آقاي نبوي! عوض حاکميت، دولت را نصيحت کنيد
| حسين قدياني |
فقط نقل گفتوگوي بهزاد نبوي با سايت جماران نيست؛ اين اخلاق اغلب مدعيان اصلاحات است که به اسم دلسوزي براي مردم، مشورتهاي شاذ به نظام بدهند! حضرات جوري حرف ميزنند کأنه الان ششمين سال دولت قاليباف يا جليلي يا رئيسي است؛ هيچ هم اذن مذاکره به احدي داده نشده و سفت و سخت و محکم گفتهايم که هرگز از هيچ چيز صنعت هستهاي کوتاه نميآييم! واقعيت آن است که با نوع خاصي از مغلطه، فرافکني و بلکه شارلاتانيسم طرفيم که هيچ سابقه نداشته! جماعت، عوض آنکه پاسخگوي آشي که پختند باشند، کماکان سخن از موضع اپوزيسيون و در اينجا اپوزيسيون مثلا دلسوز ميگويند! و هميشه هم طرف دشمن، غش ميکنند؛ چه موسمي که دولت مشغول مذاکره با آمريکا بود، چه اين روزها که با اروپاييها سرگرم است! اين اساس حرف تشکيلات تَکراري افسادات است که “ما نبايد دست دشمن، بهانه بدهيم” و صدالبته دريغ از آنکه تشري هم احيانا بار دشمن کنند! ايامي است که خود اروپاييها و اقلا آنجا که به ايران مربوط ميشود، دقيقا همان را ميکنند و ميگويند که مورد رضايت آمريکا باشد، آنوقت بهزاد نبوي ميگويد: “ما نبايد کاري کنيم که اروپا وادار به ادامهدادن مسير آمريکا شود”! کاملترش را بگذار بياورم؛ “به حاکميت پيشنهاد مذاکره با آمريکا را نمي دهم،
البته در شرايط کنوني اعتقاد به آن هم ندارم، بلکه براي چندمين بار در همين مصاحبه، ملتمسانه به تصميمگيران پيشنهاد ميکنم اروپا را به دنبالهروي از آمريکا وادار نکنند”! دقت ميکنيد لابد! هميشه اين ما هستيم که متهميم! و اين ما هستيم که بايد مراعات کنيم! و اين ما هستيم که اگر کوتاه بياييم، همه چيز گل و بلبل ميشود و حتي اروپا از آمريکا مستقل ميشود! اين در حالي است که وزيرخارجه ما حتي اين جمله عجيب و غريب را نيز در پرونده گفتار خود دارد؛ “هيچ توافقي بدتر از عدم توافق نيست”! تمنا ميکنم جناب نبوي و امثالهم اينقدر خودشان را زرنگ جلوه ندهند! والله امسال، ششمين سال تصدي جليلي بر صندلي وزارت خارجه نيست که تو گويي ما داريم هزينه مقاومت را ميپردازيم! نه والله! اين هزينه تضميندانستن امضاي جان کري است! هزينه آن همه تيتر يک متوهمانه که “اينک صبح بدون تحريم”! اين مردان انشاءالله ديپلمات، در مذاکره با خود يانکيها همهجور انعطافي نشان دادند و حتي پيشپيش از بسياري از دستاوردهاي هستهاي گذشتند، حالا رفقايشان نصيحت ميکنند که کاري نکنيد اروپا قدم در جاي پاي آمريکا بگذارد! بگذار رله کنم اين سخن را به زبان خودم که ميشود اين؛ “در مذاکره با آمريکا، از جوانب مهمي از هستهاي کوتاه آمديم و در مذاکره با اروپا بايد همان که با صنعت هستهاي کرديم، با صنعت موشکي هم بکنيم! قطعا اگر ناظر بر تنشزدايي اجازه بدهيم که اتحاديه اروپايي دو تا چک هم بناگوشمان بخواباند که چه بهتر!”