بازاریابی، حلقه مفقوده رونق تولید
| سلمانه عليزاده|
هم اکنون بيکاري يکي از مشکلات جدي کشور است و ميليونها جوان اعم از تحصيلکرده و غير از آن با مشکلات عديده معيشتيِ ناشي از بيکاري روزگار ميگذارنند، اما در همين شرايط بخش ديگري از جامعه در حال تکاپو و ايجاد اشتغالاند.
در مورد مشاغل مغفول مانده در ايران و چرخه صحيح اقتصادي با «فرشاد عالي» مدير مسئول فصلنامه منهاي نفت و معاون بخش صنايع تبديلي بسيج سازندگي به گفت وگو پرداختهايم که مشروح آن در اختيار مخاطبان قرار ميگيرد.
*مهمترين مشکل چرخه توليد در کشور را چه چيزي ميدانيد؟
مسئلهاي که در حوزه توليد بسيار مسئلهساز است ناآشنايي با بازاريابي براي محصول توليد شده است و زمانيکه زنجيره ارزش ناقص باشد کالاي توليدي با کيفيت هم ممکن است بازار خود را پيدا نکند.
اقتصاد ما از توليد به بازار است، ولي اقتصادهاي موفق دنيا از بازار به بازار هستند مثلاً در چين و ژاپن توليد کننده ابتدا ثبت سفارش ميکند، بعد دست به توليد ميزند اما در کشور ما هنوز سيستم سنتي است و هنوز علم بازاريابي را چندان جدي نگرفتهايم و صرفاً به علم توليد بسنده کردهايم. چند درصد از کشاورزان ما که توليد کننده هستند ميتوانند خودشان در فضاي ديجيتال بازاريابي کنند؟
راهاندازي مجموعههاي دانشبنيان جهت بازاريابي يکي از نيازهاي مبرم چرخه اقتصادي کشور است.
اقتصاد ما نياز به مجموعههاي تسهيلگري دارد که قسمتهاي مختلف چرخه اقتصادي را به هم وصل کند و فارغالتحصيلان ما علاوه بر اينکه ميتوانند جهت اشتغال به سمت توليد بروند زنجيره ارزش، تسهيلگري در امر توليد و بازاريابي را هم مدنظر قرار دهند.
*چرخه صحيح اقتصادي براي يک توليد کننده شامل چه مواردي است؟
گامهاي زنجيره ارزش عبارت است از نهاده، توليد، صنايع بستهبندي و برندسازي نهايتاً هم بازاريابي و فروش. اما در کشور ما تنها توليد و فروش شناخته شده است.
تکميل زنجيره ارزش در چند گام صورت ميگيرد: گام اول زنجيره ارزش محصول، نهاده، نيروي انساني، مکان اوليه است. گام دوم در زنجيره ارزش توليد است اشکال ما اين که هميشه از نهاده عبور ميکنيم، در اقتصاد گفته ميشود که هر چه ماده اوليهاي مورد نياز براي توليد نياز را با قيمت کمتري به دست بياوريم، سود بيشتر و ضريب موفقيت بالاتري خواهيم داشت. مثلاً وقتي در شهري يک محصول توسط ۲۰ توليد کننده مهيا ميشود ، قرار گيري
۲۰ توليد کننده در يک خوشه موجب ميشود تناژ توليد هر ۲۰ توليد کننده بالا ميرود و قيمت خريد مواد اوليه پايين ميرود.
گام ديگر زنجيره ارزش، نحوه توليد است گاه مشاهده ميکنيم در يک شهرستان و يا استان همه کشاورزان يک محصول ميکارند که موجب ميشود در اثر وفور محصول قيمت به يکباره کاهش يابد همين مسئله موجب ميشود سال آينده هيچ کشاورزي آن محصول را نکارد و قيمت محصول بالا ميرود اما اگر خوشهها شکل بگيرد مشخص ميشود نياز بازار چقدر است و لذا چه تعداد کشاورز آن محصول را بکارند و ديگر کشاورزان محصولات ديگر را و حالت تناوب و چرخش محصولات در خوشه براي آنها مشخص شود، لذا نبود خوشهها هم به توليد کننده و هم به بازار و مصرف کننده آسيب وارد ميکند، اما جايگيري جوانان در اين مشاغل مديريتي بخشي از زنجيره ارزش را تکميل ميکند.
