دنياي امروز، دنياي مدرن نام گرفته که در آن سبک زندگي تغيير پيدا کرده است. در بررسي عوامل موثر بر تغيير سبک زندگي مي‌توان اشتغال زنان را به عنوان يکي از عوامل اثرگذار قلمداد کرد. پذيرش اشتغال براي زنان به معناي زير بار مسئوليتي مضاعف رفتن و قبول نقش هاي متعدد در درون خانواده و خارج از آن است که باعث تحت الشعاع قرار گرفتن بعضي مسئوليت هاي خانوادگي زنان شود تا نتوانند به ايفاي نقش ها و آن چه بر عهده او در خانواده نهاده شده، بپردازند. اما آنچه که مسلم است زنان نيمي از جمعيت دنيا را تشکيل مي‌‌دهند و اين حق طبيعي زنان است که بخواهند مانند مردان نقش موثري در جامعه ايفا کنند.
در عصر حاضر نقش ها در خانواده ها تغيير کرده اند و بالطبع نقشي که زنان در سال‌هاي قبل فقط در خانه به عهده گرفته بودند به بيرون از خانه تغيير پيدا کرده و به دنبال يافتن مسئوليت و مهارت هاي جديد توسط زنان، اين تغييرات شکل گرفتند. هر تغييري
مي تواند اثرات مثبت يا منفي داشته باشد و اين درباره اشتغال زنان و تاثيرات آن نيز صادق است. در مورد اشتغال زنان و تاثيرات آن، نظرات موافق ومخالف متعددي شکل گرفته که هر کدام نيازمند تحقيق و بررسي است.
محمدحسين توانايي استاد حوزه و دانشگاه و مدرس مهارت هاي زندگي در گفت و گو با رسالت گفت: در تعاليم ديني دو نوع نگاه زن در برابر مرد و نگاه زن در برابر شوهر وجود دارد. در نگاه اول، کسب درآمد و فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي زن با مرد يکسان درنظر گرفته شده است. در قانون اساسي کشور هم همين گونه است و هيچ کدام داراي امتيازات بيشتر و يا کمتري نيستند. در نگاه زن در برابر شوهر وقتي زن ازدواج مي کند داراي وظايفي در قبال خانواده خود مي شود که با محدوديت هايي مواجهه مي شود و اين مسئله به دليل جنسيت زن نيست.
وي افزود: زنان شاغل بعد از ازدواج داراي تکاليف مضاعفي مي شوند و اهميت برنامه ريزي براي آنان دوچندان مي شود. زنان شاغل در صورت داشتن فرزند نيازمند برنامه ريزي بيشتري هستند. اگر قرار باشد تبعيضي از نظر جنسيتي در زمينه اشتغال صورت بگيرد، بايد به نفع زنان باشد چرا که زن شاغلي که نقش همسري و مادري را هم به عهده دارد، بالطبع قانون براي او بايد انعطاف بيشتري داشته باشد. اينکه براي اين قشر يک يا دو ساعت کاري کمتر درنظر گرفته شود، موثر نيست و اقدامات موثرتري از سوي قانون گذار بايد انجام شود. در سطح جامعه هم بايد برنامه ريزي فرهنگي و اجتماعي صورت بگيرد تا مردان به نقش هاي خود بيشتر آگاه باشند.
اين مدرس دانشگاه به چالش هايي که زنان شاغل با آن مواجهه هستند اشاره کرد و افزود: اشتغال زنان مي تواند حس مردانگي به جاي احساس زنانگي ايجاد کند و اين معضلي شخصيتي است. زنان در طول دوره هاي مختلف مانند جنگ و تحولات سياسي و اجتماعي حضور داشتند اما اين حالت نبايد به سمتي برود که روحيات مردانه بر آنها مسلط شود. ايجاد آسايش در منزل به عهده مردان و ايجاد آرامش به عهده زنان است. ضمن اينکه زنان شاغل با نقش همسري و مادري معمولا با کمبود وقت در رسيدگي به امور خانواده مواجهه هستند و بدون برنامه ريزي منسجم و دقيق نمي توانند به وظايف خود رسيدگي کنند.
توانايي در پايان سخنانش به اهميت ارائه آموزش به زنان شاغل توسط دستگاه هاي اداري تاکيد کرد و گفت: برنامه ريزان دستگاه هاي
اداري و اجرايي، براي مديريت بحران هاي شغلي بايد دوره هاي مهارت زندگي را براي زنان برگزار کنند و يا بانوان شاغل با حضور در کارگاه هاي آموزشي يا مطالعه کتاب، مهارت هاي حل مسئله و مديريت هيجان را بياموزند.

