ایران، تشنهتر از همیشه
مرضيه صاحبي
باران نتوانست عطش اين سرزمين تشنه را فرو بنشاند. خشکي در سرشتش نهادينه شده وحتي حاصل۲۰ سال بارش مداوم هم خاتمه خشکسالي نخواهد بود. تصور نکنيد که اين اتفاق نامبارک است، چرا که ذات اين سرزمين چنين است وهيچ گاه از کمآبي و خشکيدگي در امان نيست. به قول معاون آب و آبفاي وزارت نيرو « ۶۱ درصد كشور ايران خشك يا نيمه خشك است و اين نوع اقليم هميشه با خشكساليهاي طولاني و ترساليهاي ناگهاني همراه است. از اين رو، نه سالهاي پرآب بايد ما را هيجان زده كند و نه سالهاي خشك نااميدمان.»
ميگويند سال آبي جاري، ظرف ۵۰ سال اخير، پربارش ترين بوده وگزارش وزارت نيرو،روايتگر بارش تجمعي ۳۳۳ ميليمتري از مهر ۱۳۹۷ تا ۳۱ خرداد ۱۳۹۸ است که افزايش۱۰۰ درصديدر مقايسه
با سال آبي گذشته را نشان ميدهد. همچنين ارتفاع كل ريزشهاي جوي از ابتداي مهر سال گذشته تا ۱۳ تير ۱۳۹۸بالغ بر ۳۳۳ ميلي متر است که اين ميزان نسبت به ميانگين دورههاي مشابه درازمدت، ۴۵ درصد افزايش داشته است. اما فارغ از داده هاي آماري، اين بارش ها چقدر توانسته اند
کام خشکيده اين سرزمين را تر سازند؟ آيا در مديريت روانآبها، کامياب بوده ايم؟
پيش از پاسخ به اين پرسش ها، اظهارات رضا اردكانيان، وزير نيرو را مرور مي کنيم. وي توضيح داده است: «بيش از ۵ ميليارد مترمكعب در بازه زماني ۲۷ اسفند تا۱۳ فروردين آب شيرين اضافه بر روان آب هاي قبلي در مخزن ۱۷۲ سد مخزني كشور ذخيره و ۴۰ تالاب بزرگ كشور سيراب شده اند.»
قاسم تقي زاده خامسي،معاون آب و آبفاي وزارت نيرو هم گفته است:«ظرفيت كل سدهاي بزرگ ۵۰ ميليارد متر مكعب است و در كشور حدود ۱۷۲ سد بزرگ وجود دارد كه اكنون بيش از ۷۳ درصد آنها پر هستند. همچنين بر اين امر تصريح کرده است که«كاهش بارندگي در دهه اخير موجب شده بود در سال گذشته ۳۳۶ شهر با جمعيتي بالغ بر ۳۵ ميليون نفر با تنش آبي مواجه باشند. با بارندگي هاي
مناسب سال آبي جاري حدود ۱۰۰ شهر از تنش آبي خارج شده است.» اما به روايت کنشگران محيط زيست، خروج از تنش آبي به معناي خاتمه بحران نيست. اگرچه سرنوشت اقليمي ايران چنين رقم خورده اما خودمان هم در مديريت منابع آب ناکارآمد عمل کرده ايم. برهمين اساس صاحب نظران از اتمام منابع آبي طي ۵۰ سال آينده سخن گفته وحتي با استناد به گزارش ناسا مدعي شده اند، «بخشهاي وسيعي از ايران ظرف۳۰ تا ۴۰ سال آينده به بيابان مطلق تبديل مي شود.» آنها معتقدند، ايراني ها
۴ برابرمتوسط جهاني آب مصرف مي کنند و از طرفي توسعه بيش از ظرفيت بخش کشاورزي، فشار مضاعفي را بر منابع آبي کشور تحميل کرده است. در عين حال بالغ بر ۵۰ درصد مصارف ما ايراني ها، وابسته به آبهاي زيرزميني است، مطابق استانداردهاي جهاني برداشتي فراتر از۴۰ درصد فاجعه است حال آنکه ميزان برداشت کشورمان بين ۷۰ تا ۸۶ درصد بوده و با اين حساب هر اندازه که خوب ببارد باز جبران نخواهد شد. اقليم خشک و نيمهخشک هم مزيد بر علت شده تا درصد بسيار کمي از بارشها به سفره هاي آب زيرزميني نفوذ کند و طبعا بخش قابل توجهي از آن به علت تبخير و تعرق از دسترس خارج ميشود و البته بخش وسيعي از بارشهاي سيلابي امسال در بخش آبريز منتهي به دريا بوده و به سرعت از حوضه آبريز خارج شده است.