گام بعدي زنجيره ارزش و مردمي کردن اقتصاد، فعال کردن پتانسيلهاي منطقهاي است. هم اکنون مجموعه بسيج سازندگي مزيتهاي منطقهاي و جغرافيايي هر استاني را پيدا کردهاند مثلاً استاني مثل استان آذربايجان غربي و شرقي سالانه ۱/۵ تن سيب درختي توليد ميشود که ۳۰۰ هزار تن آن به شکل ضايعات دور ريخته ميشود، يا در شهر گرگان امسال ۳۵ هزارتن محصولات جاليزي و باغي توليد شده که ۱۱ هزار تن آن به شکل ضايعات دور ريخته ميشود منظور از ضايعات، محصولات غيرقابل استفاده و فاسد نيست بلکه منظور محصولات زيردرختي يا لکهداري است که به خوبي محصول کاملاً سالم فروش نميرود اما اگر سيبها به آب ميوه، مربا، سرکه سيب و …. و محصولات جاليزي به ترشي، رب و … تبديل شوند سود کشاورز از محصولات جانبي چند برابر خواهد شد.
مجموعه بسيج سازندگي هر استان و شهرستان مکلف به کار دقيق تحقيقاتي روي مزيتهاي منطقه جغرافيايي مربوط به استان خود هستند تا اقتصادهاي مردمي را وابسته به اين مزيتها رشد دهند و مردم هر استان با مراجعه به بسيج سازندگي استان خود ميتوانند از مشاوره دوستان استفاده کنند. مثلاً دوستان بسيج سازندگي سميرم اصفهان روي زنجيره ارزش سرکه سيب کار ميکنند چون آنجا نزديک به ۵۰ هزار تن ضايعات سيب درختي دارد.
*در نورآباد ممسني نزديک به ۱۸۰ هزار تن توليد انگور داريم که حدود ۳۴ هزار تن آن ضايعات است که قابليت تبديل به سرکه و آب انگور را دارد، در بحث نهاده چنين محصولاتي قيمت پاييني دارند و اگر فرآوري شوند چه ارزش افزودهاي را با خود براي کشاورز يا توليد کننده به همراه دارند؟
کشور ما جزء سه کشور اول جهان در ضايعات خرما است، در جشنواه خرمايي که در تهران برگزار شد از ۷۲ محصول خرما از سراسر کشور رونمايي شد، اما اين محصولات به استارت آپها و تسهيلگرهايي نياز دارد که آنها را معرفي و به بازار کشور پمپاژ کند.
گام ديگر زنجيره ارزش برندسازي است. در نمانام يا برندسازي توليد کننده با بستهبندي خوب به ارزش افزوده محصول خود ميافزايد چرا که محصول توليدي هر چقدر هم کيفيت داشته باشد چون در بستهبندي منظم، شکيل و چشمنوازي نيست نميتواند اعتماد مشتري را جذب کند.
لذا وقتي نهاده و مواد اوليه خوب انتخاب نميشود و فقط توليد ميشود، بستهبندي و برند سازي خوب انجام نميشود و بازاريابي هم صورت نميگيرد نبايد انتظار فروش خوب را داشته باشيم.
*کسي موفق است که حداقل تکنيکهاي بازاريابي را بداند و بتواند خود را در فضاي مجازي معرفي کند، مثلاً توليد کننده پوشاک ۱۰ ميز خياطي دارد و هر ۱۰ ميز را به کار دوخت و دوز تخصيص داده است. چرا در مجموعه خود ۲ نفر را براي بازاريابي اينترنتي و شبکههاي اجتماعي به کار نگرفته است؟ از طرفي گفتيد که توليد کنندگان ما از عدم فنون بازاريابي قوي رنج ميبرند، اما حقيقت اين است که بسياري به دانش روز دسترسي ندارند و ناآگاه هستند و لازم است که در اين زمينه تقويت و آموزش داده شوند، متولي اين موضوع کجا است؟
رسانهها و صدا و سيماي ما بجاي اينکه صرفاً کلاسهاي آموزشي تست کنکور در شبکههاي مختلف پخش کنند بخشي از آنتن خود را به آموزش تکنيکهاي بازاريابي اختصاي دهند، هم اکنون ۵ ميليون فارغ التحصيل بيکار داريم، همه نوجوانان را تشويق کنيم به دانشگاه بروند که بيکار بشوند؟
درست نيست که همه تخممرغهايمان را در سبد تحصيل دانشگاهي بچينيم، آيا فقط دانشگاه راه نجات و اشتغال جوانان ما است؟ دانشگاه ميتواند زندگي ما را ارتقاء دهد اما موفقيت همه جوانان در گرو تحصيلات دانشگاهي نيست.
