اغتشاش را با رسم شکل توضيح دهيد!
|حسين قدياني|
گمانم دوشنبه ۲۴ تير ۹۸ بود که در ايستگاه متروي جوانمرد قصاب، براي کسب اطلاع از قيمت رهن و اجاره در منطقه ولنجک تهران (جهت نگارش گزارشي) يک نسخه از روزنامه «همشهري» را خريدم ولي آگهيهاي سنگينوزن ارگان شهرداري که هميشه مهمتر، مؤثرتر و اقلا کارراهاندازتر از آگاهيهايش بود، چنان لاغر شده بود که گويي هنوز به وسط تابستان نرسيده، در اين هوا، آب رفته! براي چيزي که به خيالم چند صفحه راهنما به من ميداد، فقط يک ستون، آگهي داشت و آنهم نصفه! خلاصه، مترو آمد و ما هم سوار شديم و نه که سر ظهر بود، چيزي که زياد بود، صندلي خالي! نشستم و کمي با گوشي ور رفتم و سرکي هم به اينستاگرام زدم و طبق معمول، يکي دو سه چهار پنج نفر را بلاک کردم! بعد هم بنا کردم تورق «همشهري» و خيلي زود به صفحه ۱۹ رسيدم که چشمم افتاد به عکسهايي از آدمکهايي! بيآنکه نگاهي به تيتر و احيانا محتواي مطلب بيندازم، از ظاهر تصويرکها و نيز ناظر بر توقعم از روزنامه «همشهري» حدس زدم عکسها احتمالا به ۲ منظور منتشر شده؛ يا آموزش راهکارهايي براي کاستن از دماي بدن در اين تابستان داغ و مقابله با گرمازدگي و اين چيزها، يا تمرين چند حرکت در محور اتصال سر و گردن که احيانا کمتر در ترافيک اذيت شويم و خداي نکرده ديسک و الي آخر! بيشتر هم ذهنم رفت سمت دومي، بهخصوص که خودم وقتي عبور و مرور ماشينها کند و بلکه متوقف ميشود، گاهي گردن را ابتدا از چپ به راست و سپس از راست به چپ ميچرخانم و بعد هم بالا و پایين و آنگاه، کششي! خدايي ميخورد به عکس آدمکها که همچين چيزهايي را آموزش صدالبته علمي بدهند اما چه خوش خيال بوديم ما! آني در تيتر، دقيق شدم که ديدم نوشته: «زبان مشترک اعتراض»! و زيرش اين زيرتيتر: «معترضان هنگکنگي با استفاده از يک زبان اشاره ابداعي به يکديگر در راهپيماييها کمک ميکنند»! و ۵ ستون متن و زيرش هم توضيح با ۹ عکس، جهت درک بهتر متن! و خلاصه متن اينکه؛ آموزش اغتشاش، چگونگي دور زدن پليس و نحوه تعامل بيشتر آشوبطلبان با هم، آنهم در تابستاني که دشمن از ماهها قبل روي شلوغبودنش مانور ويژه داده بود! و اين همه به بهانه پوشش خبري براي کشور هنگکنگ که من واقعا ماندهام از کي تا حالا اخبار سياسي هنگکنگ، اين همه براي ارگان يک نهاد خدماتي ما مهم شده! همين را کم داشتيم که هنگ هم براي ما کنگ شود!
که تو برداري به بهانه انعکاس اخبار هنگکنگ، ذيل ۹ عکس، کد بدهي که اگر موسم آشوب شد، راهش اين است و چاهش اين! ماژيک اين کارايي را دارد و ماسک اين يکي را و چتر و عينک و پوشش پلاستيکي و کلاه ايمني و اسپري تنفسي و حتي بطري آب، چه قابليتهايي را دارا ميباشند! فيالمثل زير عکس مربوط به «عينک» آورده؛ «عينکهاي شنا براي مقابله با اسپري فلفل و گاز اشکآور استفاده ميشود»! و از اين بدتر، زير عکس مربوط به «چتر»؛ «ابزار دفاعي براي مقابله با اسپري فلفل و حتي ضربات باتوم پليس که در روزهاي باراني هنگکنگ هم کارکرد سنتي خود را دارد»! و يا «اسپري تنفسي»؛ «براي کمک به کساني که بر اثر استفاده پليس از اسپري فلفل يا گاز اشکآور دچار مشکلات تنفسي شدهاند»! يا بخوانيد شرح زير عکس مربوط به «کلاه ايمني»؛ «يکي از ابزارهاي بسيار کارآمد در اعتراض است که براي مقابله با ضربات باتوم و يا حتي گلولههاي پلاستيکي استفاده ميشود»! آخر بگو؛ ناقلا! تو همشهري مايي يا همشهري جرج سوروس؟! و ارگان شهرداري هستي يا بنگاه شرداري؟! باشد که شهردار محترم تهران، ضمن توجه به اين مسئله که گويا به يک رويکرد ثابت در«همشهري» تبديل شده، ورود جدي کنند و اذن ندهند که ارگان يک نهاد خدماتي، در شارلاتانيسم و اين قبيل حرکتهاي دمده، بيکلاس و زشت، چنان به شرق و اعتماد و آفتاب و سازندگي، سور بزند که ما وقتي «همشهري» ميخوانيم، عوض رسيدن به آگهي لازم، بگوييم؛ صدرحمت به زنجيرهايها!
آشوب , حسين قديانی , قيمت رهن , همشهري , ولنجک
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.