آب مایه حیات نه سیاست - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 13898
  پرینتخانه » اجتماعی, اسلایدر تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۳ |
گفت‌و‌گوی «رسالت» با معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط‌زیست؛

آب مایه حیات نه سیاست

ايران کشوري است که از نظر جغرافيايي روي کمربند خشک و نيمه خشک خاورميانه قرار گرفته و ميزان بارندگي اش کم است و از طرفي رودخانه ‌هاي بزرگ و دائمي کشور انگشت شمار هستند.
آب مایه حیات نه سیاست

‌|گروه اجتماعي- نفيسه امامي‌| 
ايران کشوري است که از نظر جغرافيايي روي کمربند خشک و نيمه خشک خاورميانه قرار گرفته و ميزان بارندگي اش کم است و از طرفي رودخانه ‌هاي بزرگ و دائمي کشور انگشت شمار هستند. شايد به همين دليل همواره از وجود بحران کم آبي در کشور سخن گفته شده و ما هم شنيده ايم، اما فقط گوش کرده ايم و
برنامه ريزي ساختاري و اصولي براي جلوگيري از بروز بيشتر بحران نداشته ايم.
وجود بحران آب و کم آبي نه تنها به طبيعت، حيوانات و هر گونه زنده جانوري آسيب مي زند، بلکه با از بين رفتن کشاورزي و دامداري به حاشيه نشيني، بروز آسيب هاي اجتماعي، اعتراض هاي مردمي و در مجموع بي ثباتي در جوامع انساني منجر مي شود؛ پديده اي که در کلان شهرهاي کشور به سرعت در حال گسترش است.
اگر امروز مردم استان خوزستان همراه با ريزگردها تنفس مي کنند و يا با معضل فرونشست زمين روبه رو شده ايم، به دليل عدم مقابله و مديريت صحيح در مواجه با بحران کم آبي بوده و اين مسئله به اولين چالش جدي محيط زيست کشور مبدل شده است.
تغييرات اقليمي، عدم استفاده صحيح از منابع آبي، برداشت هاي بيش از اندازه، حفر قنات و چاه هاي بدون مجوز، عدم آبياري مناسب در صنعت کشاورزي و سوء مديريت ها بخشي از دلايل به وجود آمدن بحران آب در کشور محسوب مي شوند. امروز نياز آبي ما بيشتر از ذخاير آبي موجود است و اين معضل باعث وارد کردن فشار زياد به منابع آبي جاري و زيرزميني و استحصال بيش از اندازه آن شده است.
به دليل اهميت اين موضوع با دکتر «عيسي کلانتري»، معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان حفاظت از محيط زيست که کار خود را در اين سازمان با شعار درباره «آب» آغاز کرد و اولويت اول محيط زيست کشور را آب مي داند، گفت و گويي داشته ايم که مشروح آن را در ادامه مي خوانيد.
*آقاي کلانتري، شما کار خود را در سازمان حفاظت محيط زيست با شعار درباره آب مطرح کرديد که اين نشان دهنده اهميت موضوع آن است. آيا ميزان برداشت از منابع آبي در کشور استاندارد است و يا نحوه بهره برداري از منابع به بحران آب در کشور دامن زده است؟
‌آب همه زندگي محسوب مي شود و محيط زيست هم فضاي زنده است. از گذشته هاي دور آب در محيط زيست هيچ جايگاهي نداشت و به همين دليل حقآبه ها هم داراي رتبه اي نبودند. در هر مکاني سازه هاي بزرگ و کوچک، سدهاي بزرگ و بندهاي مختلف ساخته
مي شدند و معضلات زيست محيطي درنظر گرفته نمي شد و بيشتر مصرف آب مدنظر قرار مي گرفت. نتيجه اين تفکر بحران هاي آبي بود که به دليل بي توجهي به اماکن زيست محيطي به وجود آمد.
از گذشته و تا به امروز عده اي تصور مي کنند همه منابع آبي بايد مصرف شود، اما وقتي با عواقب آن مواجه شديم، بالاجبار در دو سال اخير دولت، مجلس و وزارت نيرو به اين نتيجه رسيدند که بخشي از آب حق محيط زيست است و اگر آن را ندهند صدها بار بيشتر از نفعي که سود مصرف آب در اقتصاد خرد حاصل مي شود، ضرر خواهند ديد.
