آويني مثل آويني
حسن شجاعي
بيست و ششمين سالگرد شهادت سيدمرتضي آويني مقارن شده با تحولات بسيار عميق در حوزه فرهنگ و هنر كشور و بالطبع نسل جوان انتظار دارد تا در اين مسير از چهره هاي ماندگار حوزه فرهنگ خود بيش از گذشته بداند. مسيري كه فرهنگ انقلاب از ابتداي پيروزي خود در آن گام برداشته مديون هنرمنداني است كه با حضور و گذشت خود تلاش كردند تا پايه هاي اين نهال نورسيده روزبه روز قد كشيده و به قامت امروز خود برسد.
شهيد سيدمرتضي آويني از جمله هنرمنداني است كه زندگي او از زواياي مختلف قابل بررسي است و كنكاش تك بعدي دراين هنرمند چهره او را زخمي و ناقص به مخاطب مي شناساند.
شايد عموم جامعه تنها با روايت فتح او را به خاطر آورده و تلاش هاي او در زمينه ساخت مستندهاي دفاع مقدس را تنها وجه او بدانند؛ درحاليكه آويني هنرمندي به تمام معنا بود و خلاصه كردن جايگاه او در قامت يك مستندساز جفا به او تلقي مي شود.
شايد بريده اي از شخصيت اين هنرمند كه كمتر مورد مداقه قرار گرفته، جايگاه فردي و ويژگي هاي تعاملي او با اهل هنر و حوزه منتقداني است كه او در ايام فعاليت هاي هنري خود با آنها حشر و نشر داشت. تعامل، تحمل، صبوري و حلم از ويژگيهايي است كه اگر اهل هنر در اين زمانه با آن در عرصه هنر گام بردارند ميتوانند هنر انقلابي را در مسير اصلي خود راهبري نمايند.
محمود جوانبخت داستان نويس و مستندساز كشورمان در گفتوگويي با رسالت از ملاقات خود با آويني روايتي زيبا دارد كه ترجيح داديم در اين روزها كه همگان از ويژگي هاي هنري اين هنرمند يادي مي كنند از منظري ديگر او را در معرض قضاوت نسل جديد قرار دهيم. اميد كه آويني همانگونه كه بود شناخته و قضاوت شود.جوانبخت كه در اوايل دهه هفتاد در قامت نويسنده با حوزه هنري مراوده داشته از داستان دريافت اولين حق التحرير خود از مجله سوره ياد ميكند كه به دليل عدم حضور مسئول مربوطه به طور اتفاقي با سيدمرتضي آويني ديدار مي كند. آويني با اينكه مشغله فراوان داشته اما وقتي جوانبخت خود را معرفي مي كند به گرمي از او استقبال ميكند و پاي حرفهاي اين نويسنده جوان مي نشيند.
روايت جوانبخت از اين ديدار اينگونه ادامه پيدا مي كند: با اينكه بسيار سرش شلوغ بود اما به گرمي من را پذيرفت و از علايق من پرسيد. سپس از حوزه ادبيات داستاني صحبت كرد و براي من كه جواني بيست و يكي دوساله بودم خواست تا نظراتم رامطرح كنم و با صبوري به حرفهايم گوش داد.به من توصيه كرد نوشته هاي نويسندگان بزرگي چون داستايوفسكي را بخوانم و توصيه به خواندن كتاب خشم و هياهوي ويليام فاكنر كرد.صحبت هايش اينقدر در من اثر كرد كه از حوزه هنري تا ميدان انقلاب پياده آمدم و تمام حق التحريرم كه حدود دوهزار تومان بود از همان كتابهاي سفارش شده او خريدم.
چيزي كه من از اين گپ و گفت يكي دوساعته با شهيد آويني به يادگار دارم شناخت شخصيت اين مرد بزرگ بود. آويني با سواد و اهل گفتوگو بود. اهل تعامل و شنيدن نقد بود. تحمل بالايي داشت و عتاب را بر ميتابيد.صبور و با گذشت بود. عاطفي بود و رفيق دوست.توهين مي شنيد و توهين نمي كرد و چنگ به كسي نمي انداخت. اين ويژگي ها همه و همه در قلم و تصويرش تجلي داشت. اينگونه بود كه آويني آويني بود و آويني ماند.
جوانبخت اعتقاد دارد هنرمند بايد خو و مرامش در آثارش تجلي كند وگرنه هنرمند نيست. به همين خاطر تاكيد دارد براي شناخت هنر آويني ابتدا بايد او را شخصيت شناسي كرد و سپس به آثارش رسيد. مطمئن باشيد اگر آويني غير از اين بود آويني نمي شد.
وي درپايان از هنرمندان جواني كه به دنبال الگو سازي والگوپذيري هستند درخواست مي كند براي هنرمند شدن و هنرمند ماندن اول به خود رجوع كنند و بدانند كه اگر مثل آويني خودسازي كنند در ادامه هنرشان ماندگار و جاودانه خواهد ماند. مثل آويني.
حوزه فرهنگ , سيدمرتضي آويني , فرهنگ و هنر
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.