اشتغال زنان في نفسه داراي مشکل نيست
زنان در همه خانواده ها تکيه گاه امن و مايه آرامش آن محسوب مي شوند که شايد با بر عهده گرفتن مسئوليت هاي مضاعف زنان تا حدودي از بين برود اما با طرح اين مسئله نمي توان نيمي از جمعيت جوامع را از حضور در صحنه هاي اجتماعي محروم کرد.
مريم السادات ظهوريان جامعه شناس و مديرعامل انجمن فرهنگي و هنري زنان ناشر درباره اشتغال زنان گفت: اشتغال في نفسه داراي مشکل نيست اما زنان داراي روحياتي هستند که به صورت بدوي در آنها قرار داده شده و اين با توجه به شرح وظايفي است که خداوند براي آنها تعيين کرده است. اما گاهي شرايط شغلي روحيات افراد را دست خوش تغيير مي کند و همه از جمله زنان و مردان در هر شرايطي بايد اولويت بندي هاي خود در زندگي را مشخص کنند و سپس وارد محيط هاي شغلي، آموزشي و … شوند.
ظهوريان همه زنان و دختران را داراي وظايفي در نهاد خانواده دانست و گفت: شرح وظايف براي زنان حتي در صورتي که ازدواج نکرده باشند، تعريف شده است و نبايد ناديده گرفته شود. زن به عنوان فردي در خانواده داراي نقش مادري، دختري و خواهري است که هر کدام مسئوليت هاي ويژه خود را داراست. خانواده اولين نهاد اجتماعي است که انسان به آن پا مي گذارد و هر کس که وارد اجتماعي مي شود داراي مسئوليتي است. زنان اگر وارد بازار کار شوند بدون آنکه به حيطه اول وظايف شان خدشه اي چه از نظر روحي و جسمي وارد نشود، مي تواند زمينه اي را براي به عهده گرفتن ديگر نقش هاي اجتماعي فراهم کند اما منوط بر اينکه خلايي را در خانواده ايجاد نکند و ثانيا زنانگي و دخترانگي آنها دستخوش تغيير نشود چراکه در بعضي از محيط هاي کاري روحيه زنان تغيير مي کند.
مديرعامل انجمن فرهنگي و هنري زنان ناشر با اشاره به تاثيرات مثبت اشتغال زنان در جامعه گفت: حضور زنان در جوامع باعث بالارفتن عزت نفس و اعتماد به نفس زنان مي شود. زنان داراي اين قابليت هستند که در صورت ورود به عرصه اي که با روحيات و زنانگي آنان مغايرت داشته باشد، تعديل ميان دو عرصه را ايجاد کنند. اشتغال زنان مي تواند به اقتصاد خانواده و آموزش فرزندان کمک شاياني کند منوط بر اينکه زن در جايگاه درست قرار بگيرد. البته مواردي که براي اشتغال زنان برشمرده شد، شامل مردان هم مي شود اما زنان به دليل آنکه تکيه گاه خانواده محسوب مي شوند، بايد به نقش آنان توجه بيشتري کرد.
اين جامعه شناس در پايان سخنانش حضور زنان را در بعضي از عرصه هاي شغلي يک ضرورت دانست و تصريح کرد: خانم ها در بعضي از مشاغل داراي قدرت اجرايي قوي تر و آگاه تر به جزئيات هستند. دقت، ظرافت و نکته سنجي زنان در بسياري از مواقع
مي تواند مشکلات را زودتر رفع کند. وقتي شخصي براي تحصيلات خود آينده نگري مي کند، به طور حتم بهترين زمان زندگي خود را صرف تحصيلاتي مي کند که براي آن برنامه دارد. بيشتر زنان در حال حاضر داراي تحصيلات آکادميک هستند و در اين راستا هدفي را براي خود تعيين کرده اند که اگر در جايگاه درست قرار بگيرند، مي توانند در شغل خود موفق تر عمل کنند. اشتغال زنان در صورت قرار گرفتن در عرصه هاي مناسب هم به رشد اجتماع و هم رشد خانواده کمک مي کند.

اشتغال زنان را مي توان يک امر نسبي دانست چرا که با توجه به موقعيت و شرايط فردي، متغير و متفاوت است و نمي توان به طور قطعي اين امر را داراي تاثيرات مثبت يا منفي تلقي کرد. اشتغال زنان مي تواند همزمان که به بالا بردن روحيه زنان منجر مي شود به اقتصاد و معيشت خانواده هم کمک کند. بالطبع برخورداري از امنيت رواني و اقتصادي هم مي تواند به بهبود وضعيت خانواده در ابعاد گوناگون منجر شود.