‌ها به زن داده بودند، با هویت اصلی‌ او مغایر بود. آنها به زن فقط درحد یک بدن و فرم نگاه می‌کردند نه یک فرد متفکر، سازنده، خلاق و مکمل مرد. بنابراین حادترین سوال برای زن آگاه آن عصر این بود که «چگونه باید بود؟»؛ زیرا می‌دانست بدان‌گونه‌که هست، نمی‌ماند و نمی‌تواند بماند. درواقع زن ایرانی ماسک جدیدی را که می‌خواستند بر چهره او بزنند، نمی‌پذیرفت. او می‌خواست خودش تصمیم بگیرد، خویشتن جدیدش را خودش انتخاب کند و چهره جدیدش را آگاهانه، مستقل و اصیل آرایش نماید. رژیم پهلوی تلاش می‌کرد با ایجاد تغییرات روبنایی در وضعیت اجتماعی ایران از جمله دگرگونی در ظاهر، لباس و چهره زن ایرانی، تصویری کاذب از او به جهانیان ارائه دهد. کشف حجاب و ترغیب زنان ایرانی به آراستن چهره و ظاهر خود و مشارکت‌دادن چند زن از طبقه حاکمه در برخی فعالیت های اجتماعی و سیاسی، از جمله تلاش های آن رژیم برای مدرن‌جلو‌ه‌دادن ایران بودند. این سیاستها اکثریت زنان جامعه، به‌ویژه زنان متدین و مومن را از تحصیل و فعالیت های اجتماعی محروم کرد و صرفا شمار اندکی از زنان متعلق به طبقات خاص، امکان تحصیل و مشارکت نمادین در امور اجتماعی و سیاسی را داشتند.
از طرفی جامعه ما مسلمان بود. زن مسلمان ایرانی می‌خواست در انتخاب خود مستقل باشد؛ چراکه او خودش را وابسته به یک تاریخ، فرهنگ، مذهب و جامعه‌ای می‌دانست که روح و سرمایه‌اش را از اسلام گرفته بود؛ لذا این زن وقتی در این جامعه می‌خواست خودش را بسازد و خودش باشد، نمی‌توانست از اسلام بی‌نیاز و نسبت به آن بی‌تفاوت باشد. بنابراین زن ایرانی از آن قالب فرمایشی و عروسکی بیرون آمد و در نهایت خویشتن گمشده خویش را یافت و به همان زن قهرمان و حماسی ایران تبدیل گردید. اما در مقام مقایسه باید به طرح این مسئله پرداخت که ایران در زمان پهلوی پسر، از یک دولت نیمه‌فئودالی آسیایی به یک دولت متمرکز سرمایه‌داری وابسته به آمریکا تبدیل شد. این تغییر، در تمام ابعاد زندگی و به‌ویژه در ابعاد اقتصادی و اجتماعی جامعه تاثیر بسیار گذاشت. فرآیند نوگرایی امتیازاتی را برای بخش هایی از طبقه بالای جامعه و طبقه متوسط در حال ظهور به بار آورد اما به بخش سنتی طبقه متوسط، یعنی به تجار، بازار و خرده‌بورژوازی آسیب وارد نمود. این طبقه از قدیم ارتباطی تاریخی با روحانیون برقرار کرده بود. تعارضی مستمر و جناح‌بندی شدیدی بین نوگرایان در حال افزایش و روحانیون قدرتمند و بازار سنتی وجود داشت؛ چراکه جناح مقابل نوگرایان، دگرگونی های فرهنگی و اقتصادی را تهدیدی جدی برای خود می‌دانست. وضعیت زنان قسمتی از موضوع این اختلاف بود. در دوران پهلوی از زنان به‌عنوان عناصر نوگرایی استفاده می‌شد و کشف حجاب از نمونه‌های بارز آن بود.
