اصغر قاسم مثل اکبر آمد
|حسن شجاعی دبیر گروه فرهنگی|
شهادت، هنر مردان خداست و در روزهایی که جهان مادی سرشار از کفر و فساد است، مردانی از سلاله پاک مؤمنان، برای رسیدن به دیدار معبود از یکدیگر سبقت میگیرند. شاید کمتر کسی فکر میکرد در این برهه از جهان مادی، همچنان خط شهادت گشوده باشد و عاشقان امام حسین علیهالسلام برای حفظ حرم اهلبیت همه دنیای خود را فدای آخرتشان کنند. دیار شام که در سال ۶۱ هجری میزبان کاروان آل الله بود این بار بعد از هزاروسیصدو اندی سال میزبان مدافعانی بود که برای دفاع از حریم اهلبیت از خود گذشتند و دلاورمردی هایشان را زبانزد هر کوی و برزن کردند. در روزگاری که حسین بن علی در صحرای کربلا دلخوش به ۷۲ تن از یاران باوفایش بود در دوره آخرالزمان جوانانی شیفته حیدر کرار برای حفظ و حراست از حرم اهلبیت از دیار پارسیان بهسوی شام سفر کردند و الحق و الانصاف هم بهخوبی از پس این امتحان برآمدند و نشان دادند حب اهلبیت همچنان برقرار و پایدار است.در کنار خیل شهدای مدافع حرم که از هر قومیت و ملیتی ردای شهادت بر تن گرفتند، حاج اصغر پاشاپور روایتی خواندنی دارد و همچون علیاکبر حسین علیهالسلام گرچه بیسر، به دامن وطن بازگشت اما سربلند رخ در نقاب خاک کشید و سربازی نامدار برای فرمانده بزرگش حاج قاسم سلیمانی شد.شهید پاشاپور را در گوشهای از کادر بسیاری از تصاویر ضبطشده از عملیاتهای سوریه هم میشود پیدا کرد و شناخت، حتی اگر صورتش را برای شناخته نشدن محو کرده باشند، چهارشانه، قدبلند باریش و موهای مجعد که در یاد انسان، گویی همیشه گردی از خاک رویش نشسته با ابروانی پرپشت و نگاهی بیانتها به افق. در عملیاتها نیروهای تحت امرش را فوج اصغر میخواندند، خودش شده بود یک نشان شجاعت، زندهزنده نامش کار شهید میکرد، حالا حتما یک شهید میگذارند قبل اسمش، تا بخوانند شهید اصغر پاشاپور، اما این پایان اصغر نیست، اصغر پاشاپور تمامنشدنی است، مثل فرمانده اشسردار سلیمانی.
دیدیم و شنیدیم که فرماندهاش او را آقای اصغر خطاب کرد، وقتی در آن فیلم معروف جلوی ماشین فرمانده را گرفت و خواست که فرماندهاش جلو نرود چون جلو خطرناک بود و سردار به او گفت آقای اصغر مرا از دو تا گلوله میترسانی، آری فرمانده و همه مردانش از گلوله نمیترسیدند و اینچنین شد که اصغر قاسم مثل اکبر بیسر به وطن بازگشت.
حاج اصغر ولایتمدار محض بود
رفاقت ۱۰،۱۵ ساله با حاج اصغر باعث شده تا شناخت کافی از این شهید بزرگوار داشته و راوی خوبی از وی باشد. تورج جهانگیری همرزم و رفیق شهید حاج اصغر پاشاپور در گفتوگو با «رسالت» ضمن بیان برخی از ویژگی های شهید گفت: شاید بتوان ولایتمداری را از مهمترین شاخص های این شهید عزیز دانست و همواره دوستان را نیز به این موضوع توجه میدادند.وی افزود: برخی مواقع بین دوستان در این زمینه اختلافنظرهایی پیش میآمد اما ایشان با بصیرت کامل دوستان را نسبت به موضوعات روشن میکردند تا دچار اختلاف نشویم.جهانگیری با اشاره به اینکه شهید پاشاپور فرمانده ای شجاع و دلاور بود، خاطرنشان کرد: این شهید بزرگوار همیشه در خط مقدم جبهه نبرد با اشرار بودند و به همین خاطر نیروهای تحت امرش همواره بادل و جان در برابر دشمن جانفشانی میکردند.وی با تأکید بر برخی خصوصیات اخلاقی این شهید عزیز گفت: بخشندگی و ایثار و فداکاری ازجمله خصوصیات حاج اصغر بود و در تمام طول این سالها همیشه این مشی و مرام را از ایشان شاهد بودیم. این رفتار باعث میشد تا جوانان زیادی جذب پایگاه و بسیج شوند. این در حالی است که ایشان تا لحظه شهادت نه منزل از خودشان داشتند نه ماشین و همهچیز خود را برای رضای خدا و مردم هزینه میکردند.
