باید مدیریتها را به نسل جدید و نو بسپاریم
|حانيه مسجودي|
امروز روزنامه «رسالت» وارد سي و پنجمين سال حيات خود مي شود در اين سال ها فراز و فرودهاي بسياري را تجربه کرده است. دراين ميان نقش نخستين افرادي که در اين مجموعه فعاليت داشته و از اتفاقات تلخ و شيرين آن خبر دارند مي تواند خواندني باشد. به همين بهانه با بزرگان و پيشکسوتان اين روزنامه به گفتوگو پرداختيم.
* «رسالت» کار خود را طوفاني آغاز کرد
سيد مرتضي نبوي، مديرمسئول سابق روزنامه «رسالت» درخصوص سال ها فعاليت در اين روزنامه و چگونگي تأسيس اين آن گفت: «روزنامه« رسالت» از سال ۶۴ آغاز به کارکرد، از آن زمان که اين روزنامه راه افتاد بهنوعي حزب تعطيلشده بود و رسالت به مرکزي براي تحليل گرفتن در سراسر کشور تبديل شد و کساني که در خط فقاهت بودند پس از مدتي اسم آنها را جناح راست و بعد اصولگرا ناميدند و تمام دوستان باقيمانده از حزب، تحليلهايشان را از روزنامه ميگرفتند، اين افراد به رسالتيها معروف شده بودند و تفکر بهعنوان تفکر «رسالت» معروف شده بود. خوب خاطرم هست اوايل کار روزنامه دوران پرالتهابي را ازنظر سياسي ميگذرانديم و درگيري با دولت مهندس موسوي در مسائل اقتصادي داشتيم و او براي دولت دومش هم تقريباً همه ما را کنار گذاشته بود. در آن مقطع سه روزنامه مانند کيهان، اطلاعات، جمهوري و صداوسيما از مواضع دولت عليه جريان ما دفاع ميکردند، در چنين شرايطي ما روزنامه« رسالت» را راه انداختيم که جامعه مدرسين و کساني که با آنها همفکر بودند مانند حاجآقاي عسکراولادي، آقاي پرورش و توکلي و بنده تا تريبوني داشته باشيم و مواضع مان را بيان کنيم.»
وي با اشاره به مواضع روزنامه «رسالت» در روزهاي ابتداي تأسيس و پسازآن و اينکه آن زمان گفته مي شد کساني که در اين روزنامه مشغول بودند و خوانندگان آن به رسالتيها معروف هستند گفت: «بله درست است، مواضع اقتصادي ما مورد تأييد اساتيد جامعه مدرسين حوزه علميه قم مثل آيات آذري، قمي، راستي کاشاني، خزعلي، شرعي و… بود. آن زمان صداوسيما و روزنامههاي موجود، يکطرفه مواضع اقتصادي مهندس موسوي را تبليغ ميکردند و عليه ما موضع داشتند. بنابراين کساني که نام بردند تصميم گرفتند روزنامهاي داشته باشند تا مواضع آنها را درزمينه اقتصادي تبيين و منتشر کند. روزنامه «رسالت» مقارن با اواخر دولت اول موسوي و آغاز دولت دوم وي انتشار يافت. تحليلهاي اقتصادي اين روزنامه مقابل مواضع دولت موسوي و در جهت مخالفت با آن بود. نخستوزير و دولت نقدهاي روزنامه «رسالت» را برنتابيدند و شکايت نزد حضرت امام (ره) بردند. دأب حضرت امام(ره) هم اين بود که از دولت حمايت کند که بتواند مأموريت خود را به انجام رساند. يکبار حضرت امام(ره) در سخنراني عمومي خود بدون ذکر نام «رسالت»، به ما تشر زدند و خواستند نقدهاي خود را نسبت به دولت در آن شرايط متوقف کنيم. اين مسئله منجر به بحثهاي داغي در تحريريه «رسالت» شد. براي بعضي اعضاي تحريريه، پذيرش تشر امام(ره) خيلي سخت بود. بعد از بحثهاي طولاني، آنچه جمعبندي شد، اعلام ولايتپذيري و استقبال از تشر حضرت امام(ره) و لبيک صريح به حضرت ايشان بود. اين مأموريت به عهده آقاي پرورش گذاشته شد و ايشان با قلم روان، شيوا و جذاب خود فرداي آن روز سرمقالهاي نوشت و به اين طريق به حضرت امام(ره) لبيک گفتيم و باب نقد دولت را تا پايان جنگ بستيم.»