مطابق اطلاعات شرکت مديريت منابع آب ايران تا پايان سال آبي ۹۶-۹۵ميزان کسري مخازن آب زيرزميني کشور حدود ۱۳۰ ميلياردمترمکعب است. خبرگزاري فارس در قالب گزارشي به بررسي اين مسئله پرداخته و مطرح کرده است: اگر در خوشبينانه ترين حالت ممکن بهدليل بارشهاي بيسابقه، ۳۰ ميلياردمترمکعب در منابع آب زيرزميني ذخيره شود، آنگاهمخازن آب زيرزميني کشورمان بازهم ۱۰۰ ميلياردمترمکعب کسري خواهد داشت.
* معناي باران، جبران کم آبي نيست
حسين آخاني، عضو هيئت علمي دانشگاه تهران در اين باره به روزنامه رسالت مي گويد:«بسياري از دشت هاي ما با فرونشست مواجه شده اند و اين امر باعث شده که سفره هاي
آب هاي زيرزميني ازبين بروند و حتي اگر باران هم ببارد بازهم زيرزمين جمع نخواهد شد زيرا همانند مخزني فروريخته است.ايراني ها در گذشته به اين نتيجه رسيدند که آب را بايد در زيرزمين و نه در روي آن نگه دارند. در واقع آب در زيرزمين ذخيره و دور از تابش خورشيد، حفظ مي شد و مردم هم با اختراع قنات از آن استفاده مي کردند اما بعد از شکل گيري صنعت سدسازي، تجربه چندين هزارساله ما يعني قنات ها به دست فراموشي سپرده شد و با گسترش صنعت سدسازي غلط، نظام طبيعي هيدرولوژيکي، ويران شد.»
برخي از تحليلگران زيست محيطي يادآور شده اند که مردم اين سرزمين از ديرباز با ابداع قنات و آبانبارها نشان دادهاند با اقليم حاکم بر اين کشور به خوبي سازگارند و در اين ميان مديريت غلط دولتي بر منابع آبي که پس از اصلاحات ارضي در ايران به وجود آمد، تعادل آبي را بر هم زد. امروزه بيش از آنکه به دانش بومي اين سرزمين در مديريت آب توجه شود، با مطرح کردن اين قبيل گزارهها، وضع تعرفههاي بيشتر بر آببهاي مصرفي و کسب درآمد از محل آبفروشي دنبال ميشود. برخي مسئولين چنان از لزوم مديريت مصرف و اصلاح رفتار مصرفکنندگان صحبت ميکنند که گويي همه مشکلات آبي کشور تقصير مردم است و بايد مردمي که از نظر آنان بويي از سازگاري با کمآبي نبردهاند را با کمآبي سازگار کرد! در حالي که امروزه کمتر کارشناسي در اين کشور وجود دارد که اعتراف به ضعف مديريتي در بخش آب کشور نکند. جالب است که در هياهوي اين شعارها، باز هم طرحهاي خسارتآفريني چون طرحهاي انتقال آب بينحوضهاي، تونلهاي انتقال آب که موجب مرگ چشمهها و سفرههاي زيرزميني شده است و فقط در اين بين از مصرف بالاي آب توسط مردم به عنوان تنها عامل ناسازگار با کمآبي ياد ميشود.
مطابق اظهارات آخاني،«بارش ها به طور مقطعي توانست بخش کوچکي از کمبودها را جبران کند اما معناي باران، جبران کم آبي ها نيست پس بايد حواسمان باشد که همين روزها در ايران با گرماي بسيار شديد روبه رو هستيم که بخش زيادي از آبها را تبخير مي کند. همچنين مقدار قابل توجهي از باران ها بر اثر سيلاب از بين رفت و آن طور که بايد و شايد جذب زمين نشد. ضمن اينکه سيستم کشاورزي ما نادرست بوده و شاهد پايداري خاک نيستيم و تخريب هاي بيش از حد در بستر رودخانه ها به چالش کم آبي دامن زده است. بنابراين مشکل حل نشده و بايد همچنان به طور جدي برنامه هاي اصلاح مديريت و مصرف آب را دنبال کنيم.»
