اروپائيان از کدام سازوکار مالي سخن مي گويند؟
ماجرا از زماني آغاز شد که وزارت خارجه فنلاند با صدور بيانيهاي اعلام کرد که اين کشور به همراه دانمارک، بلژيک، هلند، نروژ و سوئد قرار است به ساز و کار مالي اتحاديه اروپا با ايران يا همان «INSTEX» بپيوندد. در اين بيانيه آمده بود: در پرتو ادامه حمايت کشورهاي اروپايي از توافق هستهاي و تلاشهاي جاري براي اجراي بخش اقتصادي آن و تسهيل تجارت قانوني بين اتحاديه اروپا و ايران، ما اکنون در فرآيند سهامدار شدن در «INSTEX» هستيم.
از سوي ديگر «لارس نوردروم» سفير نروژ در تهران نيز با انتشار بيانيه وزارت خارجه نروژ اعلام کرد که اين کشور به همراه پنج کشور فوق در حال پيوستن به اين سازوکار مالي است. «مرتضي مراديان» سفير ايران در کپنهاگ هم با اشاره به ديداري که با مقامات وزارت خارجه دانمارک داشته در صفحه توئيترش نوشت که «دانمارک همراه با فنلاند، نروژ، سوئد، هلند و بلژيک مراحل داخلي پيوستن به «INSTEX »را شروع کرده و بعد از طي آن اجرايي ميشود.»
اعلام آمادگي اين ۶ کشور در حالي صورت ميگيرد که جمعه پيش رو (۱۵ آذر ماه) و يک ماه پس از ورود ايران به گام چهارم کاهش تعهدات برجامي با تزريق گاز به سانتريفيوژها در فردو و انجام غني سازي در اين سايت، نشست کميسيون مشترک برجام در سطح معاونان و مديران کل وزارت خارجههاي ايران و ۱+۴ (آلمان، فرانسه، روسيه، انگليس و چين) به رياست سيد عباس عراقچي معاون سياسي وزير خارجه ايران و هلگا اشميد معاون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا در شهر وين پايتخت اتريش برگزار خواهد شد.
به راستي مقامات اروپايي از کدام سازو کار مالي ويژه سخن مي گويند؟!از ابتداي سال ۲۰۱۷ ميلادي يعني زماني که دونالد ترامپ در رأس معادلات سياسي و اجرايي آمريکا حاضر شد شاهد بوديم که تروئيکاي اروپايي و خصوصا کشور فرانسه مناسبات نزديکي را با ايالات متحده آمريکا در قبال ايران تعريف کردند. بر اين اساس، آنها سياستهاي ضد ايراني مشترکي را تعيين کردند و بر سر مقولهاي به نام تغيير برجام با يکديگر به مذاکره پرداختند. اقدامات و موضوعاتي که در دسترس داشتند کاملا مشخص کرده بود که موضوع بازرسي از اماکن نظامي ايران، اعمال محدوديتهاي فرازماني عليه برنامه هستهاي ايران، بحث فعاليتهاي منطقهاي ايران و توان دفاعي و موشکي کشورمان بود. بعد از اينکه ترامپ از توافق هستهاي با ايران خارج شد خيليها تصور کردند که ارتباط اروپا با آمريکا در قبال ايران و در تقابل با کشورمان خدشهدار ميشود. يعني ديگر از الان به بعد ما شاهد يک مسير از سمت اروپا به صورت مستقيم با ايران خواهيم بود. اين پيش فرض غلط مولد محاسبات نادرستي در سياست خارجي کشورمان بود.
ترامپ از برجام خارج شد اما مناسبات و ارتباطات پشت پرده آمريکا و فرانسه عليه ايران باقي ماند. فرانسه به نمايندگي از تروئيکاي اروپايي طي يک سال اخير مذاکرات مستمري را با آمريکا داشته به صورت خاص «لودريان» وزير امور خارجه فرانسه با مايک پمپئو در اين خصوص، در ارتباط هستند تا بتوانند سياستهاي مشترکي عليه ايران به اجرا درآورند.«INSTEX» محصول همان مناسبات و مذاکرات پشت پرده است. يعني اينکه ما فکر کنيم «INSTEX» محصول اراده واقعي از سمت اروپا است و خروجي يک همکاري جمعي و واقعي از سمت کشورهاي اروپايي براي نجات برجام است يک پيش فرض کاملا غلطي خواهد بود.
