آمریکا، عامل عقب ماندگی است
| حمیدرضا ترقی | بخش نخست|
ملّت ایران حتماً پیشرفت میکند امّا بدون شما؛ شما اگر بیایید پیشرفتی نیست. شما و انگلیس و دیگران، پنجاه سال در دوران پهلوی -و بخصوص آمریکا حدود سی سال در دوران پهلوی دوّم- همهکاره این مملکت بودید، این مملکت روزبهروز عقب رفت؛ شماها عامل پیشرفت نمیتوانید بشوید؛ شماها عامل عقبماندگی ملّت ایرانید. ملّت ایران پیشرفت میکند به شرطی که شماها نزدیک نیایید.
۰۵/۰۴/۹۸ مقام معظم رهبری علل عقب نگهداشته شدن ایراندر زمینه مسئله عقبماندگی، لزوم تفکیک میان دو واژه «عقبمانده» و «عقبنگهداشته شده» احساس میشود. باید بررسی کرد که آیا جامعه ایران بنا به هر گونه تعبیری که نسبت به مسئله عقبماندگی داشته باشیم، عقبمانده است یا عقبنگهداشته شده. به صورت اجمالی باید گفت، حتی اگر عنوان عقبافتادگی برای جامعه ایران صدق کند، نه از روی عقبماندگی که از روی عقبنگه داشته شدن است. تفاوت این دو واژه در این است که اولی (عقبماندگی) به دلیل سلسله مسائلی است که درون آن جامعه به صورت واقعی وجود دارد، ولی عقبنگه داشته، واژهای است که نشان میدهد جامعه، در واقع عقبمانده نیست، بلکه تنها دارای یکسری کاستیهایی است که میتواند خود آن را برطرف کند، ولی قدرتهایی وجود دارند که نمیخواهند آن جامعه به دست خود این کاستیها را جبران کند. پس از ذکر این سه نکته به صورت مناسبتری میتوان به تحلیل عوامل درونی و بیرونی در مورد مسئله ذکر شده پرداخت. در مورد مسائل درونی شاید وجود برخی عناصر نالایق را در رأس امور بتوان دخیل دانست اما مهمتر از این عناصر وجود تفکراتی است که در برخی موارد زمام امور سیاسی اجتماعی ایران را به دست داشتهاند. وجود عناصر فکری که مدهوش از تفکرات مغربزمین، تمام امکانات و نقاط قوت جامعه خود را نادیده انگاشته، ضمن اینکه جامعه ایران را در تمامی زمینهها جامعه عقبمانده میدانستند، به دنبال ارائه راهکارهایی برای غربی شدن جامعه ایران بودند. دادن نسخههایی مانند اینکه اگر «ایرانی میخواهد پیشرفت کند باید از فرق سر تا نوک ناخن غربی شود»، غیر از این نمیتوان تحلیل کرد. شما زمانی میتوانید برای یک جامعه برنامه مطلوب خود را اجرا کنید، که ابتدا به جامعه القاء کرده باشید که شما عقبماندهاید، و هیچ امکانی برای پیشرفت ندارید مگر در پرتو اجرای برنامههایی خاص. بر این اساس باید گفت، شاید نقش متفکران و برنامهریزان در این زمینه بیش از برخی عناصر نالایق و بیاطلاع است که تنها امور اجرایی را به دست داشتهاند. مقایسه میان دوران صدارت امیرکبیر و برخی دیگر از صدراعظمهای دوران قاجاری میتواند در این زمینه مناسب باشد. پادشاه همان پادشاه است، اما متفکران نزدیک به او زمانی که بدون توجه به ظرفیتهای جامعه ایران به دنبال مستعمره شدن ایران هستند، باعث عقبنگهداشتن ایران شده، در مقابل نخبگانی که میخواهند بر اساس ظرفیتهای جامعه ایران، برخی ناکامیها را جبران کنند، به دنبال استقلال و اقتدار ایران هستند. شاید عنوان این بحث را بتوان در خودباوری و عدم آن ردیابی نمود. در مورد مسائل بیرونی علاوه بر آن کلیاتی که در ابتدا مورد اشاره قرارگرفت، نیز میتوان از موضوعاتی چون استعمار وسلطه سیاسی اقتصادی آمریکا و هجمههای دولتهای تازه به قدرت رسیده اروپایی یاد کرد.