خوشبختانه با توجه به اين سياست ها همه تصميم گيران به اين نتيجه رسيده اند که حق محيط زيست بايد داده شود، البته ما هنوز نتوانستيم حق خود را از مصرف کنندگان اصلي آب که کشاورزان هستند، بگيريم. وقتي رودخانه ها،
تالاب ها و درياچه ها خشک مي شوند و ماهي ها تخم ريزي نمي کنند و گردو غبار از بستر تالاب ها بر مي خيزد و مردم از اين وضعيت خسته مي شوند، متوجه مي شوند بايد حقآبه زيست محيطي را هم در نظر بگيرند. ما در حوزه محيط زيست مصرف کننده آب هستيم که قبلا به اين مسئله هيچ توجهي نمي شد.
*چرا امروز خوزستان به مرکز گرد و غبار کشور تبديل شده است؟
دليل آن ساختن سدها در بالادست و عدم رها کردن آب است، مگر اينکه بارندگي مانند سال قبل به قدري زياد شود که مجبور شوند سدها را باز کنند و آب به دشت ها برسد. در غير اين صورت همه به دنبال مصرف بودند. سازمان حفاظت از محيط زيست مانند کشاورزان مدعي آب محيط زيست است تا با گرفتن حقآبه، رودخانه اي به تالاب برسد و يا آب در دشت ها پخش شود و جلوگيري از خيزش گردو غبار گردد و يا اينکه به زيرزمين فرو برود.
از آب هاي زيرزميني بايد به اندازه محدود برداشت شود تا خشک، شور و تمام نشوند، اما در بخش عمده اي از کشور اين اتفاق نيفتاده است، در حالي‌که اين روند بايد از
۶۰ سال قبل طي مي شد، اما با مجوز و بدون مجوز از آب هاي زيرزميني برداشت صورت مي گيرد. حتي آب هايي که با مجوز برداشت شده بيشتر از پايداري آب هاي زيرزميني بوده است.
در طول سال بيش از ۵۱ ميليارد متر مکعب از زيرزمين آب برداشت مي شود، ولي آب تزريق شده به زيرزمين در حدود ۲۶ ميليون متر مکعب است. بدتر از اين ميزان مصرف، خالي شدن زيرزمين است که منجر به فرونشست زمين مي شود و براي هميشه محل ذخيره آب را از بين مي برد.
*آب را به مسئله سياسي تبديل کردند
گروهي آب را به مسئله اي سياسي تبديل کردند، زيرا معتقدند که نيازي به برداشت محدود از آب نيست چون اطلاعات آنها از اين مسئله و چرخه آب پايين است. آب هاي تجديدپذير ما در ۳۰ سال قبل، ۱۳۲ ميليارد متر مکعب بود و اکنون به زير ۹۰ ميليارد متر مکعب رسيده است. بخشي از اين معضل به تغييرات اقليمي و بخشي به رفتار غلط ما بازمي گردد که آب را تبخير کرده و از بازچرخاني آن جلوگيري مي کنيم. اگر از سيستم هاي آبياري تحت فشار که به سرعت در کشور توسعه پيدا کرده، مراقبت صورت نگيرد، وضعيت آب کشور به خطر مي افتد.
طبق استانداردهاي بين المللي اگر جوامعي ۱۷۰۰ متر مکعب به ازاي هر نفر در سال آب داشته باشند به جامعه ايمن تعبير مي شوند ولي ما در ايران به هزار متر مکعب در سال به ازاي هر نفر نزديک شده ايم و بدتر اينکه ۷۰ درصد جامعه با کمتر از ۷۰۰ متر مکعب در سال زندگي مي کنند. به همين دليل نبايد به آب، نگاه سياسي داشته باشيم، بلکه آب صرفا مسئله اي اجتماعي و فني است. اثرات کمبود آب، آن را به مسئله اي سياسي تبديل کرده است. نبايد آب را قرباني مسائل سياسي در کشور کنيم. ميزان آب در کشور محدود است و نبايد در استفاده از آن به منابع فشار بياوريم. بزرگترين معضل امروز کشور استحصال زياد آب از زيرزمين و آب هاي جاري است.
