ادب از که آموختی
طاهره نیارکی
دوران کنونی روزگاری پرتلاطم و آمیخته با پیچیدگیهای خاص خود در عرصه سیاست، فرهنگ، اقتصاد، مسائل اجتماعی و حتی نمونههای گوناگون تحلیل در مسائل دینی ومذهبی است. مثلا گروهی که سبک زندگی و مشی سیاسی و تفاسیرشان از اسلام شباهتی به اهل بیت ندارد خود را از منتظران امام زمان(عج) دانسته و طبق برداشتهای انحرافی خود معتقدند باید آنقدر ظلم و فساد زیاد شود تا امام زمان ظهور کند لذا هرگونه قیام و مبارزه علیه ظلم و ستم و طاغوت را انحراف از اسلام و بدعت تلقی میکنند اما ادعای ایشان نسبت به دوستی حضرت و پیروی از او به این دلیل است که امام حضور فیزیکی ظاهری در جامعه نداشته و خطری برای اینگونه تشکلها احساس نمیشود.
اینک پس از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی گویا تاریخ به گونهای دیگر در حال تکرار است. جریاناتی فکری و سیاسی که در زمان حیات ایشان مخالفت استراتژیک با خط و مشی او و حضور در جبهههای مبارزاتی خارج از کشور داشتند و بیانات و موضعگیریهای آنها به طور مستند موجود بوده، بیانگر آن است که هیچ وجه تشابهی با ایشان نداشته و ندارند و ادعاها نیز دارند.قبل شهادت سردار یکی از روزنامههای اصلاحطلب ضمن ملامت سپاه قدس و توهین به مدافعان حرم، اقدامات آنان را تنشزا خواند یا میگفتند قابل قبول نیست جوانان ایرانی برای حفظ امنیت مرزهای کشور به صدها کیلومتر آنطرفتر از مرزهای ایران رفته و با اشتباهات محاسباتی برخی سیاستمداران جان خود را از دست بدهند و در تحلیل دیگر فرمایش مینمودند که چرا سپاه قدس به هشدارهای آمریکا در دیرالزور توجه نکرده و سپاه قدس را سرزنش کردند؛اما چگونه است امروز در بهرهبرداری از این شهید والامقام و محبوب امت اسلام نهتنها ایشان را رفیق قدیمی بلکه برخی پا را فراتر نهاده و ادعا دارند که سردار از فلانی و فلانی الهام میگرفته! شک نیست که مرام سردار سلیمانی همواره متکی بر ایجاد وحدت میان آحاد کشور و جناحهای سیاسی جهت حفظ منافع فعلی از آسیب دشمن بوده لذا با ملاطفت و رأفت اسلامی بر جریاناتی که انحراف از خط مقاومت داشته و آمریکا راکدخدا میدانند و یا لیبرال بوده و یا اسلام التقاطی دارند، رفتاری دوستانه و متواضعانه و برادرانه داشته تا به جذب حداکثری عمل
کند؛ اما در اسناد و فیلمهایی که از ایشان موجود است گواهی بر این است که به گفته سردار، وحدت با برخی جریانات فکری ناممکن است.حال این پرسش مطرح است که چرا جریاناتی که قبل شهادت ایشان مخالف خط مقاومت بوده و تفکراتی لیبرالی و غربگرا داشتند، امروز نهتنها ایشان را رفیق و همفکردانسته بلکه حتی فراتر رفته و تفکرات دگراندیشان را الهامبخش سردار معرفی میکنند؟ قبل از پاسخ به این پرسش نکته مهم این است ؛امت مسلمان ما علیرغم تمام سختیها و فشارهای مختلفی که از ابتدای انقلاب تحمل نموده وهزاران شهید و جانباز داده، بدیهی است که مسبب این مشکلات را بخشی از ناحیه دشمن خارجی وبخشی از مدیریت لیبرالی انفعالی از اول انقلاب میداند که امروزه ادعا دارد حاج قاسم از آنان است تا شاید با خون سردار کاسبی کرده و در سایه این شهید اشتباهات خود را از دفتر تاریخ بهفراموشی سپارد، اما ملت مقاوم خار در چشم و استخوان در گلو با تحمل همه مسائل برای حفظ وحدت و تمامیت کشور مسیر خود را گم نکرده و با مجاهدت و مقاومت در رکاب ولیفقیه در پی آرمانهای امام راحل ایستاده است. تشییع با شکوه حاج قاسم نشان داد این مردم نجات، پیشرفت و اعتلای نهتنها کشور خود بلکه جهان اسلام و حتی بشریت را در مقاومت و تداوم مسیر جهادی و شهادتطلبانه ایشان میدانند. او نهتنها سردار دلها بلکه سردار جانهای شیفته مکتب اهلبیت در تولای ولایت و تبری از کفر ،شرک و نفاق است و اورااسوهای بیبدیل یافته اند، لذا برخی فرصتطلبان و تشنگان قدرت برای جلب آرای چنین مردمی، ناشیانه بهترین شیوه نجات جناح خودرا هم سویی باسردار میدانند و حال که وقیحانه ادعا دارند سردار از چه تفکراتی الهام گرفته باید به این جنبه از سخنشان نیز توجه کنند.
اهل بیت , حاج قاسم , طاهره نیارکی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.