و اين همه با وجود تجربه برجام که بيش از پيش ثابت کرد؛ رسيدن به “گشايش اقتصادي” لزوما با “سازش سياسي” ميسر نميشود! امثال نبوي خوب است عوض نصيحت نظام، به اين پرسش، پاسخ دهند؛ “مگر قرار نبود که برجام، رديهاي بر همه تحريمها باشد؟! حالا که نشده، آيا بايد مايه عبرت شود يا تکرار؟!” شدهايم حکايت تيم فوتبالي که مهاجمش خوب گل ميزند ولي مدافعش هيچ آماده نيست! اين، همه حرف ناحساب جماعتي است که بهزاد نبوي در حکم بزرگشان است؛ “پاي مهاجم چابک خودمان را بايد قلم کنيم تا بهانه را از تيم حريف بگيريم!” عقلي هم دارند واقعا؟! اگر برجام روحاني و ظريف در رسيدن به اهداف خود شکست خورده و نتوانسته عامل لغو تحريمها شود، بهراستي! چه کسي يا چه چيزي بايد تعويض شود؟! دستفرمان ديپلماسي دولت اعتدال يا سامانه سوم خرداد؟! رک بگويم؛ چرا تاوان ضعف ظريف را از قوت و قوّت سليماني ميخواهيم؟! هدف اگر واقعا لغو تحريم است، برجام شد تجربه که با دادن امتياز، آنهم امتيازي در حد شئون مختلف صنعت هستهاي، تحريمها لغو نميشود! خوب است آني خودمان را بگذاريم جاي آمريکا يا اروپا! وقتي ميبينيم فشارمان به ايران دارد نتيجه ميدهد و طرف ايراني دقيقا همان را به ما ميدهد که ما در خواب هم نميديديم، چرا بايد تحريمها را لغو کنيم؟! چهار تا فشار و تحريم بيشتر ميکنيم، بلکه بعد از هستهاي نوبت موشکها برسد! و اين قصه، سر دراز دارد! حقيقت امر اين است که ما دو راه بيشتر نداريم؛ يا رقصيدن به ساز اعوان و انصار بهزاد نبوي يا خنثيکردن زهر تحريم خارجي با تدبير داخلي! اين دومي را سپاه انجام داده و موفق هم بوده! همان ارتش و سپاه و بسيجي که روزي حتي در تحريم سيمخاردار بودند، آيا با اعطاي امتياز به دشمن به سامانه دشمنشکن سوم خرداد رسيدند يا با مقاومت؟! اگر پاسخ “مقاومت” است، چرا دولت هم مثل قواي نظامي ما، اين راه را امتحان نميکند؟! عجبا که خود نبوي هم در جايي از مصاحبهاش دم از “مقاومت خردمندانه” ميزند ولي سوال اينجاست؛ کي و کجا مقاوت ما غيرخردمندانه بوده که حالا ايشان با طعنه، به مقاومت ما قيد ميزند؟! آنچه قاسم سليماني را از کربلاي ۴ به کربلاي ۵ و سپس به خود کربلا رساند، مقاومت بود و آنچه روحاني و ظريف را به لغو تحريمها نرساند، مذاکره بود! اصلا و اساسا خرد، در ذات مقاومت است! ما مقاومت نابخردانه نداريم! مقاومت عاري از خرد، ديگر اسمش مقاومت نيست، بلکه جهالت است! و مصداقش اين همه اصرار و ابرام حضرات بر مذاکره، با وجود عبرت برجام! آري! من حتي اگر زير بار ترکيب “مقاومت بيخردانه” بروم، لاجرم شاهدش را مقاومت همين جماعت ميخوانم در برابر فهم و شعور! آقاي نبوي! شما الان به اين نتيجه رسيدهايد که مذاکره با آمريکا را نبايد پيشنهاد کرد؟! اين نکتهاي بود که رهبر حکيم ما سالياني پيش در خشت خام ميديدند ليکن شما چه مقاومت نابخردانهاي کرديد در برابر تذکرات صريح و صحيح وليامر! و چه رويي داريد که به جاي عذرخواهي، هنوز هم به حکومت، پيشنهاد ميدهيد! جناب نبوي! ما در