*شما با انتقال آب از درياي خزر به استان سمنان موافقت کرديد که انتقادهاي زيادي را به دنبال داشت در حالي‌که خزر درياي بسته اي است که داراي آلودگي بالا و شوري زياد است. چرا با انتقال آب دريا به اين استان موافقت کرده ايد؟ آيا اين تصميمي سياسي محسوب نمي شود؟
اين پروژه در دوران رياست جمهوري دولت اصلاحات تصويب شد و در دوران آقاي احمدي نژاد و آقاي روحاني که اهل سمنان بودند، اين تصميم گرفته نشد، بنابراين تصميمي سياسي نيست. ضمن اينکه لزومي ندارد همه بارش هاي استان هاي گيلان و مازندران به درياي خزر برود. آب شاليزارهاي گيلان که داراي يک هزارميلي‌متر بارش در سال است از کردستان، آذربايجان شرقي، زنجان و قزوين تامين مي شود که همه آنها کمتر از ۳۰۰ ميلي‌متر در سال بارش دارند.
* انتقال آب تاثيري بر وضعيت درياي خزر ندارد
سد سفيدرود در سال ۱۳۴۰ ساخته شده و آبي که از بارش هاي گيلان قبل از ساختن اين سد استحصال مي شد و مزارع برنج را آبياري مي کرد، به دريا رها کرديم و آب سد سفيدرود را به شاليزارهاي شمال منتقل کرديم. ما معتقديم بايد به وضعيت ۵۰ سال قبل بازگرديم
به طوري‌که گيلان از طريق بارش ها آب خود را تامين کند که شامل ۲/۵ ميليارد متر مکعب در سال مي شود. ما همين ميزان از سفيدرود آب اضافي خواهيم داشت که مي توان در مناطق ديگر آن را استفاده کرد، در عين حال که حقآبه سفيدرود که شامل ۲/۵ ميليارد متر مکعب مي شود را مي دهيم. ما در سفيد رود ۲/۵ ميليارد متر مکعب آب اضافه تر از حق مان وارد دريا مي کنيم و اکنون که مي خواهيم ۲۰۰ ميليون متر مکعب از خزر را انتقال دهيم، غوغا به پا شده است.
اين انتقال آب تاثيري بر وضعيت درياي خزر ندارد. درياي خزر ۷۸ هزار ميليارد متر مکعب آب دارد و ما ۲۰۰ ميليون متر مکعب از آب آن را انتقال مي دهيم. اگر ۷۸ هزار ميليارد را بر ۲۰۰ ميليون تقسيم کنيم، حاصل نزديک به صفر مي شود. اين انتقال آب بر ارتفاع دريا نيز تاثيري نمي گذارد. وسعت دريا در حدود ۴۰۰ هزار کيلومتر مربع است که اگر ۲۰۰ ميليون متر مکعب حجم را تقسيم بر ۴۰۰ ميليون متر مکعب سطح کنيم، نتيجه ۴۰۰ ميليارد متر مربع مي شود. اگر ۴۰۰ ميليارد متر مربع را تقسيم بر۲۰۰ ميليون متر مکعب کنيم، نتيجه نيم ميلي‌متر مي شود که در سال از ارتفاع خزر کاسته مي شود. بنابراين تاثير معناداري در شوري و ارتفاع دريا ندارد. هر چند که از سوي ديگر ۲/۵ ميليارد متر مکعب آب مصرفي استان گيلان را بايد کم کنيم. آنچه که براي ما اهميت دارد عمق برداشت و عمق بازگشت آب است که بايد وزارت نيرو محاسبه کند. علاوه بر اين مسير عبور آب نيز داراي اهميت است، زيرا از مسير خط لوله گاز مي گذرد و تخريب معناداري به جنگل هاي هيرکاني وارد نمي شود. ميزان تخريب جنگل ها ۴۰ هکتار از يک ميليون و هفتصد هزار هکتار از جنگل ها خواهد بود. در مقابل تخريب ۴۰ هکتاري، وزارت نيرو بايد به ازاي هر يک هکتار، ۱۰ هکتار درخت بکارد و بعد از پنج سال نگهداري به سازمان جنگلداري تحويل دهد، در حالي‌که جنگل هاي هيرکاني در چهل سال گذشته از ۳/۴ ميليون هکتار به ۱/۷ ميليون هکتار رسيده است و صداي اعتراضي از کسي بلند نشده است. مسئله انتقال آب خزر را صد در صد سياسي کرده اند و در نتيجه آب، روستاها و افراد حاشيه نشين قرباني مي شوند. اگر آب به استان سمنان نرسد، ۵۰۰ هزار سمناني در اثر بيکاري حاشيه نشين مي شوند.