*تمام شدن آب در ۵۰ سال آينده، گزاره درست علمي نيست
اين عضو هيئت علمي دانشگاه درادامه به دو فرضيه پايان يافتن منابع آبي ظرف ۵۰ سال آينده و يا رفع بحران آب پس از بارش هاي سيل آسا اين گونه پاسخ مي دهد:«نه کساني که مي گفتند ۵۰ سال ديگر آب شرب نخواهيم داشت، درست سخن گفته اند و نه آنها که پس از بارندگي هاي امسال فکر مي کردند ايران وارد دوره ترسالي شده، هيچ کدام از اين ها داراي گزاره هاي درست علمي نيستند. ايران بر روي کمربند خشک زمين قرار گرفته و هميشه بارندگي در اين کشور دچار نوسانات بوده است. ما با دوره هايي مواجه بوده ايم که خشک تر و يامرطوب تر بوده اند بنابراين نمي توان نظر کلي داد و تمام مختصصان برجسته هم در آن برهه که برخي مدعي بودند ايران ظرف ۳۰ تا ۵۰ سال آينده آب ندارد؛ اين سخنان را داراي بنيان علمي نمي دانستند. اما دو مسئله اساسي براي ايران بسيار نگران کننده است، يکي بحث مديريت آب و ديگري تاثيرات تغيير اقليم بر منابع آبي ايران است بنابراينعدم مديريت آب به هر حال مهمترين عامل بحران آبي در ايران به شمار مي رود.»
آخاني معتقد است، به رغم سوء مديريت ها براي تابستان امسال بسياري از سدها، پر شده است و شايد دستگاه هاي مسئول نگراني سالهاي قبل را نداشته باشند اما نبايد به دليل بهتر شدن وضعيت منابع آبي، در زمينه مديريت و صرفه جويي، سرمايه گذاري نکنيم. دولت بايد امسال بودجه خود را در جهت کاهش مصرف و تغيير الگوي مصرف آب صرف کند.
عضو هيئت علمي دانشگاه تهران تاکيد مي کند: «سرنوشت کشورمان را نمي توانيم تغيير بدهيم به هرحال در منطقه خشک و نيمه خشک قرار گرفته ايم اما مردم ما در گذشته ياد گرفته بودند که آب را درست مديريت کنند و به اصطلاح با خشکسالي آشنا بودند ولي به مرور فراموش کردند در کجا زندگي مي کنندو دچار توهم پرآبي شدند، اين امر باعث شد نسبت به مصرف آب، طمع و ولع پيدا کرده و در شهرهاي بزرگ متمرکز شوند. باتوجه به تغيير اقليم و تسلط گرماي بيشتر بر حوزه خاورميانه، اگر بارندگي مان افزايش داشته باشد بازهم با کمبود جدي آب مواجه خواهيم بود.»
سعادت حنيفيان از ديگر اساتيد دانشگاه و صاحب نظران حوزه منابع آبي است که در گفتوگو با روزنامه رسالت، «اين بارش ها را مسکن مي داند چرا که بخش اعظمي از اين نزولات از طريق آبراهه و به خاطر عدم اجراي آبخيزداري و نابودي پوشش گياهي و مراتع و جنگل ها که حکم اسفنج را براي جذب آب دارند، از بين رفته است. بنابراين بحران آب هنوز تمام نشده است.»
مي گويند دامنه اين بحران از ۴۰ تا ۵۰ سال پيش به واسطه استحصال زياد و گرم شدن دماي کره زمين آغاز شده است. به اعتقاد حنيفيان،چنين مسائلي بايد ما را مجاب مي کرد تا در زمينه مصرف آب صرفه جويي کرده ومنابع آب زيرزميني و سطحي را بيش از اين به هدر ندهيم.کشور ما باتوجه به عرض و طول جغرافيايي و تابش مستقيم خورشيد، خشک و نيمه خشک
بوده و به علت تبخير و تعرق بالا، آسيب پذير است و در کنار همه اين ها با کشاورزي غرقابي و استحصال بيش از حد، منابع آب زيرزميني را نابود کرده ايم.
به روايت اين استاد دانشگاه، سالانه به طور ميانگين يک متر پايين رفت سطح ايستابي آبهاي زيرزميني اتفاق مي افتد يعني تاکنون حدود ۴۰ الي ۵۰ متر به طور ميانگين پايين رفت داشته ايم. اما اين آمار از کجا آمده است ؟ حنيفيان اينگونه پاسخ مي دهد: «اين آمار از مناطق همدان، کرمانشاه، کردستان و ايلام آمده زيرا آب در اين مناطق روي سطح بوده و سالها پيش اگر براي استحصال، چاه حفر مي کرديد، ممکن بود در يک متري و حتي روي سطح خاک، به آب برسيد ولي در حال حاضر بايد ۴۰ تا ۵۰ متر و در برخي از مناطق خشک تر همانند مناطق کويرنشين ۷۰ تا ۸۰ متر خاک را حفر کنيد تا به آب برسيد.»