رضاخان در تاریخ هفدهم دی ۱۳۱۴ فرمان کشف حجاب را صادر کرد. ذکر این نکته ضروری است که استعمارگران مخصوصا انگلیس رهبری سیاسی این قضیه را به عهده داشتند؛ زیرا آنها می‌خواستند زن ایرانی را بی‌حجاب کرده و از قالب اسلامی خود بیرون بکشند و به داخل اجتماع بیاورند تا به قول خودشان با مردان یکسان نمایند. آنها بی‌بندوباری زنان و خودآرایی‌شان را بهترین و موثرترین وسیله برای گمراه‌ساختن مردان و جوانان کشور می‌دانستند و در سایه آن می‌خواستند با سرگرم‌نمودن مردم ایران به شهوترانی، تجمل‌پرستی، تشکیل مجالس شب‌نشینی و… ضربه مهلکی بر پیکر اجتماع مسلمان ایرانی وارد سازند تا به مقاصد استعماری‌شان در این کشور اسلامی برسند. هدف دیگر آنان، مصرفی‌کردن جامعه ایرانی بود؛ چراکه تا قبل از آن جامعه روی پای خود ایستاده بود و به‌هرنحو ممکن بار اقتصاد خود را به منزل می‌رساند؛ اما بعد از بی‌حجاب‌کردن زنان و مصرفی‌شدن جامعه ایرانی و گشوده‌شدن مرزهای مملکت به روی خارجیان، تعدادی از افراد جامعه شیفته مظاهر غربی گشته و شیدای تمدن غرب شدند و به صورت آلت فعل بی‌اراده در اختیار آنان قرار گرفتند.
محمدرضا پهلوی در کتاب «پاسخ به تاریخ» می‌گوید: «در عصری که در کشورهای مترقی روزبه‌روز درهای مراکز علم و اقتصاد و سیاست به روی زنان بازتر می‌شود، ایشان همچنین پرده‌نشین باشند و حق کمترین دخالتی در امور کشوری که خود نیمی از آن را تشکیل می‌دهند، نداشته باشند؟ برای ازمیان‌بردن این ظلم و تبعیض بزرگ اجتماعی بود که پدرم در سال ۱۳۱۴ حجاب زنان را که مانع اصلی آنان از شرکت در زندگی ؛اجتماعی بود، ملغی کرد و پس‌ازآن به آنان امکان داد که مانند زنان کشورهای مترقی در شئون مختلف اداری و اجتماعی به کار بپردازند.» حال آنکه برخلاف آنچه آنان می‌پنداشتند، این عمل نه‌تنها موجب مشارکت زنان نشد بلکه حداقل نتیجه آن این بود که جامعه مذهبی ایران وقتی خود را در مقابل سوادآموزی به قیمت برهنگی نوامیس خود دید، راه تحصیل را بر فرزندان خود بست و به‌این‌ترتیب عملا بر روند رشد تحصیلی کشور نیز ضربه وارد شد؛ زیرا این قشر دریافتند که راه حرکت به سوی تمدن و توسعه، بازشدن راه برای شکوفایی استعدادهای اجتماعی است، نه آموختن مصرف‌گرایی و دنباله‌روی از مظاهر منحط فرهنگی.
اگرچه در ابتدای فعالیت های زنان، همواره سعی می‌شد رنگ و بوی مذهبی آن حفظ شود، به‌طوری‌که در سرلوحه اساسنامه اولین جمعیت زنان ایران ــ یعنی انجمن نسوان وطن خواه ــ بر شعائر و قوانین اسلامی تاکید شده بود. اما بعدها با دخالت دولت در مسائل زنان، این تحولات شکل تحمیل پیدا نمود. ازآن‌پس انجمن های زنانه همگی با دربار مرتبط بودند. همان‌طورکه زندگی زن و تحولات اجتماعی و فرهنگی در زمان قاجار نمی‌تواند دور از تعارضات امپریالیسم روسیه و انگلستان بررسی شود، در دوران پهلوی نیز نظام اقتصاد سرمایه‌داری و سرگشتگی بین سه عنصر اسلام، ملی‌گرایی و غرب‌گرایی را نمی‌توان به دور از روابط خارجی تحلیل کرد.
در ایران نیز مانند همه نقاط دنیا، زنان کمتر از مردان از نوگرایی بهره بردند. زنان شهری و روستایی هرکدام به تناسب شیوه زندگی‌شان از دگرگونی ها تاثیر پذیرفتند. نوگرایی به شکاف میان شهر و روستا، افزایش ثروت، توزیع نامناسب آن در سطح جامعه و نهایتا قطبی‌شدن جامعه انجامید. فشار سیاسی و فساد اداری بیش از هرچیز در این زمینه مشکل آفرید.
مطابق نگرش سنتی توسعه، مردان هدف اولیه جذب صنعت بودند. بنابراین به‌رغم فرصت های کاری و دوره‌ای، درآمد تعدادی از زنان شهری کاهش یافت. مدرنیزاسیون موقعیت زنان روستایی را بدتر کرد. دگرگونی در مناطق روستایی، افزایش شهرنشینی و مهاجرت از روستاها به شهرها در دهه‌های گذشته، وابستگی اقتصادی زنان را به مردان بیشتر کرد. درصد بی‌سوادی بالا و نزدیک به هشتادوسه‌درصد بود. ازدواج در سن پایین رواج داشت. در پی مهاجرت مردان، زنان نیز روستاها را ترک کردند و جمعیت حاشیه‌نشین شهرها را تشکیل دادند. این زنان در زندگی اقتصادی وابسته شوهر و بدون نقش تولیدی، وضعیت محدود اجتماعی را تجربه کردند و با فشار مصرف شهری مواجه شدند.