نبوي در خصوص روزهاي ابتدايي و اختلافات با دولت و مجلس وقت مي گويد: «سال ۶۴ زمان شروع کار بود و طوفاني بود و در شرايطي به سر ميبرديم که با نقد به مواضع اقتصادي دولت پيش رفتيم و زمان جنگ نيز بود. نتيجه نيز اين شد که آنزمان از طرف دوستان دولت و مجلس که اکثريت با جريان مقابل بود حملات زيادي بهويژه در مجلس سوم به ما ميشد. روزنامه در چنين شرايطي بود که تأسيس شد و بسيار سروصدا کرد و تيتراژش افزايش يافت، درعينحال که از طرف دولتيها و طرفدارانش تحريم بود خيلي بازتابهاي گستردهاي پيدا کرد و همانطور که گفتم نهايتاً اين کار منجر به اين شد که حضرت امام(ره) به ما تشري زدند و ما پذيرش قطعنامه انتقادها را ادامه نداديم، اما پسازآن دوباره مطالب انتقادي را آغاز کرديم.»
مديرمسئول سابق روزنامه «رسالت» درخصوص عملکرد و نگاه حرفه اي اين روزنامه از ابتداي فعاليت نيز گفت:«روزنامه «رسالت» همواره مسائل و اخلاق حرفهاي را رعايت ميکرد، زيرا دوستان متشرع و نزديک به جامع مهندسين و روحانيت بودند، پس از دولت موسوي که ما انتقاد بسياري به آن داشتيم و دوران طوفاني بود دوباره يک دوران فراز ديگري داشتيم که در زمان دولت اصلاحات بود و آن زمان جزء روزنامههايي بوديم که شديدترين انتقادات را به دولت خاتمي داشت در بيشتر سرمقالهها، تيترها و يادداشتها انتقاد خود را وارد ميکرديم اما با حفظ احترام و همين روند بين روزنامه« رسالت» و ديگر روزنامهها تفاوت ايجاد کرده بود و انتقادات با حفظ حدود و حرمت بود. رسالت سعي دارد عملکردها را نقد کند. خاطرم هست يکبار آقاي انبارلويي که سالها سردبير بود يکبار در مطلبي به نمايندگان تعرضي کرده بود و من فرداي آن روز يادداشتي عليه آقاي
انبار لويي زدم و گفتم اين موضع روزنامه نيست.»
*قديميهاي روزنامه« رسالت» حامي روزنامهنگاران جديد و پشت آنها ايستادهاند
محمدکاظم انبارلویي سردبیر پیشین روزنامه «رسالت» نیز در مورد تأسيس و نقش اين روزنامه ميگويد: «۳۴سال پيش جمعي از رجال سياسي و مذهبي از حوزه علميه و رجال ملي کشور براي اينکه گفتمان امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي تداوم داشته باشد روزنامهاي را به نام «رسالت» تأسيس کردند، که چهار فرد بزرگ حوزه علميه و شخصيتهاي ملي در رأس آن بودند، مانند مرحوم عسکراولادي، مرحوم زواره اي
جناب نبوي و آقايان احمد توکلي و پرورش هم به اين جمع پيوستند و گفتماني را در کشور به نام گفتمان «رسالت» ابداع کردند.»