اگر بخواهيم ميانگين بارش را در سطح مناطق کم بارش به صورت خوشبينانه حدود نيم متر در نظر بگيريم بازهم در اصل
ماجرا تفاوتي ندارد زيرا براي رسيدن به آب ۵۰ سال پيشبه صدسال زمان نياز داريم. آن طور که حنيفيان يادآور
مي شود:«در شرايطي مي توانيم به آب ۵۰ سال پيش برسيم که بارش ها به صورت متوالي ببارد و جنگل ها و پوشش گياهي ما آنقدر داراي تراکم بالا باشد که تمام آب باران را جذب کرده وحتي در حوزه صنعت، کشاورزي و آب شرب هم استحصالي انجام نشود و تبخير و تعرق هم در کار نباشد و يا تمامي موتورهاي چاه هاي عميق خاموش باشد، تازهدر اين صورت به آب زيرزميني ۵۰ سال پيش مي رسيم.»
وي با اشاره به اينکه ما راه بسيار سختي براي ۱۰ سال آينده پيش رو داريم، تاکيد مي کند: طي ۱۰ سال آينده شرايط منابع آبي ما حتي در بخش تامين آب شرب بغرنج شده و حتي شاهد مهاجرت معکوس از تهران، خراسان رضوي، اصفهان، شيراز و مشهد خواهيم بود.اما آيا اين اتفاق حاصل تغيير اقليم است؟
*کم آبي، روند طبيعي اقليم ايران
پيش تر هم به اين امر اشاره اي گذرا داشتيم که سرنوشت اقليمي ايران کم آبي است و بايد با آن سازگار شد. اما برخي معتقدند آن چه بيش از کمبارشي يا شرايط اقليمي، موجب به وجود آمدن چالش کمآبي در کشور شده، نرخ بالاي تلفات آب است. تلفاتي که از موقع آغاز بارندگي تا پيش از رسيدن به دست مصرفکنندگان رخ ميدهد. سهم تلفاتي که درباره آن صحبت ميکنم از کل موجودي بالقوه آب کشور، بيش از ۸۰ درصد است! اگر فقط يکچهارم اين تلفات را کاهش دهيم (که اين امر غيرممکن هم نيست)، موجودي آب بالفعل کشور دو برابر خواهد شد که حتماباعث رفع مشکلات آبي کشور ميشود. اما تا زماني که نه تنها اقدامي براي کاهش تلفات تبخير و سيلاب در کشور نميکنيم، بلکه حتي بعضا با سياستهاي غلط در مديريت آب، موجب تشديد تلفات هم ميشويم، بله؛ بايد اعتراف کرد که اگر ۱۰ برابر باران امسال هم بيايد، هيچ تغيير مثبتي در وضعيت منابع آب کشور رخ نخواهد داد.
در عين حال حنيفيان هم تصريح مي کند که ماجراي کم آبي و خشکي، سرنوشت ايران نيست بلکه روند طبيعي اين کشور است. ميانگين بارش ما در برخي از قسمت ها نرمال است. مثلا در انزلي تا ۲ هزار و ۲۰۰ ميلي متر برآورد بارش صورت گرفته ولي يزد زير ۵۰ ميليمتر است. اين يک واقعيت است که براي اين کشور رقم زده شده و دست کسي هم نيست. در ۵۰ تا ۷۰ سال پيش جمعيت کشور ما زير ۳۰ ميليون نفر بوده است. ما رشد جمعيت داشته ايم، اين رشد جمعيت اقتضاء مي کند که توليدات کشاورزي که منبع مواد غذايي هست، بيشتر شود اما به طور ناصحيح توليد مي کنيم. براي هر کيلوگرم هندوانه ۵۰۰ ليتر آب مصرف مي کنيم تا به مرحله بهره برداري مي رسد. يعني براي يک هندوانه ۵ کيلويي که به کشورهاي حاشيه خليج فارس صادر مي شود، ۲ هزار و ۵۰۰ ليتر آب مصرف مي شود.
وي درباره لبريز شدن ظرفيت سدها و رفع بحران کم آبي در تابستان مي گويد: اين امر بستگي به موارد استفاده دارد. اگر قرار باشد براي آب شرب شهري و روستايي و يا مصارف صنعتي باشد، کفايت مي کند اما در غير اين صورت، کفاف نمي دهد.