جايي مقاومت کرديم و شد و در جايي مذاکره کرديم و نشد! حالا بايد در کدام مفهوم، تجديدنظر کنيم؛ مقاومت يا مذاکره؟! آنچه تهي از خرد بود، مذاکره با اين اسلوب بود که به طرف، امتياز نقد بدهي، ولي وعده نسيه بگيري! و متوقع هم باشي که لغو کند همه تحريمها را! معذرت ميخواهم اما خر است مگر؟! ملاحظه ميکني قطعا تو خواننده عزيز! بهزاد نبوي جوري عليل، تحليل ميکند کأنه روحاني و ظريف، مقاومت کردند اما تحريمها لغو نشد! نخير! مذاکره کرديم، آنهم با رويکرد “هر توافقي (ولو توافق بد) از عدم توافق بهتر است” و نتيجه هم نگرفتيم! معلوم بود نميگيريم! تو گويي هدف اين مردمان دستگاه ديپلماسي، صرف مذاکره بود، نه مذاکره با نيت لغو تحريمها! اصلا فرض کنيم اين وسط، تنها پاي خباثت دشمن بدعهد درميان است، نه قصور و تقصير دوست! حال چاره چيست؟! آيا بايد مدافعي که لنگ ميزند را عوض کرد يا مهاجم آقاي گل را؟!
گمانم جناب نبوي روي نيمکت تيم رقيب نشستهاند که عوض اصلاح عيب، باز هم لي لي به لالاي طرف مقابل ميگذارند! حرف را بايد اينگونه زد؛ حالا که عليالظاهر، اروپا از آمريکا استقلال رأي ندارد و با مذاکره نميتوان تحريمها را لغو کرد، چرا با تدبير، اثر مخرب تحريم را کم نکنيم؟! “تدبير” يعني عوض افتادن دنبال اوباما و کري و ترامپ و کي و کي، برويم پي طهرانيمقدم! اخيرا آقاي روحاني از بوسيدن دست سپاه، سخن گفته بود اما گمانم بهتر از بوسيدن دست سپاه، پيمودن راه شهداي سپاه است! چرا دولت در حوزه اقتصاد، سامانهاي نظير سوم خرداد ندارد که راست برود در شکم تورم و گراني و رکود و اشرافيگري و فساد و بيعدالتي؟! مگر نه آنکه حسن روحاني در نقد دولت قبلي گفته بود: “مشکلات کشور، آنقدري که به سوءمديريتها مربوط است، به تحريم نيست”؟! اگر حسن مديريت بهعلاوه مقاومت، باعث شد حاجقاسم، مچ پترائوس را در منطقه بخواباند، چرا دولت در ميدان اقتصاد، همين راه را نميرود و حاضر نيست با تدبير، مچ تحريم را بخواباند؟! همهاش معطل آمريکا بودن، چه گلي به سر ما زد که اينک اين همه امثال نبوي از لزوم تعامل با اروپا حرف ميزنند؟! صدالبته ما نياز مبرم به مذاکره داريم، ليکن مذاکره با عقل و بازوي خودمان! رئيسجمهور فرانسه، رئيسجمهور فرانسه است و دلش به حال ما نسوخته! ما هيچ بدهي و ديني به برج ايفل و پيزا نداريم که آقاي نبوي، طعنه ميزند که مبادا لج اروپا را دربياوريم! اصل سخن اين است؛ اگر تدبير داشته باشيم، حتي با وجود تحريم نيز قادريم از سيمخاردار نداشته برسيم به سامانه سوم خرداد، مثل سپاه! ليکن واي از آن روز که هم تحريم باشيم، هم فاقد تدبير باشيم! اينجا مجبوريم روزي بيفتيم دنبال آمريکا و دگر روز اروپا! اروپا اما کيست، جزء آدمياني از قبيل ماکرون؟! اين بابا که گير شنبههاي خودش است! چطور حلال ايام هفته ما بشود؟! آقاي نبوي! در اوج پيري هستيد ليکن نه ميدانيد که را نصيحت کنيد، نه ميدانيد چگونه نصيحت کنيد! فرض