او ميگويد: «آن زمان «رسالت» يک روزنامه نبود، يک حزب و جريان بود و معمولا در صفبنديهاي سياسي ميگفتند فلاني «رسالتي» است. روزنامه «رسالت» توانست اين نمايندگي را درکل کشور داشته باشد تا عناصري که فکر ميکردند در دولت آن زمان ميتوانند فارغ از دغدغههاي انقلاب و فقاهت عمل کنند، خط تمايزي بين آنها و منتقدان به دولت وقت بکشد.»
انبارلویي ادامه داد: «ما فرازوفرود بسياري را در آن زمان طي کرديم و آن زمان در اوج جنگ تحميلي بوديم و روزنامه «رسالت» يکي از رسالتهايش اين بود که در ارتباط با جنگ و دفاع مقدس پشتيبان رزمندگان اسلام باشد و گفتمان انقلاب اسلامي را پاسداري کند. بنابراين صفحاتي را بانام دفاع مقدس در روزنامه داشتيم و برجستهترين مواضع روزنامه مخالفت با دولتي کردن اقتصاد بود و ديدگاههاي کارشناسان بزرگ اقتصادي را در صفحات اقتصادي مطرح ميکرديم.»
وي گفت: «در صفحات سياسي نيز موضعگيريهاي
به هنگام داشتيم و در دفاع از ولايت و مکتب ولايتفقيه آثار بهجا ماندني گذاشتيم، مقالات آيتالله آذري قمي در دفاع از ولايت مطلقه فقيه، جاي خود را در بحثهاي حوزه و دانشگاه باز کرد و ما توانستيم در اين زمينه حرفي براي گفتن داشته باشيم.»
سردبير سابق روزنامه «رسالت» خاطرنشان کرد: «نزديک به دو سال گذشته در هيئتامنا و تحريريه «رسالت» اين بحث مطرح شد که با پير شدن مديرمسئول و سردبير و کادر تحريريه روزنامه، بايد فکري داشته باشيم. لذا تصميم بر جوانسازي گرفتيم و قرار شد نسل جديدي از روزنامهنگاران و کساني که ادامهدهنده راه انقلاب هستند روي کار بيايند. بنابراين محسن پيرهادي مديرمسئول روزنامه شد و اخوي گرانقدر او آقاي مسعود پيرهادي بهعنوان سردبير و شمار زيادي از نويسندگان و روزنامهنگاران جوان که بهتر از نسل پيشين «رسالت» در پاسداري از آرمانها و اعتقادات روزنامه مينويسند، اکنون در این مجموعه قلم ميزنند.»
انبارلويي ميگويد: «اين اقدام، قبل از بيانيه گام دوم رهبري بود و پس از صادر شدن اين بيانيه متوجه شديم که درست عمل کرديم. در تمام زمينهها بايد به اين مهم اعتقاد داشته باشيم که بايد مديريتها را به نسل جديد و نو بسپاريم آنها کارآمدتر از نسل قديمي، آرمانهاي انقلاب را ادامه خواهند داد، بنابراين در روزنامه «رسالت» شاهد ظهور يک روزنامهنگاري جديد بر اساس توليد محتواي خوب هستيم و فکر ميکنم بعد از ۳۴ سال از حيات «رسالت» رکورد جديدي در روزنامه را تجربه ميکنيم. همچنين کساني که درگذشته در روزنامه «رسالت» قلم ميزدند کنار نرفتند بلکه پشت سر نسل جديد روزنامهنگاران «رسالت» اين حرکت را حمايت ميکنند.»
*روزنامه «رسالت» اوايل تأسيس، نقش اپوزيسيون دولت را داشت
همچنين با احمد توکلي از پيشکسوتان روزنامه «رسالت» گفتوگو کرديم تا برايمان از روزهاي پرجنبوجوش ابتدايي تأسيس اين روزنامه بگويد.توکلي در گفتوگو با ما بيان کرد: «روزنامه «رسالت» در روزگاري پا به عرصه وجود گذاشت که سه روزنامه رايج در کشور منتشر ميشد و آنها طرفدار دولت بودند و منتقدان هيچ تريبوني در اختيار نداشتند و روزنامهها نيز کاملا يکطرفه برخورد ميکردند و هيچ فرصتي به منتقدان نميدادند و اين شرايط اصلا زيبنده کشور نبود.»