شهید پاشاپور مردمدار بود
دوستی و آشنایی با شهید پاشاپور سبب شد تا با ذکر خاطرات رفیق چندسالهاش گونههایش تر شود و با افسوس از گذشته حرف بزند. وحید کشاورز که از سال ۸۶ پیشینه آشنایی با شهید پاشاپور را دارد در گفتوگو با «رسالت» به خاطرات زیادی از این شهید اشاره میکند که نشان از شجاعت و دلاوری و درعینحال ارادت و دستگیری از مردم کوچه و بازار دارد.وی با ذکر دو خاطره از شهید پاشاپور میگوید: خاطرم هست ایشان نسبت به شهید اندرزگو که در مبارزات ابتدای انقلاب به شهادت رسیدند ارادت خاصی داشتند و همیشه وقتی به بهشتزهرا میرفتند بر سر مزار ایشان رفته و یاد ایشان را زنده نگه میداشتند. اعتقاد داشت شهید اندرزگو مبارز شجاع و ولایتمداری بود که در آن شرایط حکومت ستمشاهی به مبارزه برخاست و در این راه مقدس به شهادت رسید. مورد دوم هم برمیگردد به یادمانی که از شهید احمد کاظمی در مسیر منزل ایشان ساخته بودند و شهید پاشاپور هرروز با سلام نظامی به ایشان ادای احترام میکرد. وقتی از او دلیل این کار را میپرسیدم میگفت حالا که دست من به این شهید عزیز نمیرسد شاید با این ادای احترام در روز قیامت دست ما را بگیرند.کشاورز، مردمداری و دستگیری از مردم فقیر و بیبضاعت جنوب شهر و شهرری را از دیگر ویژگیهای شهید پاشاپور برشمرد و گفت: دفعات بسیاری ایشان برای مردم فقیر و آبرومند منطقه با کمک خیرین ارزاق و وسایل زندگی فراهم میکردند تا ضمن حفظ آبروی آنها چرخ زندگیشان بچرخد. حتی خاطرم هست ایشان به دلیل اینکه جودوکار بودند برای جوانان محل لباس ورزشی تهیه میکردند و به پایگاه میبردند و با آموزش آنها اجازه نمیدادند در مسیر خلاف و بزهکاری قرار بگیرند.وی در پایان گفت: ما که توفیق حضور در زمان اهلبیت را نداشتیم اما باوجود الگوهایی نظیر حاج اصغر میتوانیم اخلاص و ارادت به اهلبیت را فراگرفته و در مسیر زندگی از آن استفاده نماییم.
آيین وداع و تشییع
پیکر پاک این شهید پس از تشییع به طواف حرم حضرت عبدالعظیم (ع)، امامزاده حمزه بن موسی (ع) و امامزاده طاهربن زینالعابدین رفته و درنهایت در شهدای بهشتزهرا به خاک سپرده شد. گفتنی است که در مراسم خاکسپاری به دلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی فقط بستگان نزدیک حضور داشتند.
نحوه شهادت
بار آخر شهید اصغر پاشاپور بهمنظور آزادسازی مناطق تحت اشغال تروریستهای جبهه النصره و تثبیت مناطقی که تازه آزادشده بود در منطقه عملیات حضور داشت که از ناحیه سینه مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به شهادت رسید. وقتی محل مورد اختفای آنان محاصره میشود، پیکر او هم به دست دشمنان میافتد. دوستانش به خانواده قول داده بودند که اگر بتوانند و شرایط مهیا باشد، مبادله را انجام میدهند و خواست خدا این بود که مبادله صورت بگیرد.
از حضور تا فراغ
شهید پاشاپور متولد سال ۵۸ ، مستشار نظامی و از رزمندگان دفاع وطنی سوریه و فرمانده قرارگاه عملیاتی شمال سوریه بود که حدود هشت سال بهمنظور مقابله با تروریستهای تکفیری داعش و احرار الشام در این جبهه حضور فعال داشت و عمده آموزشهای رزمندگان سوری بر عهده او بود. شهید پاشاپور از یاران نزدیک حاج قاسم سلیمانی به شمار میرفت که بعد از شهادت او به روایت همرزمانش بسیار بیتاب و بیقرار وصل حاج قاسم بود و نهایتا این فراق چندان طولی نکشید و بعد از حدود یک ماه او نیز به شهادت رسید. پیکر مطهر او توسط تروریستهای احرار الشام(جبهه النصره) ربودهشده و نهایتا پیکر بیسر این شهید توسط رزمندگان مدافع حرم بعد از گذشت چندین روز با دو اسیر جبههالنصره تبادل شده و همزمان با اولین شب از ماه رجب و مصادف با پنجم اسفندماه ۹۸ به کشور بازگشت. پاشاپور متولد شهرری بود و از او سه فرزند به یادگار مانده است.
روایت خواهرانه
خواهر شهید اصغر پاشاپور که همسر شهید پورهنگ است درباره برادرش میگوید: اتفاقی از روی عکسها دیده بودیم که همراه حاج قاسم است اما اصلا از خودش نمیشنیدیم، رسم امانتداری را در کارش بهشدت رعایت میکرد، روحیهاش البته کلا هم اینطور بود که اهل خاطره گویی نبود. قرار بوده برادرم آن شبی که سردار سلیمانی شهید میشود همراه ایشان به عراق بیاید اما لحظات آخر از سردار جدا و رفتنش به عراق لغو میشود و در سوریه میماند. قسمت بود درست یک ماه پس از شهادت فرمانده اش به شهادت برسد. همه خاطراتم از حاج اصغر آمیخته به خنده و شوخی بود. همیشه دنبال خوب کردن حال دیگران بود. یک ویژگی که خیلی در او پررنگ بود مسئولیت پذیریش بود. محال بود مسئولیت قبول کند و آن را به سرانجام نرساند. در روزهای آخر هم منطقه که فرماندهان دستور به آزاد شدنش را داده بودند، را به یاری رزمندگان دیگر بهطور کامل آزاد کرد و بعد به شهادت رسید و این یعنی آخرین مأموریت خود را هم تکمیل کرد و بعد رفت.
حسن شجاعی , شهادت , شهدا , شهید اصغر پاشاپور
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.