امام خمینی (ره) در سخنرانی‌های خود از حقوق زنان دفاع کردند
وضعیت زنان شهری نیز دگرگون شد. در این دوران میزان تعلیم و تربیت و اشتغال زنان افزایش یافت اما تغییر عمده در وضعیت زنان حاصل نشد. در سال ۱۳۴۱ حق رای به زنان اعطا شد. در پی آن دو نفر به نمایندگی مجلس انتخاب شدند اما بیشترین مشاغل خاص گروه های بالای اجتماع بود. مشارکت در سطح توده هیچ گاه به معنای واقعی اتفاق نیفتاد.
امام خمینی (ره) بارها در سخنرانی‌های خود از حقوق زنان دفاع کرده و هرگز نسبت به حضور بانوان در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی مخالفتی نداشتند. همین اندیشه امام بود که باعث شد پس از انقلاب تا امروز، زنان بسیاری در عرصه‌های سیاسی از جمله مجلس شورای اسلامی، مدیریت‌های کلان، رشته‌های ورزشی و گرایش‌های مختلف تحصیلی موفقیت‌های چشمگیری به دست آورده و در عین حال کسی نگاه ابزاری به آن‌ها نداشته باشد. امام خمینی(ره) درباره حقوق زن‌ها می‌گوید: «در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن، حق رأی گرفتن. در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد.» ایشان در جای دیگری هم تاکید می کند: «ما با ترقی زن‌ها مخالف نیستیم، ما با این فحشا مخالفیم، با این‌کارهای غلط مخالفیم، مگر مردها در این مملکت آزادی دارند که زن‌ها داشته باشند؟ مگر آزادی مرد و آزادی زن با لفظ درست می‌شود؟»
خسرو معتضد، پژوهشگر تاریخ معاصر هم درباره متظاهرانه بودن طرح تساوی حقوق زن و مرد عنوان می کند: «این‌ها بهانه‌هایی بود از طرف رژیم که اگر به‌واقع طرفدار حفظ حقوق زنان کشور بودند و خوشبختی آنان را می‌خواستند، باید به زنان طبقات فقیر و بی‌سرپرست که گاه در منجلاب فحشا فرو رفته بودند، توجه می‌کردند و آنان را نجات می‌دادند. وضع زنان ایرانی تا سال ۱۳۲۵ این‌گونه بود که زنی که زایمان می‌کرد و شاغل بود، باید ۲۴ ساعت پس از وضع حمل، سرکارش حاضر می‌شد و این فاجعه‌ای بود برای زنان شاغل در آن ‌دوران.»
اما نکته دیگری که در عصر پهلوی نمایانگر استفاده ابزاری از زن و پایمال کردن حقوق است، مربوط می شود به دوره رضاخان که دستور اجتماع روسپی‌های تهران در قلعه قجری‌ها یا همان “شهر نو” را صادر کرد. گرچه هدف از این کار کنترل روسپی‌ها بود، در دوره پهلوی دوم، این مکان به مرکز اصلی هرزه‌گری تبدیل شد و درحالی که حکومت بهای لذت و تفریح مردان هوس‌باز را از تن‌فروشی زنان تامین می‌کرد و به عوارض روحی و جسمی وارد بر زنان “ساکن محله غم” توجهی نداشت.
اسکندر دلدم، خبرنگار و کارمند پیشین روزنامه اطلاعات در کتاب «خاطرات من و فرح پهلوی» درباره «شهر نو» می‌نویسد: «دختران و زنانی که به لطایف‌الحیل وارد شهرنو می‌کردند، مدت زیادی دوام نمی‌آوردند و به دلیل آنکه این بیچارگان از ساعات اولیه صبح تا نیمه‌شب مورد سوءاستفاده جنسی قرار داشتند، دچار پیری زودرس شده و اکثریت قریب به‌اتفاق آن‌ها از فرط تألمات روحی به مواد مخدر (بیشتر استعمال هروئین) روی می‌آوردند و ظرف مدت کوتاهی چنان درب‌وداغان می‌شدند که زن بیست‌ساله، چهل‌ساله به نظر می‌رسید.»