وي افزود: «در زمان دولت موسوي ازآنجاکه ما جزء منتقدان بوديم اين روزنامه را راه انداختيم. روزنامههاي آن زمان هرچه ميخواستند مينوشتند و ميگفتند و بههيچوجه عادلانه برخورد نميکردند بنابراين ما و جمعي از سياستمداران که جز مخالفان دولت بوديم به اين فکر افتاديم يک روزنامه راه بيندازيم.»
توکلي ادامه ميدهد: «داستان ازاينجا آغاز شد که برخي از علماي جامع مدرسين به من اطلاع دادند و گفتند بايد تريبوني در رسانههاي کشور داشته باشيم، آن زمان آقاي نهاونديان که مواضعي متفاوت از امروز داشت به من گفت که بايد روزنامهاي راه بيندازيم که بنيانگذار آن روحانيت باشد، تو نيز موافقت کن.»
اين پيشکسوت در عرصه روزنامهنگاري افزود: «پسازآن، آيتالله آذري قمي من را به قم دعوت کرد که از سران جامع مدرسين بود و پسازآن نيز آيتالله راستي کاشاني در جلسهاي با آذري قمي و چند نفر ديگر تصميم گرفتيم که روزنامهاي تأسيس کنيم.»
توکلي گفت: «من تخصصي در روزنامهنگاري نداشتم اما انگيزه داشتم و پذيرفتم و جانشين صاحبامتياز و در بخش اقتصادي مشغول به کار شدم. اين روزنامه در بحبوحهاي تأسيس شد که کشور در مسائل جنگي بود. روزنامههاي آن زمان بيمحابا به افکار امثال ما حمله ميکردند و ما فرصت دفاعي نداشتيم و اين برازنده جمهوري اسلامي ايران نبود. بنابراين روزنامه «رسالت» نقش اپوزيسيون دولت را داشت و بسياري از کساني که با روشهاي موسوي مخالف بودند نفس کشيدند و منفذ تنفس پيدا کردند.»
وي تصريح کرد: «رسالت» روزنامهاي بود که چندين وزير و وکيل سابق و چندين وکيل متشخص در آن حضور داشتند، اگر هيئتامناي روزنامه را نگاه کنيد آقايان پرورش، عسکراولادي، نبوي و من و سه يا چهار وکيل آن زمان بوديم و افراد حاضر در روزنامه سابقه انقلابي بسياري داشتند و ۴ مجتهد نيز حضور داشتند، مرحوم صادق خزعلي، مرحوم آيتالله راستي، آذري قمي و مرحوم آيتالله شرعي که در عالم روحانيت سرشناس و ما نمايندگان و وزرا نيز در روزنامه بوديم.»
توکلي در پايان يادآور شد: «آن زمان من و آقاي پرورش وزير بوديم و اعضاي حاضر در روزنامه از صاحبنظران و رجال سياسي کشور بودند و وزن سياسي روزنامه «رسالت»، شامل اعضاي جامع مدرسين، معاون وزير و چهرههاي سياسي حکومت بود و همين سابقه و تجربه به ما کمک کرد تا روزنامه اصلي کشور شويم. بنابراين «رسالت» در برههاي از زمان نقش تعيينکننده بازي کرد. اين روزنامه، هم از دولت موسوي و هم از رها کردن بازار انتقاد و هم يک مشي ديني ارائه داد.»
احمد توکلی , حانیه مسجودی , روزنامه رسالت , محمد کاظم انبارلويي , مرتضی نبوی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.