اگر دو سازمان گسترده کمک آموزشي کنکور داريم حداقل ۲۰ سازمان بزرگ کمک آموزشي نياز داريم که به آموزشهاي اقتصادي بپردازند و مردم را در حوزه بازاريابي و … آموزش دهند و به شکل مداوم در دسترس مردم باشند.
*بسيج سازندگي تا چه حد به رونق تجارت داخلي داخل ايران اعتقاد دارد؟
يکي از راهبردهاي اصلي ايجاد اشتغال، تقويت تجارت داخلي است، گفتيم که مزيت هر منطقه و استان را بايد بشناسيم گام بعدي اين است که هر استان يا شهرستان در توانمنديهاي خود بايد فقط صادر کننده باشد و نبايد از جاي ديگر مشابه محصولات خود را وارد کند. مثلاً در طالقان چندين هزار رأس دام وجود دارد، به تبع آن لبنيات زياد توليد ميکنند و اين ظرفيت را دارد که به قطب لبنيات ايران تبديل شود اما طالقان و استان البرز نبايد از خارج از استان خود مثل فلان کارخانه معروف لبنياتي در تهران يا شمال کشور واردات لبنيات داشته باشد.
از طرفي ممکن است چند استان و يا چند شهرستان مجموعاً ظرفيتها و مزيتهاي مشابهي داشته باشند در اين صورت هم ميتوانند به شکل يک قطب هماهنگ با هم فعاليت کنند و هم محصولات را به شکل اختصاصي بين هم تقسيم کنند.
*در اشتغالزايي و پيشنهاد شغل به جوانان آسيبهاي کار همچون تخريب منابع طبيعي را هم در نظر گرفتهايد؟
يک نکته بسيار مهم اين است که بسيج سازندگي با دستاندازي به منابع طبيعي مخالف است و مزيتهاي منطقهاي را به دور از تخريب منابع طبيعي و محيط زيست دستهبندي کرده است، مشخصاً در موضوع گياهان دارويي جايي که گياهان دارويي خودرو در سطح وسيع مثل آويشن يا پسته وحشي يا بنه وجود دارد و بلااستفاده از بين ميروند مردم محلي ميتوانند آنها را به شکل اصولي جمعآوري کنند به شکلي که به پايه گياه آسيبي وارد نشود و به صورت خشک شده و … به بازار عرضه کنند اين مورد غير از دستاندازي به طبيعت مانند تخريب جنگلها و مراتع است.
*آيا شروع راهاندازي کسب و کار توليدي با گرفتن وام را پيشنهاد ميکنيد؟
شايد بگوييد اغلب جوانان حداقل هزينهها را براي خريد صنايع تبديلي ندارند و اذهان به سمت گرفتن وام سوق پيدا کند، به اين دست جوانان توصيه ميکنم کار خود را با گرفتن وام شروع نکنيد.
*مثلاً ضايعات بازار ميوه تهران يا يک باغ مقدار زيادي است که نياز به سرمايه بالا و امکانات زيادي ندارد اما فرآوري آنها ارزش افزوده خوبي به همراه دارد. با همين کار کوچک ميتوانيد به اين محاسبات دست پيدا کنيد، چنين کاري چقدر هزينه نياز دارد و بازارِ تقاضاي محصول فرآوري شده کجا است؟
زماني توصيه به گرفتن وام ميکنيم که فرد زنجيره ارزش شغل مورد نظر خود را درک کرده و بازاريابي محصولات را انجام داده باشد در اين صورت ميتواند اميدوار باشد که ميتواند سرمايه هزينه شده را تأمين کند.