وي بيان داشت: «INSTEX» اصلا ماهيت حقوقي ندارد بلکه ماهيت کاملا سياسي دارد و به لحاظ ماهوي نبايد در تحليلش دچار اشتباه شد. «INSTEX» يک ساختار قطره چکاني، حداقلي، غيرحقوقي و يک ساختار مبهم محسوب ميشود بدون اينکه اصلا ضمانت اجرايي داشته باشد و محصول رايزنيهاي بين کاخ سفيد و کاخ اليزه است.
اينکه گفته ميشود بين خواستههاي ايران و ساختار «INSTEX» توازني وجود ندارد درست است و قرار هم نيست که وجود داشته باشد. دليلش هم اين است که ظرفيت «INSTEX» بسيار محدود است. ۸۰ درصد اقتصاد اروپا در دست بخش خصوصي است و ۲۰ درصد آن در بخش دولتي است. اگر در کل بخواهيم در نظر بگيريم از ۱۰۰ درصد اقتصاد اروپا تنها يک درصد از توان اقتصادي اروپا در مجراي «INSTEX» تعريف ميشود. «INSTEX» عملا تأمین نيازهاي نفتي، بانکي، اعتباري و خواستههايي که ما به صورت برحق از طرف اروپايي داريم را انجام نميدهد و آن را به مشکل روبهرو ميسازد.
ساختار «INSTEX » بسيار قطرهچکاني و مبهم و به قول اروپاييها يک ساختار بسيار نرم است. اروپاييها حاضر هستند هرگونه انعطافي را در اين ساختار به خرج دهند تا کمترين امتياز را بدهند و در ازاي آن بيشترين امتياز را از ايران بگيرند.
راه چاره چيست؟
گفتمان صحيح سياست خارجي بارها از سمت رهبر معظم انقلاب در قالب سياست خارجي انقلابي و در قالب سياست خارجي پويا مطرح شده است . به اين معنا که سياست خارجي که بتواند حداکثر منافع ما را تأمين کند. اما واقعيت امر اين است که ما با زبان اقتدار تا به حال با طرف مقابل صحبت نکرديم و آنها از ما گامي عملي در مواجهه با اقدامات خودشان انجام ندادهاند.
در اين معادله، فرانسه اتهامش کمتر از آمريکا در خروج برجام نيست. الان دولت فرانسه از طرفي ميزباني منافقين را بر عهده دارد از طرفي شاهد هستيم بيشترين تأخير را در سازوکار مالي «INSTEX» انجام ميدهد. در خصوص «INSTEX» اصليترين کارشکني را در مورد سازوکار مالي اروپا خود فرانسه انجام داد و از طرفي ديگر ما شاهد هستيم الان آقاي ماکرون با وقاحت تمام ميگويد ما نيازمند يک توافق جديد هستيم که برنامه موشکي ايران را در بر بگيرد.
فرانسويها، آمريکاييها و اروپاييها به صورت کلي به شدت مايل هستند که در قالب ديپلماسي پنهان بازي خود را با ايران هدايت کنند. ما بايد اين روش را به ديپلماسي عمومي برگردانيم. به گونهاي که مردم و رسانهها درگير اين موضوع باشند و بتوانند آن را رصد کنند. اگر رفتار اروپا در ويترين سياست خارجي ما قرار بگيرد و مردم و رسانهها در مورد آن قضاوت کنند آنوقت همه متوجه ميشوند که چهره واقعي اتحاديه اروپا چه چيزي است لذا اولين گامي که دستگاه سياست خارجي ما بايد بردارد و متأسفانه تاکنون برنداشته اين است که زمين بازي خودش را با اروپا عوض کند. اين زمين بازي بايد شامل شيفت حوزه ديپلماسي پنهان به حوزه ديپلماسي عمومي باشد. به گونهاي که افکار عمومي ما بتواند راحت و به صورت صريح درباره رفتار کشورهاي اروپايي قضاوت کند در غير اينصورت کشورهاي اروپايي در طول تاريخ نشان دادند در حوزه ديپلماسي پنهان استاد در امتيازگيري از ساير کشورها هستند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.