از موشک کاغذی تا موشک واقعی
|حسين قدياني|
درست در همان روزهاي دهه شصت که ما در مدرسه دولتي شهيد عاشقلو در يکي از پايينترين نقاط جنوب شهر با کاغذ دفتر صدبرگمان موشک درست ميکرديم که نهايت بردش اپل مانتوي سورمهاي خانوم قوتي بود، مردي از تبار شهدا به ذهنش رسيده بود که راستراستي موشک بسازد، آنهم در روزهايي که ما حتي براي تهيه سيمخاردار مشکل داشتيم و اي بسا رزمنده و فرمانده که با پوتين پاره با بعثيها ميجنگيدند! او ميخواست موشکهاي ما کاغذي نباشد و زودي فرود نيايد و با يک باد واژگون نشود، بلکه برود بخورد به پيشاني هر ابليسي، ولو اسرائيل! او ميخواست ما در حوزه دفاعي به جايي برسيم که اگر دشمن با ايران عزيز وارد جنگ موشکي شد، حتم کند که ما نيز موشک داريم و اتفاقا آنقدر تعداد موشکهايمان زياد و آنقدر برد موشکهايمان زيادتر است که چون يکي بزند، ۱۰ تا بخورد! او در سر سوداهاي بزرگي داشت! غيرت داشت به خاک مقدس کشورش و به مردم نازنين ميهنش! شاکي بود که صدام، با موشکهاي عمدتا اهدايي از غرب، کرمانشاه و همدان و تهران را ميزد و ما فقط تماشاچي آسماني بوديم که محل پرواز تجهيزات غولپيکر اجنبي بود! او ما را قوي ميخواست! خود قوي بود و ما را هم قوي ميخواست! خيلي قوي! پايش در جبهه و جنگ بود ولي دلش در حساب و کتاب آزمايشگاهها و آموزشگاههاي موشکي! تقريبا هيچي نداشتيم ولي او دست به خاک ميزد، طلا ميشد! و به عدد و آهن و فيزيک و محاسبه و معادله که فکر ميکرد، موشک ميشد! «نميتوانيم» را فحش ميدانست! «نميشود» را باور نداشت! شگفتا! پايش در خط مقدم نبرد بود اما افکارش در خطمقدم خودباوري و خوداتکايي! بيشک همچين چيزهايي در سرش بود که گيرم شوروي حتي سيمخاردار هم به ما نميدهد! ندهد! با توکل به خدا بنا ميکنيم به ساخت موشک! و از هيچ، همه ميسازيم! او ميخواست حافظيه در شيراز و آرامگاه فردوسي در طوس و حتي عروسکهاي دخترکان کوچک شيرينزبان لوس از گزند دشمن در امان باشند! او عزمش را جزم کرده بود که دشمن بفهمد ما نيز موشک داريم! جنگ تمام شد اما تازه او کارش را داشت رونق ميبخشيد! دشمن که تمام نشده بود! دشمني که تمام نشده بود! در همه آن روزهايي که ما بعد از جنگ، رفتيم راهنمايي و دبيرستان و دانشگاه، او شبانهروز مشغول کار بود تا ديگر هيچ صدام و صدامکي از بيموشکي ما سوءاستفاده نکند! دمش گرم! کاري کرد کارستان! و آنچنان بنيادين که حتي شهادتش هم نتواند خللي در صنعت موشکي ما وارد کند! نامش را بر زبان بياور و صلواتي نثار روحش کن!
جنگ , حسين قدياني , صدام , مقاومت , موشک
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.