حمله اعراب به ايران هم که مربوط به تاريخ ۲۰۰ ساله ايران نيست. چرا که اين حمله، اگرچه از بُعد نظامي، باعث خسارت شد، اما از نظر فکري باعث شد، ايران طلايهدار تمدن اسلامي در طول قرون متمادي شود، حتي شکلگيري حکومت صفويان به عنوان اوج اقتدار ايران پس از اسلام با الهامگيري از آموزههاي اصيل اسلامي و شيعي بوده است. بنابراين به چند دليل نميتوان گفت، حمله اعراب به ايران، باعث عقبماندگي ايران در طول ۲۰۰ سال اخير بوده است.
۱) در زمان اولين رويارويي سپاه مسلمانان با ايران، آيا بيکفايتي شاهان ايراني باعث عقب ماندگي کشور و شکست ايرانيان شد يا قدرت مهاجمين از ارتش ساساني قدرتمندتر بود؟
پس دوستان ملي گراي ليبرال ما، چرا مشکل ايران را در اعراب و اسلام و… مي بينند؟! و به رغم گذشت ۱۴ قرن از آن رويارويي، لعن و نفرين خود را- با نشاني دادن غلط- نثار اعراب و مسلمانان مي کنند؟
۲) در دوره حاکميت شاهان قاجار و پهلوي، آيا انگليس، شوروي و آمريکا بوده اند که عقب ماندگي ايران را رقم زده اند يا سرسپردگي و بي کفايتي حاکمان وقت؟ يا اين که معتقدند دوره حاکميت پهلوي در پيشرفت و خدمت به کشور، يک استثنا در تاريخ ايران بوده است؟! اگر غير از اين است پس چگونه است که هنوز تعداد قابل توجهي از رسانه هاي مجازي اصلاح طلب، زبان به مدح و ثناي رضاشاه و محمدرضا شاه و بر شمردن خدمات بي سابقه دولت هاي پهلوي مي گشايند؟ آيا معتقدند که حاکميت استبدادي پهلوي بر حاکميت مردمسالاري جمهوري اسلامي ايران رجحان دارد؟!
دلايل ديگر بر مانع پيشرفت بودن آمريکا
شوراي امنيت ملي آمريکا، اخيرا سند استراتژي امنيت ملي را منتشر کرده و بخشي را به استراتژي دفاع زيستي اختصاص داده که آنچه در آن غيرقابل انکار است خواست ايالات متحده آمريکا براي در انحصار گرفتن تمامي فناوريهاي پيشرفته در يک جهان رقابتي است.« از مسائل قابلتوجه در سند استراتژي امنيت ملي آمريکا اين است که در اختيار داشتن فناوريهاي پيشرفته از سوي ديگر کشورها با صراحت تهديدي براي امنيت ملي آمريکا قلمداد شده است!در لايههاي پنهان اين سند غيرمحرمانه، موضوعات مهمي در اين سند به چشم ميخورد که در رأس آن نگراني اين کشور از دستيابي کشورهاي ديگر بهويژه کشورهاي در حال توسعه (و نانوشته کشورهاي اسلامي) به فناوريهاي نو در حوزههاي زيستي و بهويژه بيوتکنولوژي يا زيستفناوري است.
در واقع، آمريکا دستيابي ساير ملل به فناوريهاي زيستي بهطور ويژه بيوتکنولوژي را براي خود تهديد تلقي کرده و آنرا با عنوان فعاليتها و فناوريهاي داراي کاربرد دوگانه برچسبگذاري و نظارت و پايش توسعه بيوتکنولوژي در ساير کشورها را از جمله اقدامات اساسي براي نيل به اهداف يادشده در اين سند مطرح ميکند.
در اينجاست که مفهوم سخن رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي اتحاديه انجمنهاي علمي اسلامي دانشآموزان در اول ارديبهشتماه ۱۳۹۵ بيش از پيش روشن ميشود: «اگر درمقابل اين قدرت کوتاه بياييم قطعا مخالفت خود را به پيشرفتها در حوزههاي زيستفناوري، نانو و ديگر رشتههاي علمي حساس گسترش خواهند داد، زيرا آنها با هرگونه پيشرفت علمي، اقتصادي و تمدني جمهوري اسلامي ايران مخالف هستند.»
هدف آمريکا از جنگ و تحريم اقتصادي در طول چهل سال گذشته نيز فلج کردن و عقب نگه داشتن کشور ايران بوده است.
آمریکا , پهلوی دوّم , حمیدرضا ترقی , دوران پهلوی , ملت ایران
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.