پرويز کردواني، پدر کويرشناسي ايران هم در گفتوگو با روزنامه رسالت به منظور تحليل وضعيت منابع آبي ايرانبه سخنان معاون وزير نيرو استناد کرده و يادآور مي شود: «۲۳۳ شهر ما دچار تنش آبي اند و ۸ هزار حلقه چاه حفر شده که از ميزان ۳۲۰ هزار حلقه چاه، غيرمجاز است و سفره آب زيرزميني را خالي مي کند.» در حال حاضر براي چندين هزار روستا با تانکر آب مي برند و هفته اي يکبارهم آبرساني انجام مي شود. وضع آب همچنان خيلي بد است با اين وجود بعضي ها شايعه کردند که ديگر کم آبي نداريم. در حالي که اينگونه نيست.»
*سراغ آبهاي غيرمتعارف برويم
وي در ادامه بر اين امر تاکيد مي کند:«باران امسال مربوط به گرم شدن کره زمين بوده است. پيامد اين گرم شدن را مي توان در بارش هاي ناگهاني و بي نظم خلاصه کرد. به عنوان مثال در يزدي که ۶۰ ميليمتر باران مي آيد، ممکن است به يکباره ظرف ۲۴ ساعت ۲۰۰ ميليمتر باران ببارد بنابراين مسئولان آبي ما يعني وزارت نيرو و جهادکشاورزي بايد به اين مسئله پي برده و خود را آماده مي کردند. طبعا اگر آمادگي داشتيم و ياراه جمع آوري آب ها را مي دانستيم براي سالها مشکل کم آبي جبران شده بود. اگرچهبعد از اين بارش ها وضع آب زيرزميني و چشمه ها تا حدي بهتر شده است اما باران ها مشکل اساسي اين سرزمين را حل نکرده و حتي امسال تابستان هم با مشکل کم آبي روبه رو خواهيم بود، اين درحالي است که ما نمي توانيم سراغ منابع آب جديد برويم چرا که آب ديگري وجود ندارد و از طرفي انتقال آب از درياي خرز و خليج فارس هم غلط است پس بايد يکي از همين منابع آبي موجود را به درستي استفاده کنيم و بعد سراغ آب هاي غيرمتعارف برويم، يعني آب هايي که تاکنون استفاده نکرده ايم، از تصفيه آب فاضلاب و پساب رودخانه تا جمع آوري آب باران. بي ترديد آب زيرزميني ديگر کافي نيست. در حال حاضر مناطق البرز، زاگرس و تهران مي توانند به راحتي با آب باران زندگي کنند و محتاج دولت هم نباشند.»
ما داراي دو منبع آب سطحي و زيرزميني هستيم. آب هاي زيرزميني، پس انداز ماست که متاسفانه در اين زمينه پس انداز به قدر کافي وجود ندارد.سدها هم آب سطحي هستند. مخازن سدها تنها بخشي از نياز آب کشور را که در کل حتي کمتر از ۵۰ درصد است، تامين ميکند. سهم بيشتر در تامين آب مربوط به منابع آبهاي زيرزميني است. با فرض آمار ۷۳درصد پر بودن مخازن سدهاي کشور، اکنون ۳۶/۵ ميليارد مترمکعب آب در مخازن سدها وجود دارد. اين درحالياست که مصرف سالانه کشور چيزي نزديک به ۹۰ ميليارد مترمکعب است که اوج اين مصرف نيز در فصل تابستان است. از طرفي معاون وزير نيرو گفته است، پس از بارش هاي سيل آسا، ۷۶۰ ميليارد مترمکعب آب وارد سدها شده امابه دليل گل و لاي، امکان ذخير وجود نداشته وحداکثر ۵۰ ميليارد مترمکعب آب استفاده شده است. برهمين اساس کردوانيتاکيد مي کند:«وزارت نيرو ۵ سال پيش مطرح کرد، ۸۵ متر سد دز، گل است. طبعا وقتي بارندگي شود، نمي تواند آب چنداني را ذخيره بکند. اگر هرسال سدها را شستشو داده و دريچه پايين سد را باز و بالادست سدها، آبخيزداري مي کردند، آب در زيرزمين نفوذ مي کرد.در حال حاضر همين سد کرج، صدمتر ارتفاع دارد، ۵ سال پيش اعلام کردند که ۵۵ متر آن گل است. يا سد لتيان را براي ورامين ساختند اما ۹ سال است که دريچه اين سد را باز نکردند و در آن رسوب جمع شده است.»
پدر کويرشناسي ايراندر اين باره که آيا ايران ۵۰ سال ديگر آبي خواهد داشت، عنوان مي کند: «خدا نکند ۵۰ سال ديگر کسي در کرج، ورامين و تهران باشد. البته تمام شدن آب به ميزان و مصرف آن بستگي دارد اما به هر حال بايد آن را به درستي مديريت کرد.»
خشکسالي , روزنامه رسالت , صنعت سدسازي , مرضيه صاحبي
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.