*يکي از دلايل اصلي وجود گرد و غبار در استان خوزستان خشک شدن تالاب هاست که به دليل کمبود آب رخ مي دهد. براي جلوگيري از نابودي تالاب ها چه تدابيري انديشيده شده است؟
اولين جلسه شوراي تالاب ها با حضور معاون اول رئيس جمهور ماه گذشته تشکيل شد. ما با وزارت نيرو براي گرفتن حقآبه براي ۳۸ تالاب تفاهم کرده ايم که براي اولين بار در تاريخ کشور اتفاق افتاده است. دادن حقآبه تالاب ها در زمان پرآبي خيلي مهم نيست زيرا آب سدها را رها مي کنند و تالاب ها پر مي شوند، در حالي‌که در سال‌هاي کم آبي بايد اين ميزان آب را تقاضا کنيم. تالاب هاي خوزستان کمترين مشکلات را دارند، زيرا داراي آب کافي هستند، اما تالاب هاي خارج از خوزستان وضعيتي به مراتب بدتر دارند مانند تالاب هاي هامون، جازموريان و گاوخوني. آبرساني به برخي از تالاب ها مانند گاوخوني بسيار مشکل است. براي اين تالاب ۱۷۰ ميليون متر مکعب حقآبه در سال در زمان بارندگي عادي مصوب شده است، اما اگر بارندگي کاهش داشت، حقآبه کمتري مي دهند، اما مشکل از جايي ناشي مي شود که زاينده رود عمدتا خشک است و کشاورزان اجازه رسيدن آب به تالاب را نمي دهند. به همين دليل ما حقآبه گاوخوني را در ماه هاي بهمن و اسفند به صورت سيلابي مي گيريم. رودخانه هاي تالاب حوض سلطان نيز معمولا خشک هستند و آبي ندارند که بخواهند به تالاب برسانند. در بخش بالادستي تالاب جازموريان، سد جيرفت قرار دارد و بايد از سد، حقآبه جازموريان را در فصلي که کشاورزان حداقل نياز به آب را دارند به صورت سيلابي دريافت کنيم.
*آقاي دکتر کلانتري! شما مسئول توسعه پايدار در کشور هستيد، اما چرا صنايع آب بر مانند فولاد در مرکز ايران و اصفهان استقرار پيدا مي کند، در حالي‌که جانمايي و مجوز استقرار صنايع را سازمان محيط زيست تاييد مي کند؟
چنين مجوزهايي در گذشته داده مي شد، زيرا آب در گذشته اهميت نداشت و سازمان محيط زيست وارد مقوله آب نشده بود و آن را به دست وزارت نيرو سپرده بودند تا بدون توجه به مسائل زيست محيطي تصميم بگيرد. ما داراي چهار هزار کيلومتر ساحل در جنوب و شمال کشور هستيم که براي توسعه صنايع آب بر ايده آل هستند، در حالي‌که هيچ کارخانه فولادي در کنار آب ساخته نشده و به تازگي کارخانه پتروشيمي در عسلويه ساخته شده است.
* از ابتداي سال ۹۷ هيچ مجوزي براي صنايع جديد توسعه اي فولاد و پتروشيمي نداده ايم
ما از ابتداي سال ۹۷ هيچ مجوزي را براي صنايع جديد توسعه اي فولاد و پتروشيمي نداده ايم. اين صنايع آب را بخار مي کنند. در بعضي از صنايع آب بخار نمي شود اما در بخشي ديگر آب بخار مي گردد و زماني که آب بخار شود يعني از چرخه توليد خارج شده است. صنعت پتروشيمي و فولاد آب را تبخير مي کنند. در گذشته برنامه اي براي آب در سازمان حفاظت محيط زيست وجود نداشت و چنين مجوزهايي داده مي شد.