در ايجاد اشتغال به دنبال راهاندازي مشاغل با حداقل هزينهها هستيم و لازم نيست که حتماً ۲۰۰-۳۰۰ ميليون سرمايه براي راهاندازي يک شغل وجود داشته باشد.
*به صاحبان سرمايه چه توصيهاي داريد؟
توصيه به صاحبان سرمايهاي که دنبال سود خوب هستند ورود به قطبهاي صنايع تبديلي است هم اکنون شرکتهاي دانشبنيان علمي دانشگاهي داريم که در حوزه توليد دستگاههاي صنايع تبديلي مشغول فعاليت هستند.
*چند نمونه از توليدات و صنايع تبديلي موفق را مثال ميزنيد؟
ايرانشهر از قطبهاي دوخت و دوز مردم بلوچ است يا رويان مازندران نزديک به ۱۵۰۰ نفر دوزنده را در خود جايي داده است و ۵۰۰ کارگاه توليد پوشاک در روستاهاي کردآباد داريم.
ممقان اصفهان قطب توليد نخودچي جهان است که به الگويي در زمينه صنايع تبديلي بدل شده است به گونهاي که ۶۰ درصد نخودچي جهان را توليد ميکند و رقيب جدي توليد نخودچي براي ترکيه محسوب ميشود، در سالهاي پيش يکي از مردم اين شهر به ترکيه ميرود و با تکنيک توليد نخودچي آشنا ميشود پس از بازگشت به ايران اين صنعت تبديلي را در شهر ممقان گسترش ميدهد امروز شغل مردم ممقان توليد نخودچي است و معتقد هستند سهم آنها از توليد نخودچي جهان پايين است و هنوز جاي رشد دارند. حسن مردم اين شهر اين است که وابسته به دولت يا سفارت و … نيستند و زنجيره ارزش در اين مورد کامل کردهاند.
از فرصتهاي کنار خود به راحتي عبور نکنيد مثلاً وقتي به مسافرت ميرويد جستوجو کنيد شايد بتوانيد بخشي از بازار فلان محصول مورد نياز در آنجا را در دست داشته باشيد يکي از توليدکندگان ميگفت هر وقت به مشهد ميروم با خودم روسري و ساق دست براي فروش در بازارهاي معروف مشهد ميبرم و شروع کارم هم از يک ارتباطگيري اوليه با لباس فروشيهاي مشهد بود. از طرفي محلهاي مختلفي را در شهر خودم براي تهيه پارچهها با قيمت مناسبتر ميشناختم لذا محصولاتي که به مشهد ميبردم به خاطر قيمت پايينتر با مشتريان زيادي مواجه ميشد. بعد هم تنها به بازار مشهد قانع نشد و در اصفهان و جمعه بازار و … مشترياني براي خود پيدا کرد.
امروز تعداد زيادي از جوانان در گيلان زالو پرورش ميدهند و صادر ميکنند، آغاز قصه هم از اينجا شروع شد که وقتي چند جوان براي کار به بسيج سازندگي مراجعه کردند در يک بررسي اجمالي متوجه شديم در محل سکونت اين جوانان حوضچههاي آب زيادي به شکل طبيعي جريان و پتانسيل آبزي پروري از جمله پرورش زالو دارند و بعد هم تبديل به الگويي براي کل در زمينه پرورش زالو کشور شدند و در اين زمينه هنوز جاي رشد بسياري داريم هم اکنون درآمد ارزي تايلند از صادرات زالو ۴ برابر درآمد نفتي ايران است.
نمونه ديگر فعاليت چندين جوان تحصيلکرده رشتههاي شيمي، صنايع غذايي و کشاورزي در يک کارگاه توليد ميوه خشک ارگانيک و عاري از مواد شيميايي است که حتي در شستو شوي ميوهها به شکل ابتکاري از بخار آب استفاده ميکنند. اين مجموعه کار خودشان را از خشک کردن ساده ميوه شروع کردند و بعداً به خريد دستگاههاي تبديلي و بعدتر اختراع دستگاههاي تبديلي بدون رقيب در دنيا ارتقا دادند. اگر چه صادرات کار سختي است اما اين جوانان موفق به باراريابي براي محصولات خود در ترکيه و روسيه شدهاند چرا که محصولات خود را با بهترين کيفيت و بستهبندي به بازار عرضه ميکنند.