اما وقتی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، جایگاه زنان متفاوت شد و در واقع این انقلاب، جنبشی بود که در پانزده خرداد ۱۳۴۲ آغاز شد. زن مسلمان ایرانی نیز در این سال‌های آتش زیر خاکستر، همگام با مردان در جهاد و مبارزه با طاغوت بود و هر چه به سال ۱۳۵۷ نزدیک می‏ شد بر تعداد و بر شدت فعالیت این زنان افزوده می‌شد.
با شعله ور شدن آتش انقلاب، زن مسلمان نیز که تا پیش از این با فعالیت‏‌های مخفی و به عنوان مادر شهید و یا همسر مبارزین در بند با رژیم شاه مبارزه می‏کرد، وارد میدان شد. به همین جهت‏ حضرت امام خمینی ‏رحمه الله، بزرگ مصلح قرن در جای جای کلام خویش زنان را پیشگامان انقلاب معرفی می‏کند: زنانی که خود در تظاهرات در صف مقدم حاضر بودند؛ زنانی که با حرکت‏خود، مردان را برای حضور و مبارزه تشجیع کردند؛ زنانی که فرزندان خود را برای شهادت تربیت کردند؛ زنانی که با پاسداری از خون شهدا، انقلاب را تداوم بخشیدند…
امام‏رحمه الله می‏فرمایند: «ما نهضت‏خودمان را مدیون زن‏‌ها می‏دانیم.» و همین نکته برای بیان نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی از هر کلامی رساتر است.
حضرت امام از منظر یک مصلح و راهبر، نگرش نوینی را در مورد زن ارائه کردند. حضور سازنده زن در صحنه‏‌های تاریخ و در ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مبارزاتی و… امری انکار ناپذیر است. اما مهم اندیشه‏ای است که بر مسند قرائت تاریخ نشسته است. امام خمینی‏رحمه الله زن را از زوایای پنهان تاریخ و حضور مبهم و کم رنگ آن در ناخود آگاه جامعه به صحنه خود آگاهی و فعال رساند.
رویکرد امام خمینی به مقوله زن دارای دو بعد است. ایشان در یک بعد تبیینی و تفسیری به فروافکنی دیدگاه‌های نادرست نسبت‏به زن پرداخته و جایگاه زن را در تفکر اصلاحی خویش معین ساخته و در بعد دوم ساختار اجرایی و تربیتی و تهذیبی مناسب با شخصیت زن را ارائه نمودند.
حضرت امام در مبحث کلامی زن را همچون مرد در پیشگاه خلقت دانسته‏اند. از نظر ایشان زن و مرد هر دو انسان هستند و هر دو توان رسیدن به بالاترین مراحل رشد و کمال را دارند، و در عالی‏ترین مراحل کمال زن الگو و اسوه شده و مردان نیز باید به وی اقتدا کنند: «الگو حضرت زهراعلیها السلام است.»
تعبیرات امام از مقام و منزلت‏حضرت فاطمه زهراعلیها السلام و معرفی ایشان به عنوان یکی از نمونه‏‌های انسان کامل و نیز برگزیدن روز میلاد آن حضرت به عنوان «روز زن‏» برای معرفی الگوی برگزیده زن در اسلام ریشه در این تفکر دارد و این در حالی است که پیش از انقلاب روز ۱۷دی، روز کشف حجاب،
«روز زن‏» بود.از دیگر مبانی اندیشه اصلاحی امام بازخوانی منزلت اجتماعی زن از منظر دین بود. اصل اساسی مورد نظر ایشان در مورد حضور زن در صحنه‌‏های سیاسی، مبارزاتی و… ممانعت از «شی‏ء وارگی‏» زن است و مطابق همین اصل است که برخوردهای متفاوت و گاه متضاد امام قابل توجیه می‏شود.
«شی‏ءوارگی‏» محصول نظام استثمارگر است که هم زن و هم مرد را مورد سودجویی قرار می‏دهد. حذف نظام ظالم و استثمارگر زمینه ساز حضور رو به کمال مرد و زن می‏شود. و از این رو حضرت امام در تبیین حدود جایگاه اجتماعی زن در یک نظام ایده‏آل می‏فرمایند: «در نظام اسلامی زن به عنوان یک انسان می‏تواند مشارکت فعال با مردان در بنای جامعه اسلامی داشته باشد ولی نه به صورت یک شی‏ء، نه او حق دارد خود را به چنین حدی تنزل دهد و نه مردان حق دارند که به او چنین بیندیشند.»