در اینجا باید بگویم بسيار عجيب است که کشور برنامه آمايش توسعه را بر اساس خواست نمايندگان مجلس تطبيق داده است. وزراي صنعتي ما با نمايندگان مجلس بدون توجه به مسائل اقتصادي و زيست محيطي و بدون داشتن توجيه اقتصادي، معامله انجام داده اند و ساخت کارخانه فولاد و پتروشيمي را سهم خود در حوزه انتخابيه شان مي دانند، بدون توجه به اينکه آيا ايجاد کارخانه در منطقه ديگر داراي صرفه اقتصادي بيشتري است و يا داراي توجيه زيست محيطي است يا خير؟
اکنون اصفهان بايد با هواي آلوده اش کنار بيايد. همه صنايع آلوده اصفهان مانند نيروگاه ها و پالايشگاه ها و کارخانه هاي ذوب آهن در غرب استان واقع شده اند و از اين طريق آلودگي ها وارد شهر مي شود در حالي‌که اگر اين صنايع در شرق اصفهان واقع مي شدند، از آلودگي در امان مي ماندند. از نظر مکان يابي نيز مسائل زيست محيطي مورد توجه قرار نگرفته است چراکه اساسا مسائل محيط زيستي داراي جايگاه نبوده است.
توسعه پايدار در دهه ۷۰ تحفه غرب قلمداد مي شد. در برنامه سوم توسعه که من مسئول آب کشاورزي در دولت اصلاحات بودم، اصطلاح توسعه پايدار را مجلس نپذيرفت و آن را غربي دانست و حذف کرد در نتيجه اين مفهوم تا چند سال قبل هيچ جايگاهي نداشت.
۶۰ درصد از گرد و غبار درياچه اروميه کاهش پيدا کرد
*و در آخر شما به عنوان دبير ستاد احياي درياچه اروميه، چه ارزيابي از روند احياي آن داريد؟
برنامه هايي که براي احياي اين درياچه شخص شده، در حال انجام است و با توجه به توان اقتصادي پيش مي رود. قرار بود برنامه هاي احياي درياچه تا سال ۱۴۰۴ به اتمام برسد اما به دليل عدم تامين مالي به سال ۱۴۰۶ موکول شده است. خوشبختانه نيروهاي دانشگاهي ما نشان دادند که برنامه ريزي خوبي براي آن کرده اند.
اين کار با محوريت دانشگاه شريف و دانشگاه هاي اروميه، تبريز، تهران و شيراز انجام گرفته است. عمليات اجرايي هم نسبتا به خوبي پيش مي رود و اگر منابع مالي عمليات سازه اي تامين شود، تا ۶ماه آينده آب رودخانه زاب به درياچه باز مي گردد و ساخت تصفيه خانه ها تمام مي شود و ساليانه ۳۰۰ ميليون متر مکعب از تصفيه خانه آب خواهيم داشت. علاوه بر اين بايد در حدود ۹۰۰ ميليون متر مکعب از طريق صرفه جويي در کشاورزي و يک و نيم ميليارد متر مکعب از رودخانه ها آب وارد درياچه کنيم تا در سال ۱۴۰۶ به ۱۲۷۴ متر ارتفاع و ۴۲۰۰ کيلومتر مربع وسعت و ۱۵ ميليارد متر مکعب آب برسيم. ولي حوزه عمليات نرم افزاري هميشگي است و بايد همواره توجه داشته باشيم که حقآبه درياچه گرفته شود. مسائل اکولوژيکي درياچه اروميه به خوبي پيش رفته و ۶۰ درصد از گرد و غبار آنجا کاهش پيدا کرده تا با کمک سازمان جنگل ها، سازمان محيط زيست و ادارات کشاورزي غبار نمکي را بتوانيم مهار کنيم و تبريز و شهرهاي اطراف از وجود غبار خلاص شوند. بهبود وضعيت درياچه اروميه ارتباط مستقيم با تامين مالي دارد. احياي درياچه برنامه ريزي جامع و ميان دستگاهي بود و من از روندي که طي مي شود رضايت دارم.

نویسنده : گروه اجتماعي- نفيسه امامي‌ |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.