است بر شما نصيحت دولت به تدبير! هر چند که اين آش خودتان است! دولتي پير، شايد پيرتر از خودتان! n سال پيش کودکي بودم که شما معطوف به شغل پدر شهيدم در شرکت ايرانکاوه، سري هم به خانه ما زديد که عکسش هست! سندش هست! آن روز شما به خانواده ما از نتيجه زودبازده مقاومت شهدا گفتيد که منجر به فتحالفتوح سوم خرداد شد! و حالا آن فرزند شهيد ۳ ساله در آستانه ۴۰ سالگي، متحير است از اين همه منيت شما! آيا باز بايد به ساز شما برقصيم تا چند سال ديگر به حاکميت پيشنهاد دهيد که با اروپا هم مذاکره نکند؟! ۶ سال برجامتان وقت ما را و عزت ما را و غرور مقدس ما را که جوشيده از خون پدرانمان بود، هدر داد و لکهدار کرد؛ بس نبوده و نيست که الساعه ما را بدهکار اروپا ميکنيد؟! نه جناب نبوي! ما بيش از آنکه در تحريم غرب باشيم، در تحريم غربزدههايي هستيم که توهم زدهاند از فرانسه ماکروني کاري براي مردم ما ساخته است! ليکن کار را آقاي روحاني بايد بکند! با تدبير! و از ياد نبريد که اين دولت مورد حمايت شماست و اين ما هستيم که در موضع اپوزيسيون هستيم! قاسم سليماني، وزير اقتصاد نيست که شما روزي به تلويح و روزي به تصريح، از هزينههاي مقاومت، سخن ميگوييد! هزينه مقاومت، آقايي ما در منطقه است! و راستش در حيطه اقتصاد، ما داريم هزينه حمايت شما از اين دولت را پس ميدهيم! دولتي که از تدبير، فقط کليدش را نشان ملت داد! نکند اين هم تقصير فلان شعار روي بهمان موشک است؟! هيهات! ضعف قوه مجريه در اقتصاد، مربوط به بيتدبيري ميشود! بيخود گردن هيچ شعاري و هيچ موشکي نيندازيد! و من از قضا ناظر بر علاقهام به زندگي بهتر، اين متن را دارم مينويسم! اگر بيسامانه تَکراري دوم خرداد، اين وضع را براي اقتصاد ما رقم زده، چرا بنويسم پاي سامانه سوم خرداد؟! و وقتي مدافع، مشکل دارد، چرا مهاجم را عوض کنم؟! آقاي نبوي! اگر اسائه ادب نشود، ميشود بفرماييد با کدام رو در مصاحبه با سايت جماران، از لزوم انتخابات پرشور حرف ميزنيد؟! شمايي که عليه ۴۰ ميليون رأي اين ملت، فتنه کرديد و نامزدتان هنوز مردم پاي صندوق آرا هستند، متوهمانه اعلام ظفر کرد! ليکن جناب نبوي! در اقتدار نهضت مقدس انقلاب اسلامي و نظام مقدس جمهوري اسلامي؛ در عظمت خميني و در حکمت خامنهاي همين بس که مکرر دشمن اعتراف کرده که در منطقه غرب آسيا، دست برتر از آن ايران اسلامي است، حتي با وجود اين دولت و حواريونش که شماها باشيد! سلمنا! مشکلات هم فراوان است ليکن مشکلات ما را ماکرون بايد تدبير کند يا روحاني؟! اين بدبخت کي شد رئيسجمهور ايران که ما نفهميديم؟! دشمن کارش تحريم است اما بفرماييد که دولت خودمان تدبيرش چه بوده، جز چند سالي تمنا از کدخدا و اينک اروپا؟! آقاي نبوي! اين بيتدبيري رفقاي شماست که دست دشمن بهانه ميدهد، نه خون پدر من! افهم!
اصلاحات , بهزاد نبوي , حسين قدياني , سايت جماران
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.