نمونه ديگر تبديل شدن تويسرکان به قطب توليد مبل و منبت ايران تنها به دست دو جوان است اين دو جوان با سفر به تهران، فوت و فنهاي مبل و منبتکاري را ميآموزند و به شهر خود تويسرکان بازميگردند و به علت وفور درختان گردو در اين شهر کارگاه کوچکي را تأسيس ميکنند و مشغول مبلمانسازي ميشوند. طولي نميکشد که دوستان، اطرافيان و همشهريان آنها هم به همين شغل روي ميآورند و هم اکنون ۴ هزار کارگاه توليدي کوچک و زودبازده در تويسرکان فعاليت دارند.
البته اين جوانان هم در حوزه بازاريابي خوب عمل کردهاند بر اساس دادههاي شوراي ملي مبلمان و دکوراسيون ايران و صنايع وابسته، کشورهاي عراق، قزاقستان، آذربايجان، ارمنستان، ازبکستان، افغانستان، تاجيکستان، کشورهاي عربي حوزه خليج فارس و اوکراين به عنوان عمده کشورهاي مقصد صادرات مبلمان ايران شناخته ميشوند.
يا در شهر مود چند جوان يک تکه زمين را فنسکشي ميکنند و تنها با چند عدد شترمرغ کار پرورش شترمرغ را راه مياندازند و بعد از ۶ ماه ۱۰ واحد پرورش شترمرغ در مود پا ميگيرد پس از آن ديگر مردم مود هم براي راهاندازي واحدهاي پرورش شترمرغ وارد ميدان عمل ميشوند.
ما در ميان کارآفرينان موفق خود کشاورزي را داريم که زمينهاي کشاورزي او به خاطر آبگيري سد، زير آب ميروند اما دست به ابتکاري ميزند و با همين آب سد، رو به پرورش ماهي در قفس ميآورد. سبکي از پرورش ماهي که به آب زيادي نياز ندارد، او زيرساختهاي پرورش ماهي را به گونهاي طراحي کرده که در ۶ ماه از سال پرورش ماهي گرمابي و در ۶ ماه ديگر پرورش ماهيهاي سردابي را انجام دهد.
چند سال پيش ۵ دانشجو در زمين پدريشان بدون وام شروع به کشت گياهان دارويي کردند و بعد از آزمون و خطاهايي که انجام دادند و زير و بم کار به دستشان آمد و از بازار فروش محصولات خود مطمئن شدند اقدام به گرفتن وام براي توسعه کار خود نمودند.
يکي از جوانان خوش فکر رامسري دست به کشت کاکتوس زده بود و از پيوند آنها ۱۲۰ نوع کاکتوس توليد کرده بود و به خارج از ايران صادرات دارم، بخش قابل توجهي از فعاليت خود را هم به تبليغ محصولات در فضاي مجازي تخصيص داده بود. شهر قمشچه استان اصفهان در سال بيش از ۳ هزار تن در سال صادرات نان خشک به خارج از خود دارد. يا شهر سردرود که با توليد تابلوفرش ۱۰ برابر جمعيت خودش اشتغالزايي و صادرات داشته است.
*مجموعه منهاي نفت و بسيج سازندگي براي ارتقا دانش بازاريابي مردم چه پيشنهادي دارد؟
نياز به تحولي در حوزه بازاريابي داريم بطوريکه مجموعههايي کار اصلي آنها آموزش تکنيکهاي بازاريابي به مردم باشد. بيش از ۵ ميليون تحصيلکرده بيکار در کشور داريم چرا به اين جمعيت آموزشهاي بازاريابي داده نشده است؟ چرا جوانان ما خبر نداردند که فلان شهر با ۱۳۰۰ کارگاه توليدي نياز به بازايابهاي حرفهاي دارد؟
اشتغال , بازاريابي , بيکاري , جامعه , سلمانه عليزاده
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.