و نیز: «اسلام زن را مثل مرد در همه شئون – همان طوری که مرد در همه شئون دخالت دارد زن هم دخالت دارد. » و در این زمینه از یک سو دایره سخنان امام از توصیه فراتر رفته و وارد قلمرو الزام می‏شود: «زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند.» و از دیگر سو ایشان این حضور را با کرامت و شرافت ویژه‏ای توام می‏سازند: «ما نهضت‏ خودمان را مدیون زنها می‏دانیم. مردها به تبع زنها در خیابان‌ها می‏ریختند.»از دیگر نکات مهم اندیشه امام در مورد نسبت میان زن و مرد است.
در دیدگاه سنتی زن موجودی درجه دو تلقی می‏شود. در دیدگاه متجدد با آنکه دایره اختیارات زن افزایش یافته اما وی بیشتر نقش جایگزین را دارد که در مواقع ضرورت و اضطرار جای خالی مرد را پر می‏کند و در نهایت زن پس از مرد قرار دارد. در فمینیسم نیز – که امروزه به عنوان پیشروترین نهضت زنانه در دنیا شناخته می‏شود – زن برتر از مرد است‏بلکه در مقابل مرد قرار دارد و برای احقاق حقوقش باید با تمام قوا در مقابل مرد بایستد و جامعه ایده‏آل آن، جامعه یک جنسیتی و زنانه است.
از منظر امام زن و مرد به لحاظ انسانی نسبت تساوی دارند:«زن مساوی مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیت‌های خود را انتخاب کند.»
حضرت امام با توجه با شناختی که از روحیات لطیف و خواسته‏های فطری و طبیعی یک زن – که مناسب جنگ و خونریزی نیست –
دارند حضور فعال ایشان در صحنه‏های مختلف انقلاب و پس از آن در دفاع هشت‏ساله را با عبارات گوناگون ارج گذاشته بر جایگاه برتر ایشان تاکید می‏ورزند: «شما رهبران نهضت هستید، بانوان رهبران نهضت ما هستند، ما دنباله رو آنها هستیم، من شما را به رهبری قبول دارم و خدمتگزار شمایم.»
منابع:
تاریخ و تمدن/ فرزانه مافی، آشنایان ناآشنا، دبیرخانه کنگره بررسی نقش زنان در دفاع و امنیت، ۱۳۷۶/ صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام‌خمینی(ره)، ج۱۷، تهران، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۱، ص۱۲۷/ فرهنگ و توسعه، سال ۶، اسفند ۱۳۷۶/ اقتباس از کتاب «زن» نوشته دکتر شریعتی، تهران، چاپخش، ۱۳۶۸/ نسرین مصفا، مشارکت سیاسی زنان در ایران، وزارت امورخارجه، ۱۳۷۵/ محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، به کوشش شهریار ماکان، انتشارات شهرآب، ۱۳۷۱/ منصوره اتحادیه، بیداری زنان، مجموعه مقالات اولین سمینار مشارکت اجتماعی زنان، ۱۳۷۸/ پاسدار اسلام، س ۷، ش۷۴/ امید انقلاب، ش۲۶، ۲۴/۱۱/۶۰/ صحیفه نور، همان، ج۴، صص۱۰۴ــ۱۰۳ صص۶۰ــ۵۹ ج۱۶، صص۱۲۷ــ۱۲۵/ مرتضی مطهری/ صحیفه نور، همان، ج۵، صص۱۵۴ــ۱۵۳، ۱۵/۱۲/۵۷/ فاطمه صفری، الگوی اجتماعی زن مسلمان، سازمان تبلیغات، ۱۳۷۴/ مجموعه مقالات و سخنرانی های اولین سمینار زن و دفاع مقدس، اهواز، آذرماه ۱۳۷۴/ صحیفه نور، همان، ج۱۶، صص۱۲۷ــ۱۲۵/یاد ایام، ماهنامه اداره کل تبلیغات دولت، اردیبهشت ۱۳۷۵/ ماهنامه زن روز، ش۱۴۳۷ــ۱۴۳۸/میترا باقریان، مقدمه بررسی ویژگی های
اشتغال زنان در ایران، تهران، سازمان برنامه و بودجه/ گفت‌وگو با خانم دکتر خدیجه سفید، سلام، ۱۷ آذر ۱۳۷۳/ یاد ایام، ماهنامه اداره کل تبلیغات دولت، بهمن ۱۳۷۳/ ماهنامه پیام زن/ ماهنامه زن روز، شماره ۱۴۳۷ ــ ۱۴۳۸

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای بروز و ظهور جایگاه والای زنان در انقلاب اسلامی بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.